۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب با دیباچه مفصلی به قلم نویسنده آغاز شده است. این مقدمه که در حقیقت دورنمایی از سرگذشت مؤلف و بخشی از تاریخ سیاسی معاصر است، با این عبارت آغاز شده است: «از آغاز مشروطیت به سبب انس و آشنایی که پدرم با فکرهای تازه پیدا کرد بود به مشروطه دلبستگی پیدا کردم. دو سال بعد از رحلت پدرم میرزا محمدکاظم صبوری، ملقب به ملکالشعرا (1322ق) با وجود آنکه منصب و لقب پدرم را طبق فرمان مرحوم مظفرالدین شاه به من داده بودند و مستخدم دولت و آستانه هر دو بودم و امر معاش من و خانواده از ممر مستمری دولتی میگذشت معذلک در 1324ق، به سن 20 سالگی، در شمار مشروطهطلبان خراسان جای گزیدم»<ref>ر.ک: دیباچه، ج1، صفحه الف</ref> | کتاب با دیباچه مفصلی به قلم نویسنده آغاز شده است. این مقدمه که در حقیقت دورنمایی از سرگذشت مؤلف و بخشی از تاریخ سیاسی معاصر است، با این عبارت آغاز شده است: «از آغاز مشروطیت به سبب انس و آشنایی که پدرم با فکرهای تازه پیدا کرد بود به مشروطه دلبستگی پیدا کردم. دو سال بعد از رحلت پدرم میرزا محمدکاظم صبوری، ملقب به ملکالشعرا (1322ق) با وجود آنکه منصب و لقب پدرم را طبق فرمان مرحوم مظفرالدین شاه به من داده بودند و مستخدم دولت و آستانه هر دو بودم و امر معاش من و خانواده از ممر مستمری دولتی میگذشت معذلک در 1324ق، به سن 20 سالگی، در شمار مشروطهطلبان خراسان جای گزیدم»<ref>ر.ک: دیباچه، ج1، صفحه الف</ref>. | ||
[[بهار، محمدتقی|بهار]] در انتهای این دیباچه به کیفیت تألیف کتاب اشاره کرده است: «من در وقایع شهریور دریافتم که بسیاری از جوانان ایران که بایستی هادیان افکار و پیشروان کاروان سیاست و اجتماع آینده شوند از داستانهای گذشته هیچگونه آگاهی ندارند و برای رفع این نقیصه، چند فقره یادداشتها و تذکارهای محفوظ و مضبوط را زیر عنوان «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» به شکل مقالاتی در روزنامه «مهر ایران» انتشار دادم... من با کمال صراحت اذعان دارم که مورخ نیستم و فن من تا امروز تاریخنویسی نبوده است و آن حوصله و مجال که مورخی باید در طلب مدارک و اسناد مطلوبه تکاپو کند، در من نیست و از حدود کتابخانه خویش و مآخذ مربوطه به فن مخصوص به خود که جمع کردهام نمیخواهم خارج شوم. این کتاب نیز یادداشتهایی است که مراجعه به دوره جراید و مجلات و اسناد مضبوطه در مجلس شورای ملی و اقوال مردم موثق و آنچه خود در جریان حوادث بوده و دیدهام ترکیب شده است و سعی کردهام حتیالامکان سلسله وقایع عمده را به هم ربط بدهم. معذلک اقرار دارم که بسیاری از نقائص در آن وجود دارد و بسا از مطالب از نظر محو گردیده یا به ایجاز ایراد شده و لایق آن است که تفصیلی در آنها قائل شویم. این عیب اخیر را در پایان جلد دوم با گراورهای فراموششده مانند صورت عینالدوله، سعدالدوله، علاءالسلطنه، فرمانفرما و غیرهم جبران خواهم نمود»<ref>ر.ک: همان، صفحه یه و یو</ref> | [[بهار، محمدتقی|بهار]] در انتهای این دیباچه به کیفیت تألیف کتاب اشاره کرده است: «من در وقایع شهریور دریافتم که بسیاری از جوانان ایران که بایستی هادیان افکار و پیشروان کاروان سیاست و اجتماع آینده شوند از داستانهای گذشته هیچگونه آگاهی ندارند و برای رفع این نقیصه، چند فقره یادداشتها و تذکارهای محفوظ و مضبوط را زیر عنوان «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» به شکل مقالاتی در روزنامه «مهر ایران» انتشار دادم... من با کمال صراحت اذعان دارم که مورخ نیستم و فن من تا امروز تاریخنویسی نبوده است و آن حوصله و مجال که مورخی باید در طلب مدارک و اسناد مطلوبه تکاپو کند، در من نیست و از حدود کتابخانه خویش و مآخذ مربوطه به فن مخصوص به خود که جمع کردهام نمیخواهم خارج شوم. این کتاب نیز یادداشتهایی است که مراجعه به دوره جراید و مجلات و اسناد مضبوطه در مجلس شورای ملی و اقوال مردم موثق و آنچه خود در جریان حوادث بوده و دیدهام ترکیب شده است و سعی کردهام حتیالامکان سلسله وقایع عمده را به هم ربط بدهم. معذلک اقرار دارم که بسیاری از نقائص در آن وجود دارد و بسا از مطالب از نظر محو گردیده یا به ایجاز ایراد شده و لایق آن است که تفصیلی در آنها قائل شویم. این عیب اخیر را در پایان جلد دوم با گراورهای فراموششده مانند صورت عینالدوله، سعدالدوله، علاءالسلطنه، فرمانفرما و غیرهم جبران خواهم نمود»<ref>ر.ک: همان، صفحه یه و یو</ref>. | ||
این اثر ابتدا در یک جلد فراهم شده و سپس جلد دوم برای آن تدارک شده است. «آنچه در مقالات مهر ایران نگارش یافت، بهقدری مورد علاقه و ستایش عامه مردم قرار گرفت که مرا به تدوین جداگانه آن تاریخچه ترغیب نمود؛ ازاینروی با خود اندیشیدم اکنون که باید کتابی مدون شود، همان بهتر که فصولی نیز در مقدمه کار کودتا و بیرون آمدن سردار سپه که پهلوان این داستان است بنویسم و کتابی در تاریخ مختصر پادشاهی احمد شاه قاجار که پر است از وقایع گوناگون تاریخی و مرور بر آنها برای تجربت و عبرت نوجوانان بهغایت مفید، به وجود آوردم... این بود که مجلد نخستین را بر آن یادداشتها افزوده، هر دو جلد را «تاریخ انقضای قاجاریه» نام نهادم»<ref>ر.ک: همان، صفحه یز</ref> | این اثر ابتدا در یک جلد فراهم شده و سپس جلد دوم برای آن تدارک شده است. «آنچه در مقالات مهر ایران نگارش یافت، بهقدری مورد علاقه و ستایش عامه مردم قرار گرفت که مرا به تدوین جداگانه آن تاریخچه ترغیب نمود؛ ازاینروی با خود اندیشیدم اکنون که باید کتابی مدون شود، همان بهتر که فصولی نیز در مقدمه کار کودتا و بیرون آمدن سردار سپه که پهلوان این داستان است بنویسم و کتابی در تاریخ مختصر پادشاهی احمد شاه قاجار که پر است از وقایع گوناگون تاریخی و مرور بر آنها برای تجربت و عبرت نوجوانان بهغایت مفید، به وجود آوردم... این بود که مجلد نخستین را بر آن یادداشتها افزوده، هر دو جلد را «تاریخ انقضای قاجاریه» نام نهادم»<ref>ر.ک: همان، صفحه یز</ref>. | ||
بهطور کلی تشکیل احزاب سیاسی در ایران بهوسیله منورالفکران و تحصیلکردگان اروپا انجام شد. نخستین احزابی که در ایران در مجلس دوم برپا شد دو حزب دموکرات عامیون و اعتدالیون بود. یک حزب سوم هم با اعضای محدود به نام اتفاق و ترقی تشکیل گشت. این احزاب علیرغم شروع مساعد، دوام زیادی نداشتند. فردگرایی، نفعپرستی، قدرتطلبی، عدم انسجام ساخت سیاسی و بالاتر از همه نفوذ قدرتهای خارجی (روس و انگلیس)، ساخت سیاسی آنها را در هم ریخت و در نهایت یکی از عوامل حکومتی شد که اسماً مشروطه بود، ولی رسماً دیکتاتوری نظامی بشمار میرفت (حکومت رضاخان و پسرش محمدرضا خان). لیکن توان گفت که آشنا ساختن ایرانیان با مسئله رأیگیری، جامعهگرایی، حفظ و توسعه سیستم قانونی، تحدید حقوق دربار و درباریان (حتی بهصورت نظری) از جمله مسائلی بود که احزاب سیاسی ایران تا حدی به انجام آن نایل آمدند. برای آشنایی و تحقیق درباره چندوچون وقایعی که منجر به تشکیل احزاب سیاسی متقدم ایران شد، نیاز مبرم به مواد و مطالب و اطلاعات تاریخی است. از نخستین افرادی که در این زمینه کار کرده، [[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]] است که خود حاضر و ناظر بسیاری از وقایع بوده است و ازآنجاکه وی در جریان بسیاری از رویدادهای عهد مشروطیت و مسائل مربوط به احزاب بوده و خود نیز عضو یکی از این احزاب محسوب میشده، مطالب و نوشتههای او حاوی سندیت خاصی است. دومین جلد کتاب تاریخ احزاب سیاسی وی نیز مملو از اطلاعات و مواد خام دست اول درباره احزاب نخستین ایران است که خود نویسنده بعینه آنها را تجربه کرده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ج2، صفحه دوم</ref> | بهطور کلی تشکیل احزاب سیاسی در ایران بهوسیله منورالفکران و تحصیلکردگان اروپا انجام شد. نخستین احزابی که در ایران در مجلس دوم برپا شد دو حزب دموکرات عامیون و اعتدالیون بود. یک حزب سوم هم با اعضای محدود به نام اتفاق و ترقی تشکیل گشت. این احزاب علیرغم شروع مساعد، دوام زیادی نداشتند. فردگرایی، نفعپرستی، قدرتطلبی، عدم انسجام ساخت سیاسی و بالاتر از همه نفوذ قدرتهای خارجی (روس و انگلیس)، ساخت سیاسی آنها را در هم ریخت و در نهایت یکی از عوامل حکومتی شد که اسماً مشروطه بود، ولی رسماً دیکتاتوری نظامی بشمار میرفت (حکومت رضاخان و پسرش محمدرضا خان). لیکن توان گفت که آشنا ساختن ایرانیان با مسئله رأیگیری، جامعهگرایی، حفظ و توسعه سیستم قانونی، تحدید حقوق دربار و درباریان (حتی بهصورت نظری) از جمله مسائلی بود که احزاب سیاسی ایران تا حدی به انجام آن نایل آمدند. برای آشنایی و تحقیق درباره چندوچون وقایعی که منجر به تشکیل احزاب سیاسی متقدم ایران شد، نیاز مبرم به مواد و مطالب و اطلاعات تاریخی است. از نخستین افرادی که در این زمینه کار کرده، [[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]] است که خود حاضر و ناظر بسیاری از وقایع بوده است و ازآنجاکه وی در جریان بسیاری از رویدادهای عهد مشروطیت و مسائل مربوط به احزاب بوده و خود نیز عضو یکی از این احزاب محسوب میشده، مطالب و نوشتههای او حاوی سندیت خاصی است. دومین جلد کتاب تاریخ احزاب سیاسی وی نیز مملو از اطلاعات و مواد خام دست اول درباره احزاب نخستین ایران است که خود نویسنده بعینه آنها را تجربه کرده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ج2، صفحه دوم</ref>. | ||
جلد دوم کتاب با خاتمهای به پایان آمده است. در این خاتمه میخوانیم: «این تاریخ را در بدترین احوال و سیاهترین ساعات بدبختی مملکت در حالتی که نویسنده خود نیز بیمار و فرسوده و گرفتار تألیف و تصحیح چند مجلد کتاب متعلق به دبیرستان و دانشسرای عالی بودم، آغاز کردم و از روی یادداشتهای دیرینه و دفتر ضبط مجلس شورای ملی و دورههای روزنامه متعلق به سالهای قدیم و به مدد حافظه و همراهی دوستان و مردم آگاه آن را به پایان آوردم و ظن من آن است که از این راه خدمتی بیمانند به تاریخ ایران و فرزندان امروز و آینده این سامان و به عالم علم نمودهام. در ساعاتی که رنجدیدگان و ستمرسیدگان دوران استبداد و جباری، هریک درپی احقاق حق خود بودند، من از بسی فواید گذشتم و به بعضی مخاطرات تن دردادم و چنین خطری کرده، به نوشتن این یادداشتها پرداختم و بر سر آن بودم که این تاریخ را بهترتیب سنین و شهور تا امروز بنویسم<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص401</ref> | جلد دوم کتاب با خاتمهای به پایان آمده است. در این خاتمه میخوانیم: «این تاریخ را در بدترین احوال و سیاهترین ساعات بدبختی مملکت در حالتی که نویسنده خود نیز بیمار و فرسوده و گرفتار تألیف و تصحیح چند مجلد کتاب متعلق به دبیرستان و دانشسرای عالی بودم، آغاز کردم و از روی یادداشتهای دیرینه و دفتر ضبط مجلس شورای ملی و دورههای روزنامه متعلق به سالهای قدیم و به مدد حافظه و همراهی دوستان و مردم آگاه آن را به پایان آوردم و ظن من آن است که از این راه خدمتی بیمانند به تاریخ ایران و فرزندان امروز و آینده این سامان و به عالم علم نمودهام. در ساعاتی که رنجدیدگان و ستمرسیدگان دوران استبداد و جباری، هریک درپی احقاق حق خود بودند، من از بسی فواید گذشتم و به بعضی مخاطرات تن دردادم و چنین خطری کرده، به نوشتن این یادداشتها پرداختم و بر سر آن بودم که این تاریخ را بهترتیب سنین و شهور تا امروز بنویسم<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص401</ref>. | ||
ویرایش