علوم البلاغة؛ البديع و البيان و المعاني: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}
   
   
'''علوم البلاغة'''، از آثار استادان دكتر محمد احمد قاسم و دكتر محيى‌الدين ديب است كه در آن، يك دوره مسائل علوم بلاغى (بديع، بيان و معانى) به‌صورت آموزشى توضيح داده شده است. يكى از ويژگى‌هاى شايان تقدير اين اثر، استشهادهاى بسيار به آيات قرآن كريم و همچنين استفاده از نمودار و تنظيم تمرينات متعدد براى فهم بهتر مطالب است. نام كامل اين اثر، «علوم البلاغة (البديع و البيان و المعاني)».
'''علوم البلاغة'''، از آثار استادان دكتر [[قاسم، محمد احمد|محمد احمد قاسم]] و دكتر [[دیب، محی‌الدین|محيى‌الدين ديب]] است كه در آن، يك دوره مسائل علوم بلاغى (بديع، بيان و معانى) به‌صورت آموزشى توضيح داده شده است. يكى از ويژگى‌هاى شايان تقدير اين اثر، استشهادهاى بسيار به آيات قرآن كريم و همچنين استفاده از نمودار و تنظيم تمرينات متعدد براى فهم بهتر مطالب است. نام كامل اين اثر، «علوم البلاغة (البديع و البيان و المعاني)».


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۵: خط ۵۵:
2. نویسنده در بحثى تحت عنوان «پيدايش بلاغت» يادآور شده است كه قرآن معجزه‌اى الهى است كه فصاحت و بلاغتى بى‌نظير دارد و با بلاغتش مردمان را به مبارزه فراخوانده و به همين جهت، تاكنون پژوهش‌هاى بسيار گسترده‌اى در اطراف آن از نظر صرف، نحو، لغت و بلاغت و... پديد آمده است و مبالغه نكرده‌ايم اگر بگوييم كه قرآن كريم، سبب پيدايش علوم بلاغت شده است و پژوهش‌هايى كه در مورد اعجاز و بلاغت قرآن، انجام شده بى‌حدّ و حصر است. سپس نویسنده با ذكر اسامى و مؤلفان چند كتاب كه در اين موضوع نوشته شده، به معرفى و توضيح مختصرى در مورد آن‌ها پرداخته است. نویسنده از [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] نقل كرده است كه لازم‌ترين و ضرورى‌ترين دانش براى فهميدن و حفظ كردن بعد از شناخت خداى تعالى، علم بلاغت و فصاحت است كه با آن اعجاز قرآن كريم دانسته مى‌شود<ref>همان، ص 15 - 22</ref>
2. نویسنده در بحثى تحت عنوان «پيدايش بلاغت» يادآور شده است كه قرآن معجزه‌اى الهى است كه فصاحت و بلاغتى بى‌نظير دارد و با بلاغتش مردمان را به مبارزه فراخوانده و به همين جهت، تاكنون پژوهش‌هاى بسيار گسترده‌اى در اطراف آن از نظر صرف، نحو، لغت و بلاغت و... پديد آمده است و مبالغه نكرده‌ايم اگر بگوييم كه قرآن كريم، سبب پيدايش علوم بلاغت شده است و پژوهش‌هايى كه در مورد اعجاز و بلاغت قرآن، انجام شده بى‌حدّ و حصر است. سپس نویسنده با ذكر اسامى و مؤلفان چند كتاب كه در اين موضوع نوشته شده، به معرفى و توضيح مختصرى در مورد آن‌ها پرداخته است. نویسنده از [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] نقل كرده است كه لازم‌ترين و ضرورى‌ترين دانش براى فهميدن و حفظ كردن بعد از شناخت خداى تعالى، علم بلاغت و فصاحت است كه با آن اعجاز قرآن كريم دانسته مى‌شود<ref>همان، ص 15 - 22</ref>


