۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| سال نشر = 1422 ق | | سال نشر = 1422 ق | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01240AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
پس از آن در اصل توحيد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/95 متن کتاب، ص95]</ref> مؤلف ابتدا صفات قدرت، حيات و علم را به اجمال بيان كرده، آنگاه به بيان تفصيلى آنها مىپردازد. او اثبات مىكند كه خداوند جسم نيست و به شبهاتى كه وارد شده، جواب مىدهد و اثبات مىكند كه خداوند قابل رؤيت نيست و براى او ثانى متصور نمىباشد. در ادامه به شبهات نصارى و كلابيه جواب مىدهد. | پس از آن در اصل توحيد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/95 متن کتاب، ص95]</ref> مؤلف ابتدا صفات قدرت، حيات و علم را به اجمال بيان كرده، آنگاه به بيان تفصيلى آنها مىپردازد. او اثبات مىكند كه خداوند جسم نيست و به شبهاتى كه وارد شده، جواب مىدهد و اثبات مىكند كه خداوند قابل رؤيت نيست و براى او ثانى متصور نمىباشد. در ادامه به شبهات نصارى و كلابيه جواب مىدهد. | ||
مؤلف در اصل دوم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/ | مؤلف در اصل دوم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/201 همان، ص201]</ref>، ابتدا حقيقت عدل را بيان مىكند و اثبات مىكند كه خداوند بر فصل قبيح قدرت دارد. سپس مباحثى حول خلق افعال بيان مىكندكه عبارت است از ردى بر مجبره، غير مخلوق بودن افعال بندگان كه با ادله عقلى و نقلى اين مسأله را اثبات مىكند. او در ادامه از كسب و حقيقت آن، قدرت و رابطه آن با تفويض، آلام، اعواض، تكليف و لطف كه از مباحث عدالت مىباشند، سخن مىگويد. سپس بحثى از كلام خداوند به ميان مىآورد و بحث مىكند از كيفيت كلام خداوند و حقيقت آن و اثبات مىكند، حادث بودن كلام الهى را و در ادامه مباحث مربوط به نبوت را مطرح مىكند. مباحثى؛ همچون معجزات، لطف بودن بعثت، صفات رسول، نسخ، بداء، معجزات پيامبر اكرم(ص) و قرآن. | ||
در اصل سوم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/ | در اصل سوم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/411 همان، ص411]</ref>، مؤلف مباحث مربوط به معاد را بيان مىكند. مباحثى نظير: احباط و تكفير، خلود فساق در آتش و شهادت. | ||
در اصل چهارم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/ | در اصل چهارم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/469 همان، ص469]</ref> كه به منزلة بين المنزلتين پرداخته است، مراد اعتقادى است كه معتزله در مقابل مرجئه و خوارج دارند. مرجئه قائلند كه صاحب گناه كبيره و فاسق مومن است و خوارج اعتقاد دارند كه فاسق كافر است. معتزله قائل شدهاند كه فاسق نه كافر است و نه مومن، بلكه از منزلتى بين اين دو برخوردار است. مؤلف در اين اصل ادله خوارج بر كفر فاسق و ادله مرجئه بر ايمان فاسق را بيان كرده و آنها را ابطال مىكند. او قائل است، گرچه فاسق كافر نيست؛ اما در آتش عذاب الهى سوزانده خواهد شد. | ||
در اصل پنجم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/ | در اصل پنجم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2190/1/501 همان، ص501]</ref> كه آخرين بخش كتاب است، مؤلف اقسام امر به معروف و نهى از منكر را بيان مىكند. در ادامه از توبه سخن گفته و مباحث مربوط به امامت را بيان مى نمايد كه عبارتند از: حقيقت امامت، علت نياز به امام، ملاكهاى امامت، تعيين مصاديق امامت، خلو زمان از امام و مباحث مربوط به قضا و قدر، آجال و اجل، وقت، ارزاق، اسعار و توبه را در پايان كتاب بيان مىكند. | ||
شرح الاصول الخمسة از منابع كلام زيدى مىباشد، گرچه متكلمين زيدى قايل به عدل بوده و در بخشى از اصول با معتزله هم راى مىباشند؛ اما در برخى اصول نيز همچون مسأله امامت و منزلة بين المنزلتين از آنها ممتاز هستند، چنانكه در اين كتاب به آنها اشاره شده است. از اين رو اگر كسى اعتزال را به معناى عام آن - يعنى قايلين به عدل و عقل گرايان - گرفت مىتواند از آثار زيديه و بخشى از شیعیان امامى - همچون آثار [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]- به عنوان آثار معتزله استناد كند؛ اما اگر مراد از معتزله فرقه خاص از فرق كلامى اهل سنت باشد، ديگر نمىتوان كتاب شرح الأصول الخمسة و كتابهاى مشابه آن را از منابع معتزله به حساب آورد. | شرح الاصول الخمسة از منابع كلام زيدى مىباشد، گرچه متكلمين زيدى قايل به عدل بوده و در بخشى از اصول با معتزله هم راى مىباشند؛ اما در برخى اصول نيز همچون مسأله امامت و منزلة بين المنزلتين از آنها ممتاز هستند، چنانكه در اين كتاب به آنها اشاره شده است. از اين رو اگر كسى اعتزال را به معناى عام آن - يعنى قايلين به عدل و عقل گرايان - گرفت مىتواند از آثار زيديه و بخشى از شیعیان امامى - همچون آثار [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]- به عنوان آثار معتزله استناد كند؛ اما اگر مراد از معتزله فرقه خاص از فرق كلامى اهل سنت باشد، ديگر نمىتوان كتاب شرح الأصول الخمسة و كتابهاى مشابه آن را از منابع معتزله به حساب آورد. |
ویرایش