۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
لفظ جدل و مشتقات آن در 29 جای از قرآن در 27 آیه وارد شده است. در همه این موارد جز در سه جا جدل مذموم میباشد<ref>ر.ک: العمیرینی، علی بن عبدالعزیز، ص193</ref>. کتب اصولیون، تحت تأثیر اسلوبها و روشهای جدل قرآنی، آکنده از صورتهای جدل و اسلوب مناظره و احتجاج است و حتی بعضی از آنان کتبی را فقط به بحث جدل در اصول فقه اختصاص دادهاند؛ مانند: «الكافية في الجدل» تألیف [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام الحرمین جوینی]] و «المنهاج في ترتيب الحجاج» نوشته ابوالولید باجی (متوفی 474ق) و «المعونة في الجدل» تألیف ابواسحاق شیرازی (متوفی 1081ق) <ref>ر.ک: پارسا، فرزاد، ص19</ref>. | لفظ جدل و مشتقات آن در 29 جای از قرآن در 27 آیه وارد شده است. در همه این موارد جز در سه جا جدل مذموم میباشد<ref>ر.ک: العمیرینی، علی بن عبدالعزیز، ص193</ref>. کتب اصولیون، تحت تأثیر اسلوبها و روشهای جدل قرآنی، آکنده از صورتهای جدل و اسلوب مناظره و احتجاج است و حتی بعضی از آنان کتبی را فقط به بحث جدل در اصول فقه اختصاص دادهاند؛ مانند: «الكافية في الجدل» تألیف [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام الحرمین جوینی]] و «المنهاج في ترتيب الحجاج» نوشته ابوالولید باجی (متوفی 474ق) و «المعونة في الجدل» تألیف ابواسحاق شیرازی (متوفی 1081ق) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47299/19 ر.ک: پارسا، فرزاد، ص19]</ref>. | ||
[[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] در مقدمه کتاب معنای جدل و رابطه آن با مناظره را اینگونه تبیین میکند: اما مناظره مأخوذ از نظر است و هر مناظرهای نظر است؛ اگرچه هر نظری مناظره نیست؛ زیرا مناظره از باب مفاعله است و به معنای نظر بین دو نفر است. بین مناظره و جدل، و مجادله و جدل در عرف علمای اصول و فروع تفاوتی نیست. اگرچه بین جدل و مناظره از جهت لغت تفاوت است و جدل در لغت از غیر آن چیزی مشتق شده که نظر از آن مشتق شده است. ولی حقیقت آن است که در عرف علمای اصول و فروع عبارات مختلفی در تعریف جدل ذکر شده است. برخی از متأخرین همچون علی بن حمزه آن را اینگونه تعریف کردهاند: جدل دفع خصم با حجت یا شبهه است. این تعریف اشتباه است؛ چراکه کسی که با خصم مکالمه میکند اگرچه خصم را با حجت یا شبهه دفع نکند مناظر است. گاهی خصم با حجت و شبهه آغاز میکند و آنکه با او مناظره میکند ساکت میشود؛ پس دفع خصم مناظره نیست<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>. پس تعریف صحیح جدل اظهار متنازعین بهمقتضای نظرشان بر تدافع و تنافع، با کلام و یا جایگزین آن از اشاره و دلالت است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص19</ref>. | [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] در مقدمه کتاب معنای جدل و رابطه آن با مناظره را اینگونه تبیین میکند: اما مناظره مأخوذ از نظر است و هر مناظرهای نظر است؛ اگرچه هر نظری مناظره نیست؛ زیرا مناظره از باب مفاعله است و به معنای نظر بین دو نفر است. بین مناظره و جدل، و مجادله و جدل در عرف علمای اصول و فروع تفاوتی نیست. اگرچه بین جدل و مناظره از جهت لغت تفاوت است و جدل در لغت از غیر آن چیزی مشتق شده که نظر از آن مشتق شده است. ولی حقیقت آن است که در عرف علمای اصول و فروع عبارات مختلفی در تعریف جدل ذکر شده است. برخی از متأخرین همچون علی بن حمزه آن را اینگونه تعریف کردهاند: جدل دفع خصم با حجت یا شبهه است. این تعریف اشتباه است؛ چراکه کسی که با خصم مکالمه میکند اگرچه خصم را با حجت یا شبهه دفع نکند مناظر است. گاهی خصم با حجت و شبهه آغاز میکند و آنکه با او مناظره میکند ساکت میشود؛ پس دفع خصم مناظره نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/17 ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17]</ref>. پس تعریف صحیح جدل اظهار متنازعین بهمقتضای نظرشان بر تدافع و تنافع، با کلام و یا جایگزین آن از اشاره و دلالت است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/19 ر.ک: مقدمه نویسنده، ص19]</ref>. | ||
سپس اضافه میکند که جدل اقسامی دارد: بخشی از جدل پسندیده و جایز و بعضی مذموم و حرام است. مذموم به جدلی گفته میشود که در دفع حق یا اثبات عناد یا درهم آمیختن حق با باطل و مانند آن بکار میرود؛ اما جدل پسندیده که به آن دعوت شده است همان است که با آن حقی تحقق یابد و از باطلی پرده برداشته شود و به هدایتی راهنمایی شود با امید آنکه شخص مقابل از باطل دست برداشته و بهحق متمایل شود<ref>ر.ک: همان، ص20-19 </ref>. | سپس اضافه میکند که جدل اقسامی دارد: بخشی از جدل پسندیده و جایز و بعضی مذموم و حرام است. مذموم به جدلی گفته میشود که در دفع حق یا اثبات عناد یا درهم آمیختن حق با باطل و مانند آن بکار میرود؛ اما جدل پسندیده که به آن دعوت شده است همان است که با آن حقی تحقق یابد و از باطلی پرده برداشته شود و به هدایتی راهنمایی شود با امید آنکه شخص مقابل از باطل دست برداشته و بهحق متمایل شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/19 ر.ک: همان، ص20-19] </ref>. | ||
نویسنده در ادامه مقدمه الفاظ و اصلاحات اصولی و حتی فقهی و حدیثی چون ناسخ و منسوخ، متواتر و مستفیض را تعریف کرده است<ref>ر.ک: همان، ص37-36</ref>. سپس فرع، علت، اعتبار، شرط، سبب، ترجیح، طاهر و نجس و بسیار الفاظ دیگر و از جمله سؤال جدلی معنا شده است. برخی آن را به چهار و برخی به پنج تقسیم کردهاند که به ترتیب عبارت است از: سؤال از مذهب، برهان، تصحیح برهان، خروج و رهایی از تنگنا و اضطرار<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | نویسنده در ادامه مقدمه الفاظ و اصلاحات اصولی و حتی فقهی و حدیثی چون ناسخ و منسوخ، متواتر و مستفیض را تعریف کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/36 ر.ک: همان، ص37-36]</ref>. سپس فرع، علت، اعتبار، شرط، سبب، ترجیح، طاهر و نجس و بسیار الفاظ دیگر و از جمله سؤال جدلی معنا شده است. برخی آن را به چهار و برخی به پنج تقسیم کردهاند که به ترتیب عبارت است از: سؤال از مذهب، برهان، تصحیح برهان، خروج و رهایی از تنگنا و اضطرار<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/47 ر.ک: همان، ص47]</ref>. | ||
وی در ابتدای مباحث کتاب راه شناخت و به دست آوردن احکام شرعی را ذکر کرده است. کتاب و سنت خبر از فعل یا تقریر بر فعل صاحب شریعت میدهد پس تمسک به آنها در اثبات حکم شرعی و تفصیل طرق احکام صحیح است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص56</ref>. | وی در ابتدای مباحث کتاب راه شناخت و به دست آوردن احکام شرعی را ذکر کرده است. کتاب و سنت خبر از فعل یا تقریر بر فعل صاحب شریعت میدهد پس تمسک به آنها در اثبات حکم شرعی و تفصیل طرق احکام صحیح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/56 ر.ک: متن کتاب، ص56]</ref>. | ||
[[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] اولین چیزی را در ضمن آداب مناظره مطرح کرده است، قصد قربت به خداوند و طلب رضایت او در امتثال اوامر و نواهی است. همچنین درخواست از حق برای کشف از حقیقت و نابودی باطل است. همچنین تقوای الهی را پیشه کند از اینکه برای فخرفروشی، طلب جاه، لجبازی، ستیزه و ریا این کار را انجام دهد و هدفش پیروزی بر خصم و شادی از غلبه بر او نباشد؛ چراکه این شیوه حیوانی است که با درگیری، بر یکدیگر غلبه مییابند<ref>ر.ک: همان، ص318</ref>. | [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] اولین چیزی را در ضمن آداب مناظره مطرح کرده است، قصد قربت به خداوند و طلب رضایت او در امتثال اوامر و نواهی است. همچنین درخواست از حق برای کشف از حقیقت و نابودی باطل است. همچنین تقوای الهی را پیشه کند از اینکه برای فخرفروشی، طلب جاه، لجبازی، ستیزه و ریا این کار را انجام دهد و هدفش پیروزی بر خصم و شادی از غلبه بر او نباشد؛ چراکه این شیوه حیوانی است که با درگیری، بر یکدیگر غلبه مییابند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/318 ر.ک: همان، ص318]</ref>. | ||
او توصیه میکند که کار را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر رسول(ص) آغاز کند و بدینوسیله بر طلب حق و توفیق بر آشکار کردن باطل استعانت جوید که این شیوه سلف صالح است؛ البته اگر نتواند این الفاظ را بر زبان جاری کند آن را با خودش پنهانی بگوید. همچنین از بلند کردن صدا بیش از مقدار نیاز پرهیز کند که سبب تنش و خستگی میشود. همچنین با خشوع و تواضع رفتار کند و حرف حق را بپذیرد و... <ref>ر.ک: همان</ref>. | او توصیه میکند که کار را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر رسول(ص) آغاز کند و بدینوسیله بر طلب حق و توفیق بر آشکار کردن باطل استعانت جوید که این شیوه سلف صالح است؛ البته اگر نتواند این الفاظ را بر زبان جاری کند آن را با خودش پنهانی بگوید. همچنین از بلند کردن صدا بیش از مقدار نیاز پرهیز کند که سبب تنش و خستگی میشود. همچنین با خشوع و تواضع رفتار کند و حرف حق را بپذیرد و... <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/318 ر.ک: همان]</ref>. | ||
[[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] رعایت اخلاق و اصول انسانی را از لوازم مناظره دانسته مینویسد: «و تو باید از کوچک و مسخره کردن کسی که با او مناظره میکنی، بپرهیزی؛ چراکه خصم تو اگرچه در دین مناظره با او بر تو واجب است اما همنوع توست و برای تو پسندیده نیست مگر مناظرهای یکسان»<ref>ر.ک: همان، ص319</ref>. او حتی توصیه میکند که با مناظر با تبسم و چهره گشاده برخورد کن؛ چراکه با این کار از انگیزه غضب و ناراحتی به دور خواهی بود<ref>ر.ک: همان، ص320</ref>. | [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|جوینی]] رعایت اخلاق و اصول انسانی را از لوازم مناظره دانسته مینویسد: «و تو باید از کوچک و مسخره کردن کسی که با او مناظره میکنی، بپرهیزی؛ چراکه خصم تو اگرچه در دین مناظره با او بر تو واجب است اما همنوع توست و برای تو پسندیده نیست مگر مناظرهای یکسان»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/319 ر.ک: همان، ص319]</ref>. او حتی توصیه میکند که با مناظر با تبسم و چهره گشاده برخورد کن؛ چراکه با این کار از انگیزه غضب و ناراحتی به دور خواهی بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/320 ر.ک: همان، ص320]</ref>. | ||
وی همچنین از بکار بردن حیله و نیرنگ در مناظره پرهیز داده است؛ چراکه به اعتقاد او این شیوه اهل فسوق است<ref>ر.ک: همان، ص326</ref>. | وی همچنین از بکار بردن حیله و نیرنگ در مناظره پرهیز داده است؛ چراکه به اعتقاد او این شیوه اهل فسوق است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17922/1/326 ر.ک: همان، ص326]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. | فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. | ||
این کتاب پیشازاین، در سال 1399ق/1979م با تحقیق دکتر فوقیه حسین منتشر شده است<ref>ر.ک: العمیرینی، علی بن عبدالعزیز، ص199</ref>. | این کتاب پیشازاین، در سال 1399ق/1979م با تحقیق دکتر فوقیه حسین منتشر شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/80090/199 ر.ک: العمیرینی، علی بن عبدالعزیز، ص199]</ref>. | ||
علی بن محمد تلمسانی (متوفی 658ق) بر این کتاب شرح نوشته است<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ج19، ص8</ref>. | علی بن محمد تلمسانی (متوفی 658ق) بر این کتاب شرح نوشته است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3342#page-8 ر.ک: پاکتچی، احمد، ج19، ص8]</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:فقه و اصول]] | ||
[[رده: | [[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | ||
[[رده: | [[رده:اصول فقه اهل سنت]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:خرداد(98)]] | |||
[[رده:سال98-1اردیبهشت الی31اردیبهشت]] | [[رده:سال98-1اردیبهشت الی31اردیبهشت]] |
ویرایش