3. نويسندگان در بحثى تحت عنوان تغيير و تحول اصطلاح بديع، يادآور شده‌اند كه معناى اين اصطلاح در نزد بلاغيان قديم، گرفتار جذر و مدّ شد و بنابراین بايد آن را در دو دوره زمانى جداگانه مورد بررسى قرار داد: 1. قبل از قرن هفتم هجرى؛ 2. در قرن هفتم هجرى و بعد از آن. آنگاه نويسندگان به توضيح معانى اصطلاح مذكور در دو دوره يادشده پرداخته و همچنين معناى اصطلاح بديع را در دوره بعد از خطيب قزوينى تا زمان حاضر مشخص كرده‌اند و سرانجام تأكيد كرده‌اند كه خطيب قزوينى (متوفاى 734ق) در كتاب «الإيضاح في علوم البلاغة»، مباحث علم بديع را تبويب و دسته‌بندى كرد و به آن نظم و ساختار علمى بخشيد و اصطلاح بديع را از گرفتارى جذر و مدّ رهانيد. اين تبويب از آن زمان تاكنون مورد قبول قرار گرفته و علم بديع اكنون مرتبه‌اى فروتر از دو علم معانى و بيان يافته و تابع آن دو شده و در ذيل آن دو تعريف مى‌شود<ref>همان، ص 53 - 63</ref>
3. نويسندگان در بحثى تحت عنوان تغيير و تحول اصطلاح بديع، يادآور شده‌اند كه معناى اين اصطلاح در نزد بلاغيان قديم، گرفتار جذر و مدّ شد و بنابراین بايد آن را در دو دوره زمانى جداگانه مورد بررسى قرار داد: 1. قبل از قرن هفتم هجرى؛ 2. در قرن هفتم هجرى و بعد از آن. آنگاه نويسندگان به توضيح معانى اصطلاح مذكور در دو دوره يادشده پرداخته و همچنين معناى اصطلاح بديع را در دوره بعد از [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]] تا زمان حاضر مشخص كرده‌اند و سرانجام تأكيد كرده‌اند كه [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]] (متوفاى 734ق) در كتاب «[[الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع|الإيضاح في علوم البلاغة]]»، مباحث علم بديع را تبويب و دسته‌بندى كرد و به آن نظم و ساختار علمى بخشيد و اصطلاح بديع را از گرفتارى جذر و مدّ رهانيد. اين تبويب از آن زمان تاكنون مورد قبول قرار گرفته و علم بديع اكنون مرتبه‌اى فروتر از دو علم معانى و بيان يافته و تابع آن دو شده و در ذيل آن دو تعريف مى‌شود<ref>همان، ص 53 - 63</ref>


4. نويسندگان گاه از حروف اختصارى استفاده كرده‌اند كه شايد براى بسيارى از ايرانيان و فارسى‌زبانان روشن نباشد، مانند: «م. ن.»<ref>همان، ص 128، پاورقى 1</ref>؛ اين علامت، مخفف «المَصدرُ نفسُهُ» است، به معناى همان منبع؛ يعنى منبعى كه قبلاً ذكر شده است.
4. نويسندگان گاه از حروف اختصارى استفاده كرده‌اند كه شايد براى بسيارى از ايرانيان و فارسى‌زبانان روشن نباشد، مانند: «م. ن.»<ref>همان، ص 128، پاورقى 1</ref>؛ اين علامت، مخفف «المَصدرُ نفسُهُ» است، به معناى همان منبع؛ يعنى منبعى كه قبلاً ذكر شده است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
8. در پاورقى‌ها، نويسندگان گاه منابع مطلب مورد نظر و استشهاد را آورده‌اند<ref>همان، ص 76، پاورقى 1 - 3؛ ص 107، پاورقى 1 - 3؛ ص 111، پاورقى 1؛ ص 182؛ پاورقى 1 - 4؛ ص 184، پاورقى 1 و ص 185، پاورقى 1 - 4</ref>و گاهى معانى لغات مشكل را نوشته‌اند<ref>همان، ص 113، پاورقى 1 - 3 و ص 275، پاورقى 1</ref>
8. در پاورقى‌ها، نويسندگان گاه منابع مطلب مورد نظر و استشهاد را آورده‌اند<ref>همان، ص 76، پاورقى 1 - 3؛ ص 107، پاورقى 1 - 3؛ ص 111، پاورقى 1؛ ص 182؛ پاورقى 1 - 4؛ ص 184، پاورقى 1 و ص 185، پاورقى 1 - 4</ref>و گاهى معانى لغات مشكل را نوشته‌اند<ref>همان، ص 113، پاورقى 1 - 3 و ص 275، پاورقى 1</ref>


9. نويسندگان همان‌طوركه از آثار قديمى، مانند كتاب «مفتاح العلوم» سكاكى، «الإيضاح في علوم البلاغة» خطيب قزوينى، كتاب «[[العين]]» [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] و... استفاده كرده‌اند<ref>همان، ص 65 و 256، پاورقى 1</ref>گاه از آثار اديبان و انديشمندان جديد و معاصر در ادبيات عربى، مانند كتاب «ثورة المعتزل» نوشته غالى شكرى، «المرجع في علمي العروض و القوافى» نوشته دكتر محمد قاسم، «الكبريت في يدي» از آثار نزار قبانى و «معجم المصطلحات العربية في اللغة و الأدب» نوشته وهبة المهندس نيز بهره برده‌اند<ref>همان، ص 268</ref>
9. نويسندگان همان‌طوركه از آثار قديمى، مانند كتاب «[[مفتاح العلوم]]» [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر|سكاكى]]، «الإيضاح في علوم البلاغة» [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]]، كتاب «[[العين]]» [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] و... استفاده كرده‌اند<ref>همان، ص 65 و 256، پاورقى 1</ref>گاه از آثار اديبان و انديشمندان جديد و معاصر در ادبيات عربى، مانند كتاب «ثورة المعتزل» نوشته غالى شكرى، «المرجع في علمي العروض و القوافى» نوشته دكتر محمد قاسم، «الكبريت في يدي» از آثار نزار قبانى و «معجم المصطلحات العربية في اللغة و الأدب» نوشته وهبة المهندس نيز بهره برده‌اند<ref>همان، ص 268</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش