انقلاب النسبة بین الأدلة المتعارضة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR13053J1.jpg | عنوان =‏إنقلاب النسبة بین الأدلة المتعا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  


'''إنقلاب النسبة بین الأدلة المتعارضة'''، اثر محسن قمی (معاصر)، کتابی است یک جلدی به زبان عربی با موضوع اصول فقه و خاصه مبحث تعارض. نویسنده در این اثر به بیان ادله منکرین و قائلین به انقلاب نسبت میان ادله متعارض پاسخ داده و جوانب بحث را در آن بررسی کرده است. این کتاب به مناسبت دومین صده تولد شیخ انصاری در سمینار جهانی شیخ اعظم چاپ شده است.
'''إنقلاب النسبة بین الأدلة المتعارضة'''، اثر [[قمي، محسن|محسن قمی]] (معاصر)، کتابی است یک جلدی به زبان عربی با موضوع اصول فقه و خاصه مبحث تعارض. نویسنده در این اثر به بیان ادله منکرین و قائلین به انقلاب نسبت میان ادله متعارض پاسخ داده و جوانب بحث را در آن بررسی کرده است. این کتاب به مناسبت دومین صده تولد [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در سمینار جهانی [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ اعظم]] چاپ شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:
نویسنده ابتدا در مقدمه‌ای، تبیینی تاریخی از بحث ارائه می‌دهد، محل نزاع را روشن می‌کند و مقدمات سه‌گانه‌ای را درباره مراحل ظهور و دلالت، اصالت تطابق مراحل دلالت و ملاک در ملاحظه برخی ادله در مقابل برخی دیگر، برای تبیین محل بحث بیان می‌کند و سپس وارد بحث انقلاب نسبت می‌شود که از مباحث اصول فقه است. وی ابتدا ادله منکرین انقلاب نسبت را ذکر می‌کند و پس‌ازآن ادله قائلین را در سه بیان توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-20</ref>
نویسنده ابتدا در مقدمه‌ای، تبیینی تاریخی از بحث ارائه می‌دهد، محل نزاع را روشن می‌کند و مقدمات سه‌گانه‌ای را درباره مراحل ظهور و دلالت، اصالت تطابق مراحل دلالت و ملاک در ملاحظه برخی ادله در مقابل برخی دیگر، برای تبیین محل بحث بیان می‌کند و سپس وارد بحث انقلاب نسبت می‌شود که از مباحث اصول فقه است. وی ابتدا ادله منکرین انقلاب نسبت را ذکر می‌کند و پس‌ازآن ادله قائلین را در سه بیان توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-20</ref>


سومین بیان، از شیخ انصاری است، از نظر شیخ انصاری، در برخی موارد، چاره‌ای جز قول به انقلاب نسبت وجود ندارد؛ زیرا اگر قائل به چنین امری نشویم، به‌ناچار باید به لغویت نص یا طرح ظاهر قائل شویم که هر دو مورد باطل است. نویسنده می‌گوید: پیش از شیخ انصاری کسی متوجه این مطلب نبوده و این شیخ انصاری است که برای اولین بار متوجه چنین مسئله‌ای شده است. محقق خراسانی، در «الفوائد» این مسئله را ذکر کرده و به این امر ملتزم شده است. وی برای این امر چنین استدلال می‌کند که: اگر عامی مانند «اکرم العلماء» و خاصی مانند «لا تکرم الفساق منهم» و عام دیگری مثل «یستحب اکرام العدول» وارد شود، بنا بر نظریه انقلاب نسبت، وجوب اکرام علماء به «لا تکرم فساقهم» تخصیص می‌خورد و پس‌ازآن، نسبت میان «اکرم العلماء» و «یستحب اکرام العدول» پس‌ازاینکه سابقاً (پیش از تخصیص اکرم العلماء به لا تکرم الفساق) عموم و خصوص من وجه بود، به عموم و خصوص مطلق تبدیل می‌شود. در اینجا حکم به وجوب اکرام علمای غیر فساق و استحباب اکرام علمای عادل می‌شود؛ سر این مطلب این است که اگر قائل به انقلاب نسبت نشده و حکم به تخصیص دلیل استحباب اکرام عادل‌های از غیر علما نکنیم، نسبت میان اکرم العلماء و یستحب اکرام العدول، عموم و خصوص من وجه می‌شود.
سومین بیان، از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] است، از نظر [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، در برخی موارد، چاره‌ای جز قول به انقلاب نسبت وجود ندارد؛ زیرا اگر قائل به چنین امری نشویم، به‌ناچار باید به لغویت نص یا طرح ظاهر قائل شویم که هر دو مورد باطل است. نویسنده می‌گوید: پیش از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] کسی متوجه این مطلب نبوده و این [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] است که برای اولین بار متوجه چنین مسئله‌ای شده است. [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانی]]، در «الفوائد» این مسئله را ذکر کرده و به این امر ملتزم شده است. وی برای این امر چنین استدلال می‌کند که: اگر عامی مانند «اکرم العلماء» و خاصی مانند «لا تکرم الفساق منهم» و عام دیگری مثل «یستحب اکرام العدول» وارد شود، بنا بر نظریه انقلاب نسبت، وجوب اکرام علماء به «لا تکرم فساقهم» تخصیص می‌خورد و پس‌ازآن، نسبت میان «اکرم العلماء» و «یستحب اکرام العدول» پس‌ازاینکه سابقاً (پیش از تخصیص اکرم العلماء به لا تکرم الفساق) عموم و خصوص من وجه بود، به عموم و خصوص مطلق تبدیل می‌شود. در اینجا حکم به وجوب اکرام علمای غیر فساق و استحباب اکرام علمای عادل می‌شود؛ سر این مطلب این است که اگر قائل به انقلاب نسبت نشده و حکم به تخصیص دلیل استحباب اکرام عادل‌های از غیر علما نکنیم، نسبت میان اکرم العلماء و یستحب اکرام العدول، عموم و خصوص من وجه می‌شود.


پس مورد افتراق ما «علمای فساق» و «عادل‌های غیر عالم» هستند و مورد اجتماع، «علمای عادل»؛ و زمانی که نسبت به عالم عادل تعارض کردند، هردو از حجیت ساقط می‌شوند. پس اکرام عالم عادل هم واجب نخواهد بود. سپس با ملاحظه «لا تکرم فساقهم» باید بگوییم اکرام عالم فاسق واجب نیست و نتیجه این امر این است که اصلاً مورد و شخصی برای عام باقی نمی‌ماند (یعنی عام طرح می‌شود) و اگر قائل به عدم تخصیص اکرم العلماء به لا تکرم فساقهم بشویم، لازمه‌اش الغای خاص، یعنی الغای نص، است. پس فی‌الجمله در چنین مواردی، چاره‌ای نیست جز قول به انقلاب نسبت.<ref>ر.ک: همان، ص20-21</ref>
پس مورد افتراق ما «علمای فساق» و «عادل‌های غیر عالم» هستند و مورد اجتماع، «علمای عادل»؛ و زمانی که نسبت به عالم عادل تعارض کردند، هردو از حجیت ساقط می‌شوند. پس اکرام عالم عادل هم واجب نخواهد بود. سپس با ملاحظه «لا تکرم فساقهم» باید بگوییم اکرام عالم فاسق واجب نیست و نتیجه این امر این است که اصلاً مورد و شخصی برای عام باقی نمی‌ماند (یعنی عام طرح می‌شود) و اگر قائل به عدم تخصیص اکرم العلماء به لا تکرم فساقهم بشویم، لازمه‌اش الغای خاص، یعنی الغای نص، است. پس فی‌الجمله در چنین مواردی، چاره‌ای نیست جز قول به انقلاب نسبت.<ref>ر.ک: همان، ص20-21</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:
نویسنده پس از بیان این موارد به بیان صورت‌های متفاوتی که در آن تعارض میان بیش از دو دلیل واقع شده، می‌پردازد. صورت اول (که یک عام و دو یا بیشتر از دو خاص داشته باشیم) را در دو حالت بیان می‌کند که دومی در پنج وجه بیان می‌شود. صورت دوم (حالتی که ارتباط دو عام باهم عموم من وجه باشد و مخصصی هم در کار باشد) در سه حالت بیان می‌گردد. صورت سوم (حالتی که دو عام متباین باشند و مخصصی برای هردو داشته باشیم) هم در پنج حالت بیان شده می‌شود.<ref>ر.ک: همان، ص22-44</ref>
نویسنده پس از بیان این موارد به بیان صورت‌های متفاوتی که در آن تعارض میان بیش از دو دلیل واقع شده، می‌پردازد. صورت اول (که یک عام و دو یا بیشتر از دو خاص داشته باشیم) را در دو حالت بیان می‌کند که دومی در پنج وجه بیان می‌شود. صورت دوم (حالتی که ارتباط دو عام باهم عموم من وجه باشد و مخصصی هم در کار باشد) در سه حالت بیان می‌گردد. صورت سوم (حالتی که دو عام متباین باشند و مخصصی برای هردو داشته باشیم) هم در پنج حالت بیان شده می‌شود.<ref>ر.ک: همان، ص22-44</ref>


محسن قمی، سپس ملاحظاتی درباره مواضع بحث از انقلاب نسبت در کلام شیخ اعظم، تفصیل کلام در این امر و صورت‌های وقوع تعارض بین اکثر از دلیلین را در کلام شیخ، بیان می‌دارد. او در خاتمه کتاب، به ذکر برخی از مثال‌های وارده در انقلاب نسبت بین ادله متعارض می‌پردازد که اخبار وارده در حکم خلل واقع در صلات، اخبار وارده در التفات از قبله در نماز، اخبار وارده در ارث زوجه از عقار و روایات وارده در ضمان عاریه، از این موارد هستند.<ref>ر.ک: همان، ص44-55</ref>
[[قمي، محسن|محسن قمی]]، سپس ملاحظاتی درباره مواضع بحث از انقلاب نسبت در کلام [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ اعظم]]، تفصیل کلام در این امر و صورت‌های وقوع تعارض بین اکثر از دلیلین را در کلام شیخ، بیان می‌دارد. او در خاتمه کتاب، به ذکر برخی از مثال‌های وارده در انقلاب نسبت بین ادله متعارض می‌پردازد که اخبار وارده در حکم خلل واقع در صلات، اخبار وارده در التفات از قبله در نماز، اخبار وارده در ارث زوجه از عقار و روایات وارده در ضمان عاریه، از این موارد هستند.<ref>ر.ک: همان، ص44-55</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در انتهای آن ذکر شده است. آنچه در انقلاب النسبة بین الادلة المتعارضة توسط محسن قمی ارائه شده، کتابی است که در کنگره جهانی به مناسبت یادبود صده دوم میلاد شیخ انصاری، ارائه شده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص4</ref>
فهرست مطالب در انتهای آن ذکر شده است. آنچه در انقلاب النسبة بین الادلة المتعارضة توسط [[قمي، محسن|محسن قمی]] ارائه شده، کتابی است که در کنگره جهانی به مناسبت یادبود صده دوم میلاد [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، ارائه شده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص4</ref>


پاورقی‌ها که حاوی مستند مطالب متن می‌باشد در انتها کتاب قید شده است.
پاورقی‌ها که حاوی مستند مطالب متن می‌باشد در انتها کتاب قید شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش