هداية الأصول في شرح كفاية الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
از تعريف علم اصول تا اقسام واجب است:
از تعريف علم اصول تا اقسام واجب است:


در تعريف علم اصول: به نظر [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند]] علم اصول صناعتى است كه به سبب آن مى‌توان قواعدى را كه ممكن است در طريق استنباط احكام بكار روند و يا در مقام عمل به آنها تمسّك جست را شناخت ولى به نظر [[بادکوبه ای، صدرا|شيخ صدرا]] تعريف حق آنست كه علم اصول از قواعدى بحث مى‌كند كه نتيجه آن در طريق استنباط حكم شرعى واقع مى‌شود.<ref>هدایة الأصول فی شرح کفایة الأصول‌، بادکوبه ای، شیخ صدرا، ناشر:المطبعة العلمیة، قم‌، چاپ اول‌، سال چاپ:۱۴۱۸ ق‌، ج۱، ص۳</ref> 
در تعريف علم اصول: به نظر [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند]] علم اصول صناعتى است كه به سبب آن مى‌توان قواعدى را كه ممكن است در طريق استنباط احكام بكار روند و يا در مقام عمل به آنها تمسّك جست را شناخت ولى به نظر [[بادکوبه ای، صدرا|شيخ صدرا]] تعريف حق آنست كه علم اصول از قواعدى بحث مى‌كند كه نتيجه آن در طريق استنباط حكم شرعى واقع مى‌شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15365/1/3 هدایة الأصول فی شرح کفایة الأصول‌، بادکوبه ای، شیخ صدرا، ناشر:المطبعة العلمیة، قم‌، چاپ اول‌، سال چاپ:۱۴۱۸ ق‌، ج۱، ص۳]</ref> 


در تعريف وضع مى‌نويسد كه اين بحث از مبادى تصوّريه محسوب مى‌شود و وضع نوعى اختصاص و ارتباط موجود ميان لفظ و معناست. در ادامه به بحث پيرامون انواع اطلاق لفظ، وضع مركبات، علائم حقيقت و مجاز، لفظ، حقيقت شرعيه، صحيح و اعم، اشتراك لفظى و استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا، و مشتق پرداخته شده است.<ref>همان، بادکوبه ای، شیخ صدرا، ناشر:المطبعة العلمیة، قم‌، چاپ اول‌، سال چاپ:۱۴۱۸ ق‌، ج۱، ص۱۸</ref> 
در تعريف وضع مى‌نويسد كه اين بحث از مبادى تصوّريه محسوب مى‌شود و وضع نوعى اختصاص و ارتباط موجود ميان لفظ و معناست. در ادامه به بحث پيرامون انواع اطلاق لفظ، وضع مركبات، علائم حقيقت و مجاز، لفظ، حقيقت شرعيه، صحيح و اعم، اشتراك لفظى و استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا، و مشتق پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15365/1/18 همان، بادکوبه ای، شیخ صدرا، ناشر:المطبعة العلمیة، قم‌، چاپ اول‌، سال چاپ:۱۴۱۸ ق‌، ج۱، ص۱۸]</ref> 


شارح پس از آن وارد بحث اوامر شده و ماده و صيغه امر را تا اول تقسيم واجب به نفسى و غيرى مورد شرح و تحقيق قرار داده است.<ref>همان، ص۱۶۰</ref> 
شارح پس از آن وارد بحث اوامر شده و ماده و صيغه امر را تا اول تقسيم واجب به نفسى و غيرى مورد شرح و تحقيق قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15365/1/160 همان، ص۱۶۰]</ref> 


==== جلد دوم ====
==== جلد دوم ====
از تقسيم واجب نفسى و غيرى<ref>همان،  ج۲، ص۴</ref>  تا آخر مباحث الفاظ است: مؤلف بعد از بحث پيرامون تمسك به اطلاق و عدم آن، ترتّب ثواب به واحد غيرى، ترتب ثواب در مقدمات عباديه، وجوب تخييرى وارد مباحث نواهى مى‌شود <ref>همان،ج۲، ص۱۸۲</ref> و در آنجا مادّه نهى و صيغه آن، اجتماع امر و نهى، اقتضاى نهى از شى براى فساد آن مورد بررسى قرار مى‌گيرد. مولّف در ادامه بحث درباره مفاهيم، عام و خاص، مطلق و مقيد و مجمل و مبين نكات ارزنده‌اى ارائه مى‌دهد.
از تقسيم واجب نفسى و غيرى<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15366/1/4 همان،  ج۲، ص۴]</ref>  تا آخر مباحث الفاظ است: مؤلف بعد از بحث پيرامون تمسك به اطلاق و عدم آن، ترتّب ثواب به واحد غيرى، ترتب ثواب در مقدمات عباديه، وجوب تخييرى وارد مباحث نواهى مى‌شود <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15366/1/182 همان،ج۲، ص۱۸۲]</ref> و در آنجا مادّه نهى و صيغه آن، اجتماع امر و نهى، اقتضاى نهى از شى براى فساد آن مورد بررسى قرار مى‌گيرد. مولّف در ادامه بحث درباره مفاهيم، عام و خاص، مطلق و مقيد و مجمل و مبين نكات ارزنده‌اى ارائه مى‌دهد.


==== جلد سوم ====
==== جلد سوم ====
از ابتداى امارات شرعى يا عقلى تا اوّل استصحاب است: مصنّف نخست به بررسى احكام و اقسام قطع مى‌پردازد<ref>همان، ج۳، ص۸.</ref>  و آنها را در هفت امر تحقيق مى‌نمايد كه عبارتند از: وجوب متابعت از قطع و حجيّت آن، تجرّى، اقسام قطع و قيام امارات و اصول بجاى قطع، اخذ قطع و يا ظن به حكم در موضوع آن، موافقت التزاميه قطع در فروع دين، قطع قطّاع، علم اجمالى. سپس حجّيت ظنون معتبره و اصول عمليه را مورد مطالعه قرار مى‌دهد<ref>همان، ج۳، ص۲۹۱</ref>  كه به اختصار عبارت است از:
از ابتداى امارات شرعى يا عقلى تا اوّل استصحاب است: مصنّف نخست به بررسى احكام و اقسام قطع مى‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8036/1/8 همان، ج۳، ص۸.]</ref>  و آنها را در هفت امر تحقيق مى‌نمايد كه عبارتند از: وجوب متابعت از قطع و حجيّت آن، تجرّى، اقسام قطع و قيام امارات و اصول بجاى قطع، اخذ قطع و يا ظن به حكم در موضوع آن، موافقت التزاميه قطع در فروع دين، قطع قطّاع، علم اجمالى. سپس حجّيت ظنون معتبره و اصول عمليه را مورد مطالعه قرار مى‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8036/1/291 همان، ج۳، ص۲۹۱]</ref>  كه به اختصار عبارت است از:


الف- حجيّت ظواهر: ظواهر مطلقا حجّت هستند و دليل آن سيره عقلاست زيرا اوّلاً: اعتماد عقلا در بيان و استفاده مرادات خويش، بر ظواهر كلامشان است و ثانياً: شارع به يقين، عقلا را از اين سيره و رفتارشان منع نكرده است.
الف- حجيّت ظواهر: ظواهر مطلقا حجّت هستند و دليل آن سيره عقلاست زيرا اوّلاً: اعتماد عقلا در بيان و استفاده مرادات خويش، بر ظواهر كلامشان است و ثانياً: شارع به يقين، عقلا را از اين سيره و رفتارشان منع نكرده است.
خط ۶۶: خط ۶۶:
د- شهرت فتوايى: شهرت فتوايى حجّت نيست و دليل قطعى بر آن اقامه نشده است و مراد امام در حديث شريف «خذ بما اشتهر بين اصحابك» شهرت روايى است نه فتوايى چرا كه فرمايش امام(ع) در خصوص تعارض دو خبر متعارض است. در مقبوله ابن حنظله نيز دستور اخذ به شهرت داده است.
د- شهرت فتوايى: شهرت فتوايى حجّت نيست و دليل قطعى بر آن اقامه نشده است و مراد امام در حديث شريف «خذ بما اشتهر بين اصحابك» شهرت روايى است نه فتوايى چرا كه فرمايش امام(ع) در خصوص تعارض دو خبر متعارض است. در مقبوله ابن حنظله نيز دستور اخذ به شهرت داده است.


و- حجيت خبر واحد: اقوال متعددى در اينجا وجود دارد كه مشهور علماى اماميه به حجيت بودن آنست ولى به نظر [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]] و برخى از اعلام خبر واحد حجت نيست. مصنف دلايل حجيت خبر واحد را بر اساس كتاب، سنت، اجماع و عقل ارائه داده سپس به مناقشه مى‌پردازد. مولّف در ادامه تعريف اصلى عملى و مجارى هريك از آنها را بيان كرده و سپس به تحليل و تحقيق پيرامون سه اصل برائت، تخيير و احتياط پرداخته آنگاه درباره قاعده لاضرر و لاضرار <ref>همان،  ج۳، ص۴۹۷</ref> نكات ارزشمندى را ارائه مى‌دهد.
و- حجيت خبر واحد: اقوال متعددى در اينجا وجود دارد كه مشهور علماى اماميه به حجيت بودن آنست ولى به نظر [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]] و برخى از اعلام خبر واحد حجت نيست. مصنف دلايل حجيت خبر واحد را بر اساس كتاب، سنت، اجماع و عقل ارائه داده سپس به مناقشه مى‌پردازد. مولّف در ادامه تعريف اصلى عملى و مجارى هريك از آنها را بيان كرده و سپس به تحليل و تحقيق پيرامون سه اصل برائت، تخيير و احتياط پرداخته آنگاه درباره قاعده لاضرر و لاضرار <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8036/1/497 همان،  ج۳، ص۴۹۷]</ref> نكات ارزشمندى را ارائه مى‌دهد.


==== جلد چهارم ====
==== جلد چهارم ====
از ابتداى استصحاب تا آخر بحث اجتهاد و تقليد است: يكى از مهم‌ترين مباحث كتاب، بحث پيرامون اصل استصحاب است و در نفى و اثبات حجّيت آن مباحث زيادى مطرح شده كه مصنف آنها را تحت عنوان يك فصل بيان مى‌كند. <ref>همان،  ج۴، ص۲۱</ref> سپس تنبيهات چهارده‌گانه پرداخته و با يك خاتمه بحث استصحاب را به پايان مى‌برد. به نظر مولّف مسأله استصحاب در شبهه موضوعيه از مسائل اصولى نبوده و در شبهه حكميه مسأله اصولى محسوب مى‌شود. استصحاب مطلقا حجت است؛ چه در احكامى كه مستند به دليل شرعى است و چه در احكامى كه مستند به حكم عقل است. براى حجيّت استصحاب دلايل زيادى ارائه شده كه يكى از آنها اخبار مستفيضه هستند كه مصنف دلالت آنها را مى‌پذيرد.
از ابتداى استصحاب تا آخر بحث اجتهاد و تقليد است: يكى از مهم‌ترين مباحث كتاب، بحث پيرامون اصل استصحاب است و در نفى و اثبات حجّيت آن مباحث زيادى مطرح شده كه مصنف آنها را تحت عنوان يك فصل بيان مى‌كند. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15367/1/21 همان،  ج۴، ص۲۱]</ref> سپس تنبيهات چهارده‌گانه پرداخته و با يك خاتمه بحث استصحاب را به پايان مى‌برد. به نظر مولّف مسأله استصحاب در شبهه موضوعيه از مسائل اصولى نبوده و در شبهه حكميه مسأله اصولى محسوب مى‌شود. استصحاب مطلقا حجت است؛ چه در احكامى كه مستند به دليل شرعى است و چه در احكامى كه مستند به حكم عقل است. براى حجيّت استصحاب دلايل زيادى ارائه شده كه يكى از آنها اخبار مستفيضه هستند كه مصنف دلالت آنها را مى‌پذيرد.


تنبيهات مهم اين كتاب <ref>همان، ج۴، ص۹۵</ref> عبارتند از: اعتبار يقين و شك فعلى در استصحاب، استصحاب در مؤدّاى امارات، استصحاب كلّى، استصحاب در امور تدريجى، استصحاب تعليقى، استصحاب عدم نسخ شرايع، اصل مثبت، بررسى موارد اختلافى اصل مثبت، اصل تأخّر حوادث، استصحاب در امور اعتقادى، دوران امر بين تمسّك به عموم عام يا استصحاب حكم مخصّص، منظور از شك در اركان استصحاب.
تنبيهات مهم اين كتاب <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15367/1/95 همان، ج۴، ص۹۵]</ref> عبارتند از: اعتبار يقين و شك فعلى در استصحاب، استصحاب در مؤدّاى امارات، استصحاب كلّى، استصحاب در امور تدريجى، استصحاب تعليقى، استصحاب عدم نسخ شرايع، اصل مثبت، بررسى موارد اختلافى اصل مثبت، اصل تأخّر حوادث، استصحاب در امور اعتقادى، دوران امر بين تمسّك به عموم عام يا استصحاب حكم مخصّص، منظور از شك در اركان استصحاب.


آخرين بخش كتاب درباره اجتهاد و تقليد است.<ref>همان، ج۴، ص۹۵</ref>  درباره اجتهاد تعاريفى از علاّمه و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] ارائه شده كه اينگونه اختلاف تعابير در واقع ناشى از وجود اختلاف نظر در ماهيت اجتهاد نيست بلكه هدف آن بيان شرح الاسمى اجتهاد است كه به اصل بحث ضررى وارد نمى‌رساند. اجتهاد بر دو قسم مطلق و متجزّى تقسيم مى‌شود. فقهاى شيعه بالاجماع طرفدار نظريه تخطئه‌اند ولى اهل سنت معتقد به تصويب‌اند و خود تصويب داراى چهار قسم است. مباحث مربوط به تبدّل رأى مجتهد در دو مقام مطرح است يكى نسبت به تكليف خودش در قبال اعمال سابقش كه براساس فتواى قبلى خودش بود و ديگرى نسبت به تكليف مقلّدين او نسبت به اعمال سابقشان كه براساس فتواى قبلى او بوده است.
آخرين بخش كتاب درباره اجتهاد و تقليد است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15367/1/95 همان، ج۴، ص۹۵]</ref>  درباره اجتهاد تعاريفى از علاّمه و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] ارائه شده كه اينگونه اختلاف تعابير در واقع ناشى از وجود اختلاف نظر در ماهيت اجتهاد نيست بلكه هدف آن بيان شرح الاسمى اجتهاد است كه به اصل بحث ضررى وارد نمى‌رساند. اجتهاد بر دو قسم مطلق و متجزّى تقسيم مى‌شود. فقهاى شيعه بالاجماع طرفدار نظريه تخطئه‌اند ولى اهل سنت معتقد به تصويب‌اند و خود تصويب داراى چهار قسم است. مباحث مربوط به تبدّل رأى مجتهد در دو مقام مطرح است يكى نسبت به تكليف خودش در قبال اعمال سابقش كه براساس فتواى قبلى خودش بود و ديگرى نسبت به تكليف مقلّدين او نسبت به اعمال سابقشان كه براساس فتواى قبلى او بوده است.


ادله جواز تقليد حكم عقل فطرى انسان بوده و نيازى به استدلال ندارد. در تقليد اعلم مستفاد از ادلّه، وجوب تعيينى است. به نظر مشهور و [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|صاحب كفايه]] حيات مجتهد در تقليد از او شرط است چه ابتدايى و چه استمرارى ولى عقيده جمهور عامّه و محقق قمى و اخباریان آنست كه مى‌توان از مجتهد ميت تقليد نمود.
ادله جواز تقليد حكم عقل فطرى انسان بوده و نيازى به استدلال ندارد. در تقليد اعلم مستفاد از ادلّه، وجوب تعيينى است. به نظر مشهور و [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|صاحب كفايه]] حيات مجتهد در تقليد از او شرط است چه ابتدايى و چه استمرارى ولى عقيده جمهور عامّه و محقق قمى و اخباریان آنست كه مى‌توان از مجتهد ميت تقليد نمود.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن(97)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش