|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| <div class="boxTitle"><big>'''[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]'''</big></div> | | <div class="boxTitle"><big>'''[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]]'''</big></div> |
| [[پرونده:NUR00364.jpg|بندانگشتی|نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|175px]] | | [[پرونده:NUR02155.jpg|بندانگشتی|ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|175px]] |
|
| |
|
| '''ابوجعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسى'''(طوس 579-653ش، بغداد)، معروف به '''محقق طوسى''' و '''خواجه نصيرالدين طوسى''' در جمادىالأولى 597ق، برابر با فوريه 1201م، در طوس متولد شد. پدرش محمد بن حسن از فقهاى اماميه و محدثان طوس بود و خواجه در تحت تربيت چنين پدر دانشمندى پرورش يافته است. | | '''ابوريحان محمد بن احمد بيرونى''' (362-440ق)، ستارهشناس، ریاضیدان، تاریخدان، جغرافیدان، هندشناس، فیلسوف، داروشناس، از دانشمندان بزرگ قرن چهارم و پنجم هجرى |
|
| |
|
| او در آغاز كودكى، قرآن مجيد را آموخت و اقسام علوم ادبى، از قبيل صرف و نحو و اشتقاق و مبانى علل و لغت را فراگرفت و احاديث نبوى و آثار بزرگان دين را آموخت و در نزد پدر به تحصيل علم فقه و اصول و حديث پرداخت و به گفته بعضى او نزد دايى خود مقدمات منطق و حكمت را ياد گرفت و بر حقايق علوم طبيعى و الهى واقف گشت.
| | در 14 شهریور 352 ش (دوم ذىالحجه سال 362ق) در محلّى به نام بيرون در حومۀ خوارزم زاده شد و نسبت بيرونى را از آنجا گرفت. |
| | وى در سن 20 سالگى وطن خود را ترك كرد و به سوى سواحل درياى قزوین (خزر)روانه شد.در گرگان از توجهات قابوس بن وشمگير زيارى بهره برد و نخستين تأليفبزرگ خود«آثار الباقية» را به او پيشكش كرد. |
|
| |
|
| در اين دوران به تحصيل علوم رياضى از قبيل حساب و هندسه، جبر و موسيقى رو آورد و با دقت تمام به تحصيل اين علوم پرداخت. گفتهاند او نزد كمالالدين محمد حاسب از شاگردان افضلالدين كاشانى و دوست و همدم پدرش، فن رياضى را خوانده است.
| | وى مكاتباتى با [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، معاصركوچكترش-داشت كه عمق معرفت فلسفى و تندخویى او را نشان مىدهد. |
|
| |
|
| وى بعد از وفات پدرش بنا بر وصيت او كه گفته بود: «به جاهايى برو كه در آنجا اساتيد فن هستند»، به مسافرت پرداخت و در هر جا عالمى را يافت، از او بهره گرفت تا اينكه در نيشابور اقامت گزيد.
| | در حدودسال 400ق به وطن خویش بازگشت و خيلى زود دستخوش دسيسهها و توطئههاى سياسى شد و در سال 408ق محمود غزنوى وى را به عنوان عنصر نامطمئن با خود به غزنه برد و پيوسته تحت نظر وى بود. |
|
| |
|
| خواجه پس از حمله مغول به ايران، نيشابور را ترك كرد و درحالىكه در پى مأمنى مىگشت، به دعوت ناصرالدين عبدالرحيم بن ابىمنصور محتشم (كه از طرف علاءالدين محمد پادشاه اسماعيليان، حاكم قهستان خراسان بود) وارد قهستان شد. ناصرالدين، مقدم او را غنيمت شمرد و او را بىنهايت احترام و اكرام نمود و از محضر او استفاده كرد...
| | در این دوران كه زندگى برایش سخت بود و ابزار و لوازم علمى برای ادامه تحقيقات را در اختيار نداشت، تعدادى کتاب بزرگ و از جمله اثر معروف «[[تحقيق ما للهند]]» را تأليف كرد. |
| <div class="mw-ui-button">[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|'''ادامه''']]</div> | | |
| | <div class="mw-ui-button">[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|'''ادامه''']]</div> |