عاقولی، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR03638.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مولف
|کد مولف
|data-type='authorCode'|3638
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE3638AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>


==ولادت==


«غياث الدين ابوعبدالله ابوالمكارم محمد بن محمد بن عبدالله» (رجب733- صفر /797 مارس1333- نوامبر 1394)، مشهور به ابن عاقولى، محدث و فقيه شافعى كه به سبب اقامت اجدادش در عاقول (قريه‌اى در بخش شرقى واسط) به آن‌جا منسوب شده است.
«غياث الدين ابوعبدالله ابوالمكارم محمد بن محمد بن عبدالله» (رجب733- صفر /797 مارس1333- نوامبر 1394)، مشهور به ابن عاقولى، محدث و فقيه شافعى كه به سبب اقامت اجدادش در عاقول (قريه‌اى در بخش شرقى واسط) به آن‌جا منسوب شده است.


وى در بغدادزاده شد و در همان شهر زندگى كرد و پرورش يافت. گفته شده كه او خود را از نسل نُعمان بن منذر مى‌دانست. تولد او را در 732ق و سيوطى درگذشتش را به سال 798ق ثبت كرده است. خاندان وى، اهل علم و فضيلت بودند و سه تن از آنان يعنى جد وى، پدرش و خود او، تقريباً تا اواخر سده هشتم هجرى، به هنگام يورش اول تيمور لنگ به بغداد(795ق1393/م)، در مستنصريه تدريس مى‌كردند. از آثار بر جاى مانده وى، «دارالقرآن الجمالية» يا «جامع العاقولى» كنونى است كه در آغاز، مدرسه‌اى براى دانش‌پژوهان بود و بعد به صورت جامع درآمد. وى اين مدرسه را بر مرقد پدرش بنا نهاد و بر آن موقوفاتى معين كرد. بنا به گفته ابن حجى، وى بر علوم گوناگون زمان خود از حديث، فقه و ادبيات چيره بود و همواره قاضيان و وزيران به علت مقام علمى وى به سويش روى مى‌آوردند. و‌‍ى نزد پدرش و سراج قزوينى و ديگر عالمان روزگار آموزش ديد و از آنان حديث شنيد.
وى در بغدادزاده شد و در همان شهر زندگى كرد و پرورش يافت. گفته شده كه او خود را از نسل نُعمان بن منذر مى‌دانست. تولد او را در 732ق و سيوطى درگذشتش را به سال 798ق ثبت كرده است.


ابن حجر نقل كرده كه وى در سفر به شهرهاى مكه، مدينه، دمشق، حلب، حديث مى‌گفت و يك بار به مدت چند ماه، پيش از موسم حج در حلب اقامت گزيد. همچنين مدتى در بيت المقدس حديث مى‌گفت. بين او و سلطان احمد بن اويس جلايرى، اختلافى پيش آمد. از اين‌رو وى به سوى تكريت روان شد و سپس به حلب روى آورد. وى به هنگام هجوم تيمور لنگ به بغداد به همراه سلطان احمد بن اويس از آن شهر گريخت، ولى اموالش به يغما رفت و خانواده‌اش به اسارت گرفته شد. وى نخست در شام رحل اقامت افكند. سپس به قاهره رفت و بعد از مدتى، در رمضان796ق به همراه سلطان احمد به بغداد بازگشت؛ ولى پنج ماه بعد درگذشت و بنا به وصيتش، در جوار مرقد معروف كرخى به خاك سپرده شد.
==خاندان==


== تأليفات:==
خاندان وى، اهل علم و فضيلت بودند و سه تن از آنان يعنى جد وى، پدرش و خود او، تقريباً تا اواخر سده هشتم هجرى، به هنگام يورش اول تيمور لنگ به بغداد(795ق1393/م)، در مستنصريه تدريس مى‌كردند. از آثار بر جاى مانده وى، «دارالقرآن الجمالية» يا «جامع العاقولى» كنونى است كه در آغاز، مدرسه‌اى براى دانش‌پژوهان بود و بعد به صورت جامع درآمد. وى اين مدرسه را بر مرقد پدرش بنا نهاد و بر آن موقوفاتى معين كرد. بنا به گفته ابن حجى، وى بر علوم گوناگون زمان خود از حديث، فقه و ادبيات چيره بود و همواره قاضيان و وزيران به علت مقام علمى وى به سويش روى مى‌آوردند. و‌‍ى نزد پدرش و سراج قزوينى و ديگر عالمان روزگار آموزش ديد و از آنان حديث شنيد.
 
==مسافرت‌ها==
 
ابن حجر نقل كرده كه وى در سفر به شهرهاى مكه، مدينه، دمشق، حلب، حديث مى‌گفت و يك بار به مدت چند ماه، پيش از موسم حج در حلب اقامت گزيد. همچنين مدتى در بيت المقدس حديث مى‌گفت. بين او و سلطان احمد بن اويس جلايرى، اختلافى پيش آمد. از اين‌رو وى به سوى تكريت روان شد و سپس به حلب روى آورد. وى به هنگام هجوم تيمور لنگ به بغداد به همراه سلطان احمد بن اويس از آن شهر گريخت، ولى اموالش به يغما رفت و خانواده‌اش به اسارت گرفته شد. وى نخست در شام رحل اقامت افكند.




1- الرصف فيما روى عن النبى(ص) من الفضل و الوصف.
== تأليفات:==


2- الدراية فى معرفة الرواية.
# الرصف فيما روى عن النبى(ص) من الفضل و الوصف.
# الدراية فى معرفة الرواية.
# عرف الطيب من اخبار مكة و مدينة الحبيب.
# كفاية الناسك فى معرفة المناسك.
# مفتاح الرجا فى شرح مصابيح الدُجى، كه شرح مصابيح السنة بغوى است.
# البيان لما يصلح لاقامة الدين من البلدان.


3- عرف الطيب من اخبار مكة و مدينة الحبيب.
همچنين مجموعه‌اى از مكاتبات وى با عنوان منشآت در كتاب «الانصاف بين الحاوى و ما اورد من الخلاف فى مدح السطان احمد» ثبت شده است.


4- كفاية الناسك فى معرفة المناسك.


5- مفتاح الرجا فى شرح مصابيح الدُجى، كه شرح مصابيح السنة بغوى است.
==وفات==


6- البيان لما يصلح لاقامة الدين من البلدان.
وی در ادامه مسافرت‌هایش به قاهره رفت و بعد از مدتى، در رمضان796ق به همراه سلطان احمد به بغداد بازگشت؛ ولى پنج ماه بعد درگذشت و بنا به وصيتش، در جوار مرقد معروف كرخى به خاك سپرده شد.


همچنين مجموعه‌اى از مكاتبات وى با عنوان منشآت در كتاب «الانصاف بين الحاوى و ما اورد من الخلاف فى مدح السطان احمد» ثبت شده است.


== منابع ==
== منابع ==
۵۳٬۳۲۷

ویرایش