الفهرست (ابن نديم): تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}{{کاربردهای دیگر|الفهرست(ابهام زدایی)}}
}}{{کاربردهای دیگر|الفهرست(ابهام زدایی)}}


'''الفهرست'''، اثر [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|محمد بن اسحاق بن نديم]]، كه در واقع كتاب‌خانه‌اى در يك كتاب است، فهرستى از كتاب‌هاى ملل عرب و عجم و سير نهضت‌هاى علمى و ادبى در عالم اسلام تا قرن چهارم هجرى مى‌باشد.<ref>حامدى گلناز، ص38</ref>
'''الفهرست'''، اثر [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|محمد بن اسحاق بن نديم]]، كه در واقع كتاب‌خانه‌اى در يك كتاب است، فهرستى از كتاب‌هاى ملل عرب و عجم و سير نهضت‌هاى علمى و ادبى در عالم اسلام تا قرن چهارم هجرى مى‌باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى گلناز، ص38]</ref>


اين كتاب، به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است.
اين كتاب، به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است.


هدف [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] از تأليف اين كتاب، نشان دادن كليه نسخه‌ها و رساله‌هايى بوده است كه در زبان عربى وجود داشته و يا از زبان‌هاى ديگر به اين زبان ترجمه شده است.<ref>ساغروانيان، سيد‌‎جليل، ص152</ref>
هدف [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] از تأليف اين كتاب، نشان دادن كليه نسخه‌ها و رساله‌هايى بوده است كه در زبان عربى وجود داشته و يا از زبان‌هاى ديگر به اين زبان ترجمه شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14652/152 ساغروانيان، سيد‌‎جليل، ص152]</ref>


نویسنده بنا بر ضرورت، در هنگام معرفى نسخه‌ها و كتاب‌ها، برخى از آداب نسخه‌شناسى را كه در آن دوره وجود داشته است، مطرح مى‌كند كه اين امر باعث اهميت هرچه بيشتر كتاب شده است.<ref>همان</ref>
نویسنده بنا بر ضرورت، در هنگام معرفى نسخه‌ها و كتاب‌ها، برخى از آداب نسخه‌شناسى را كه در آن دوره وجود داشته است، مطرح مى‌كند كه اين امر باعث اهميت هرچه بيشتر كتاب شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14652/152 همان]</ref>


==ساختار==
==ساختار==
كتاب با مقدمه‌اى كوتاه در اشاره به زندگى‌نامه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] و اهميت اثر او آغاز شده است.
كتاب با مقدمه‌اى كوتاه در اشاره به زندگى‌نامه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] و اهميت اثر او آغاز شده است.


سبک نوشتارى كتاب، بسيار ساده و از نوع محاوره‌اى بوده و شامل ده مقاله است و هر مقاله آن، به چند بخش كه نویسنده آن را فن ناميده، تقسيم شده است.<ref>حامدى، گلناز، ص38</ref>
سبک نوشتارى كتاب، بسيار ساده و از نوع محاوره‌اى بوده و شامل ده مقاله است و هر مقاله آن، به چند بخش كه نویسنده آن را فن ناميده، تقسيم شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى، گلناز، ص38]</ref>


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مقاله اول، شامل سه فن مى‌باشد كه فن اول، در توصيف شكل گرفتن خط و زبان اقوام مختلف، فن دوم درباره كتاب‌هاى دينى مسلمانان و اديان ديگر و فن سوم، در ستايش قرآن و علوم قرآنى است.<ref>حامدى، گلناز، ص38</ref>
مقاله اول، شامل سه فن مى‌باشد كه فن اول، در توصيف شكل گرفتن خط و زبان اقوام مختلف، فن دوم درباره كتاب‌هاى دينى مسلمانان و اديان ديگر و فن سوم، در ستايش قرآن و علوم قرآنى است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى، گلناز، ص38]</ref>


مقاله دوم، شامل سه بخش زير است:
مقاله دوم، شامل سه بخش زير است:


بخش اول، درباره پيدايش علم نحو و علت نام‌گذارى آن مى‌باشد.<ref>همان، ص40</ref>
بخش اول، درباره پيدايش علم نحو و علت نام‌گذارى آن مى‌باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/40 همان، ص40]</ref>


بخش دوم، اختصاص به نحويان كوفه دارد. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا به نحويان بصره قبل از نحويان كوفه پرداخته، قدمت اين شهر را دليل آورده و معتقد است كه دنياى عرب، از بصره گرفته شده است.<ref>همان</ref>
بخش دوم، اختصاص به نحويان كوفه دارد. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا به نحويان بصره قبل از نحويان كوفه پرداخته، قدمت اين شهر را دليل آورده و معتقد است كه دنياى عرب، از بصره گرفته شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/40 همان]</ref>


بخش سوم، حاوى نام و شرح حال علمايى است كه دو شيوه نحو و لغت را با هم مخلوط كرده‌اند. از جمله اين افراد، عبارتند از: عبدالله بن مسلم بن قتيبه كوفى؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن موسى کرمانى؛ شخصى ایرانى به نام هروى، صاحب كتاب‌هاى «التصريف» و «الشرح»؛ ابوبكر محمد بن على مراغى از مردم مراغه صاحب كتاب «مختصر النحو» و «شرح شواهد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]» و ابومحمد بن محمد، اهل ديموت و نویسنده «تقويم الألسنة» و «كتاب العارض في الكامل».<ref>همان، ص41</ref>
بخش سوم، حاوى نام و شرح حال علمايى است كه دو شيوه نحو و لغت را با هم مخلوط كرده‌اند. از جمله اين افراد، عبارتند از: عبدالله بن مسلم بن قتيبه كوفى؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن موسى کرمانى؛ شخصى ایرانى به نام هروى، صاحب كتاب‌هاى «التصريف» و «الشرح»؛ ابوبكر محمد بن على مراغى از مردم مراغه صاحب كتاب «مختصر النحو» و «شرح شواهد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]» و ابومحمد بن محمد، اهل ديموت و نویسنده «تقويم الألسنة» و «كتاب العارض في الكامل».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/41 همان، ص41]</ref>


مقاله سوم، در سه بخش تنظيم شده است:
مقاله سوم، در سه بخش تنظيم شده است:


بخش اول، درباره علماى نسب، راويان اخبار و نام كتاب‌هاى آنان است كه مشهورترين آن‌ها، صالح بن عمران معروف به [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] بوده و كتاب «غزاة ذات الأباطيل» از اوست. گويا وى به اخبار پيامبر(ص) نيز آگاهى و معرفت داشته است.<ref>همان</ref>
بخش اول، درباره علماى نسب، راويان اخبار و نام كتاب‌هاى آنان است كه مشهورترين آن‌ها، صالح بن عمران معروف به [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] بوده و كتاب «غزاة ذات الأباطيل» از اوست. گويا وى به اخبار پيامبر(ص) نيز آگاهى و معرفت داشته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/41 همان]</ref>


بخش دوم به مترجمان، نويسندگان و كاركنان حكومتى پرداخته است. از جمله اين افراد مى‌توان به [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]]، ابان لاحقى، سهل بن هارون، سعيد بن وهب اشاره كرد.<ref>همان</ref>
بخش دوم به مترجمان، نويسندگان و كاركنان حكومتى پرداخته است. از جمله اين افراد مى‌توان به [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]]، ابان لاحقى، سهل بن هارون، سعيد بن وهب اشاره كرد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/41 همان]</ref>


بخش سوم، درباره نديمان و همنشينان خلفا و پادشاهان، از جمله مغنيان و اديبان مى‌باشد.<ref>همان، ص42</ref>
بخش سوم، درباره نديمان و همنشينان خلفا و پادشاهان، از جمله مغنيان و اديبان مى‌باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان، ص42]</ref>


مقاله چهارم، شامل دو بخش است:
مقاله چهارم، شامل دو بخش است:


بخش اول درباره شاعران و اشعارشان و كسانى است كه اشعار آنان را جمع كرده‌اند كه به‌صورت فهرستى آمده است؛ مثلاًنام شاعران و قبيله‌هايى كه ابوسعيد سكرى اشعار آنان را جمع‌آورى كرده، به‌طور جداگانه آمده است، مانند اشعار بنى شیعیان، بنى عدنان و بنى حارث.<ref>همان</ref>
بخش اول درباره شاعران و اشعارشان و كسانى است كه اشعار آنان را جمع كرده‌اند كه به‌صورت فهرستى آمده است؛ مثلاًنام شاعران و قبيله‌هايى كه ابوسعيد سكرى اشعار آنان را جمع‌آورى كرده، به‌طور جداگانه آمده است، مانند اشعار بنى شیعیان، بنى عدنان و بنى حارث.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref>


در بخش دوم، نام شاعران متأخر و نيز برخى از شاعران دوره اسلام و تعداد اشعارشان آمده است. در اين ميان، به شاعران ایرانى مثل على بن [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نيز اشاره شده است.<ref>همان</ref>
در بخش دوم، نام شاعران متأخر و نيز برخى از شاعران دوره اسلام و تعداد اشعارشان آمده است. در اين ميان، به شاعران ایرانى مثل على بن [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نيز اشاره شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref>


بخش اول مقاله پنجم، درباره علماى علم كلام و مجادلات آنهاست. نویسنده در اين مقاله، ابتدا از خوارج كه در جنگ صفين بر اميرالمؤنين(ع) شوريدند نام مى‌برد و سپس به معتزله يا قدريه يا اصحاب عدل و توحيد مى‌پردازد.<ref>همان</ref>
بخش اول مقاله پنجم، درباره علماى علم كلام و مجادلات آنهاست. نویسنده در اين مقاله، ابتدا از خوارج كه در جنگ صفين بر اميرالمؤنين(ع) شوريدند نام مى‌برد و سپس به معتزله يا قدريه يا اصحاب عدل و توحيد مى‌پردازد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref>


بخش دوم، درباره علما و متكلمان شيعه اماميه و زيديه است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا مسلمانان شيعه را به اين نام خوانده‌اند، نوشته است: «زمانى كه طلحه و زبير به خون‌خواهى عثمان بن عفان و مخالفت با [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] برخاستند، عده‌اى به آن حضرت پيوستند و خود را شيعه خواندند. على(ع) نيز آنها را «شیعیان من» خطاب مى‌كرد».<ref>همان</ref>
بخش دوم، درباره علما و متكلمان شيعه اماميه و زيديه است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا مسلمانان شيعه را به اين نام خوانده‌اند، نوشته است: «زمانى كه طلحه و زبير به خون‌خواهى عثمان بن عفان و مخالفت با [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] برخاستند، عده‌اى به آن حضرت پيوستند و خود را شيعه خواندند. على(ع) نيز آنها را «شیعیان من» خطاب مى‌كرد».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref>


بخش سوم، درباره متكلمين مجبره و بابيه حشويه و اسماء كتب آن‌ها بوده و بخش چهارم پيرامون خوارج مى‌باشد؛ گويا متكلمان اين گروه، كتاب‌هايشان را در خفا نگهدارى می‌كردند.<ref>ر.ک: همان</ref>
بخش سوم، درباره متكلمين مجبره و بابيه حشويه و اسماء كتب آن‌ها بوده و بخش چهارم پيرامون خوارج مى‌باشد؛ گويا متكلمان اين گروه، كتاب‌هايشان را در خفا نگهدارى می‌كردند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 ر.ک: همان]</ref>


بخش پنجم، درباره صوفيان و عابدان است. نویسنده در اين بخش، ابتدا از زاهدان و صوفيانى چون يحيى بن معاد رازى (متوفى 206ق) نویسنده «مراد المريدين»، بشر بن حارث (متوفى 227ق) مؤلف «[[الزهد|كتاب الزهد]]» و ابن جنيد صاحب كتاب «الرهبان»، «الخوف»، «الورع» و «كتاب المحبة» نام مى‌برد، سپس درباره [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، مذهب او و پيروانش مى‌نويسد.<ref>همان</ref>
بخش پنجم، درباره صوفيان و عابدان است. نویسنده در اين بخش، ابتدا از زاهدان و صوفيانى چون يحيى بن معاد رازى (متوفى 206ق) نویسنده «مراد المريدين»، بشر بن حارث (متوفى 227ق) مؤلف «[[الزهد|كتاب الزهد]]» و ابن جنيد صاحب كتاب «الرهبان»، «الخوف»، «الورع» و «كتاب المحبة» نام مى‌برد، سپس درباره [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، مذهب او و پيروانش مى‌نويسد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref>


در بخش اول مقاله ششم، مالكيان و نام كتاب‌هايى كه تصنيف كرده‌اند، ذكر شده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: مالك بن انس بن ابوعامر، ليث بن سعد و اسماعيل بن اسحاق.<ref>همان، ص43</ref>
در بخش اول مقاله ششم، مالكيان و نام كتاب‌هايى كه تصنيف كرده‌اند، ذكر شده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: مالك بن انس بن ابوعامر، ليث بن سعد و اسماعيل بن اسحاق.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان، ص43]</ref>


در بخش دوم اين مقاله، از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و يارانش ياد شده و بخش سوم آن، مطالب مختصرى از علماى شافعى و تأليفات آنهاست.<ref>همان</ref>
در بخش دوم اين مقاله، از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و يارانش ياد شده و بخش سوم آن، مطالب مختصرى از علماى شافعى و تأليفات آنهاست.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان]</ref>


نویسنده در بخش چهارم، از فضلا و پيروان مذهب ابوسليمان داود بن على خلف اصفهانى سخن گفته است. او اولين كسى است كه قول به ظاهر كتاب و سنت را گرفته و رأى و قياس را رها كرده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كتاب‌هاى زيادى را از او نام برده كه مهم‌ترين آن‌ها، «إيضاح» و «الأصول» است.<ref>همان</ref>
نویسنده در بخش چهارم، از فضلا و پيروان مذهب ابوسليمان داود بن على خلف اصفهانى سخن گفته است. او اولين كسى است كه قول به ظاهر كتاب و سنت را گرفته و رأى و قياس را رها كرده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كتاب‌هاى زيادى را از او نام برده كه مهم‌ترين آن‌ها، «إيضاح» و «الأصول» است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان]</ref>


در بخش پنجم اين مقاله، از فقهاى شيعه و كتاب‌هاى ايشان نام برده شده است. [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، از اصحاب [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از جمله آن‌هاست كه چون حجاج بن يوسف قصد دستگيرى و قتلش را داشت، گريخت و به ابان بن ابى‌عياش پناه برد.<ref>همان</ref>
در بخش پنجم اين مقاله، از فقهاى شيعه و كتاب‌هاى ايشان نام برده شده است. [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، از اصحاب [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از جمله آن‌هاست كه چون حجاج بن يوسف قصد دستگيرى و قتلش را داشت، گريخت و به ابان بن ابى‌عياش پناه برد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان]</ref>


مقاله هفتم، در سه بخش سامان يافته است:
مقاله هفتم، در سه بخش سامان يافته است:


بخش اول، درباره فلاسفه، طبیعین و منطقيين و كتاب‌هاى آنان است و بيشتر مطالب از قول ابوسهل بن نوبخت آمده كه در دارالحكمه، به كار ترجمه از فارسی به عربى اشتغال داشته است.<ref>همان، ص44</ref>
بخش اول، درباره فلاسفه، طبیعین و منطقيين و كتاب‌هاى آنان است و بيشتر مطالب از قول ابوسهل بن نوبخت آمده كه در دارالحكمه، به كار ترجمه از فارسی به عربى اشتغال داشته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/44 همان، ص44]</ref>


در بخش دوم، درباره منجمان، علماى رياضى، موسيقى‌دانان و محاسبان بحث شده است و در بخش سوم، از طبيبان يونانى و كسانى كه براى اولين بار در طب سخن رانده‌اند، بحث به ميان آمده است.<ref>همان، ص45</ref>
در بخش دوم، درباره منجمان، علماى رياضى، موسيقى‌دانان و محاسبان بحث شده است و در بخش سوم، از طبيبان يونانى و كسانى كه براى اولين بار در طب سخن رانده‌اند، بحث به ميان آمده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/45 همان، ص45]</ref>


مقاله هشتم درباره افسانه‌سرايان ایرانى و هندى و تأليفات آن‌ها، افسون‌گران، دعانويسان، ساحران و شعبده‌بازان است.<ref>همان</ref>
مقاله هشتم درباره افسانه‌سرايان ایرانى و هندى و تأليفات آن‌ها، افسون‌گران، دعانويسان، ساحران و شعبده‌بازان است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/45 همان]</ref>


در مقاله نهم، از مذاهب گوناگون دوره اسلامى و پيش از اسلام، بحث شده.<ref>همان، ص46</ref>است و آخرين مقاله نيز درباره صنعت كيميا و كيمياگران قديم و جديد است. بنا بر اين مقاله، هرمس بابلى، اولين كسى بود كه با صنعت كيميا آشنا شد.<ref>همان، ص47</ref>
در مقاله نهم، از مذاهب گوناگون دوره اسلامى و پيش از اسلام، بحث شده.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/46 همان، ص46]</ref>است و آخرين مقاله نيز درباره صنعت كيميا و كيمياگران قديم و جديد است. بنا بر اين مقاله، هرمس بابلى، اولين كسى بود كه با صنعت كيميا آشنا شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/47 همان، ص47]</ref>


به‌طور خلاصه مى‌توان گفت كه اين اثر، مجموعه فرهنگ و تمدن اسلامى را تا قرن چهارم هجرى و بلكه فرهنگ و ملل گوناگون را تا ظهور اسلام، به‌اجمال معرفى كرده است.<ref>همان</ref>
به‌طور خلاصه مى‌توان گفت كه اين اثر، مجموعه فرهنگ و تمدن اسلامى را تا قرن چهارم هجرى و بلكه فرهنگ و ملل گوناگون را تا ظهور اسلام، به‌اجمال معرفى كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/47 همان]</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
الفهرست، اولين بار در سيزدهم هجرى، توسط يك دانشمند اتريشى به نام گوستاو فلوگل كه طى سال‌ها صرف وقت و زحمات بسيار، نسخه‌هاى مختلفى از اين كتاب را جمع‌آورى و تدوين كرده كرد، در لايپزيك به چاپ رسيد‌ ‎و به دنيا عرضه گرديد.<ref>حامدى، گلناز، ص38</ref>
الفهرست، اولين بار در سيزدهم هجرى، توسط يك دانشمند اتريشى به نام گوستاو فلوگل كه طى سال‌ها صرف وقت و زحمات بسيار، نسخه‌هاى مختلفى از اين كتاب را جمع‌آورى و تدوين كرده كرد، در لايپزيك به چاپ رسيد‌ ‎و به دنيا عرضه گرديد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى، گلناز، ص38]</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش