جامع السعادات: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>'
جز (جایگزینی متن - 'مى آورد' به 'می‌آورد')
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[کلانتر، محمد]] (مصحح)
[[موسوى کلانتر، سید محمد]] (مصحح)


[[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر]] (نویسنده)
[[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر]] (نویسنده)
خط ۲۱: خط ۲۱:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =3
| تعداد جلد =3
| کتابخانۀ دیجیتال نور =4270
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02169
| کتابخوان همراه نور =02169
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۷: خط ۲۸:
}}
}}


'''جامع السعادات'''، اثر [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا محمدمهدى نراقى]]، با تصحيح و تعليقات سيد محمد كلانتر و مقدمه‌ى [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]]، كتابى است در اخلاق كه به زبان عربى و در سال 1196ق، نوشته شده است.
'''جامع السعادات'''، اثر [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا محمدمهدى نراقى]]، با تصحيح و تعليقات [[موسوى کلانتر، سید محمد|سيد محمد كلانتر]] و مقدمه‌ى [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]]، كتابى است در اخلاق كه به زبان عربى و در سال 1196ق، نوشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۷: خط ۳۸:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
در مقدمه شيخ مظفر، علاوه بر ارائه زندگى‌نامه مختصرى از نویسنده، به اقدامات مربوط به تصحيح و تحقيق كتاب اشاره شده است.<ref>ج 1، 3</ref>  
در مقدمه [[مظفر، محمدرضا|شيخ مظفر]]، علاوه بر ارائه زندگى‌نامه مختصرى از نویسنده، به اقدامات مربوط به تصحيح و تحقيق كتاب اشاره شده است.<ref>ج 1، 3</ref>  


در مقدمه مؤلف، به توضيح اهميت تزكيه نفس پرداخته شده است.<ref>ج 1، ص33</ref>
در مقدمه مؤلف، به توضيح اهميت تزكيه نفس پرداخته شده است.<ref>ج 1، ص33</ref>
خط ۵۳: خط ۵۴:
مؤلف بر اين باور بوده كه علماى اخلاق، فضائل و رذائل، ضبط آن‌ها، بيان نحوه تداخل آن‌ها و همچنين بحث درباره قوه عاملِ آن‌ها را به‌تفصيلى كه وى ذكر كرده، نياورده، بلكه به برخى از آنها اشاره كرده‌اند.
مؤلف بر اين باور بوده كه علماى اخلاق، فضائل و رذائل، ضبط آن‌ها، بيان نحوه تداخل آن‌ها و همچنين بحث درباره قوه عاملِ آن‌ها را به‌تفصيلى كه وى ذكر كرده، نياورده، بلكه به برخى از آنها اشاره كرده‌اند.


وى در تأليف اين اثر، به برخى از متون متقدم در علم اخلاق، توجه داشته است؛ چنان‌كه در مباحث باب‌هاى اول و دوم - كه غالباً درباره مبانى اخلاق و كليات است و نسبت به باب سوم، حجم كمى از كتاب را اشغال كرده - گاه از حكماى پيشين مانند فيثاغورس، افلاطون، [[ارسطو]]، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] و ديگر حكما، نقل قول شده است. نراقى، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] را استاد علم اخلاق و از اولين دانشمندان مسلمانى دانسته كه كتاب اخلاقى تدوين كرده است، اما در باب سوم - كه در آن جزئيات مباحث اخلاقى را مطرح كرده - غالباً به آيات و روايات استناد و از اين طريق مراد خود را اثبات و بيان نموده است.
وى در تأليف اين اثر، به برخى از متون متقدم در علم اخلاق، توجه داشته است؛ چنان‌كه در مباحث باب‌هاى اول و دوم - كه غالباً ً درباره مبانى اخلاق و كليات است و نسبت به باب سوم، حجم كمى از كتاب را اشغال كرده - گاه از حكماى پيشين مانند فيثاغورس، افلاطون، [[ارسطو]]، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] و ديگر حكما، نقل قول شده است. نراقى، [[مسکویه، احمد بن محمد|ابوعلى مسكويه]] را استاد علم اخلاق و از اولين دانشمندان مسلمانى دانسته كه كتاب اخلاقى تدوين كرده است، اما در باب سوم - كه در آن جزئيات مباحث اخلاقى را مطرح كرده - غالباً ً به آيات و روايات استناد و از اين طريق مراد خود را اثبات و بيان نموده است.


در باب چگونگى استناد اين كتاب به منقولات، مؤلف به احاديث مرسل اعتماد كرده و بدون التفات به صحت و سقم آن‌ها، به نقل آن‌ها پرداخته و مآخذ آن‌ها را نيز ذكر نكرده است. همچنين از منابعى مانند «جامع الأخبار» و «مصباح الشريعة» حديث نقل كرده؛ درحالى‌كه برخى از احاديث آن‌ها مجعول است. شايد بتوان اين تسامح را چنين توجيه كرد كه تلاش علماى اخلاق در آثار اخلاقى اين بود كه آموزه‌هاى اخلاقى به‌خوبى و به وجهى مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات، وسيله‌اى براى نيل به اين منظور بوده است.
در باب چگونگى استناد اين كتاب به منقولات، مؤلف به احاديث مرسل اعتماد كرده و بدون التفات به صحت و سقم آن‌ها، به نقل آن‌ها پرداخته و مآخذ آن‌ها را نيز ذكر نكرده است. همچنين از منابعى مانند «جامع الأخبار» و «مصباح الشريعة» حديث نقل كرده؛ درحالى‌كه برخى از احاديث آن‌ها مجعول است. شايد بتوان اين تسامح را چنين توجيه كرد كه تلاش علماى اخلاق در آثار اخلاقى اين بود كه آموزه‌هاى اخلاقى به‌خوبى و به وجهى مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات، وسيله‌اى براى نيل به اين منظور بوده است.
خط ۶۵: خط ۶۶:
اهميت كتاب حاضر بيشتر از اين حيث است كه مؤلف، خُلقياتى برجسته و روحيه‌اى سرشار از ايمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به «جامع السعادات» در روح ايمانى است كه از قرائت آن هويدا مى‌گردد؛ درحالى‌كه از لحاظ علمى از برخى كتب متداول كه فاقد ذوق و معنويت جامع السعاداتند چيز بيشترى ندارد.
اهميت كتاب حاضر بيشتر از اين حيث است كه مؤلف، خُلقياتى برجسته و روحيه‌اى سرشار از ايمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به «جامع السعادات» در روح ايمانى است كه از قرائت آن هويدا مى‌گردد؛ درحالى‌كه از لحاظ علمى از برخى كتب متداول كه فاقد ذوق و معنويت جامع السعاداتند چيز بيشترى ندارد.


به‌طور كلى در كتاب‌هاى اخلاق قبل از جامع السعادات، يا صرفاً جنبه‌هاى عقلى، نظرى و فلسفى منظور بوده (همانند السعادة و الإسعاد، [[تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق|تهذيب الأخلاق]] و [[اخلاق ناصری]]) يا جنبه‌هاى دينى و عملى غلبه داشته است (مانند إحياء علوم‌الدين، كيمياى سعادت و المحجة البيضاء)، اما كتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوبى ويژه است.
به‌طور كلى در كتاب‌هاى اخلاق قبل از جامع السعادات، يا صرفاً جنبه‌هاى عقلى، نظرى و فلسفى منظور بوده (همانند السعادة و الإسعاد، [[تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق|تهذيب الأخلاق]] و [[اخلاق ناصری]]) يا جنبه‌هاى دينى و عملى غلبه داشته است (مانند إحياء علوم الدين، كيمياى سعادت و المحجة البيضاء)، اما كتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوبى ويژه است.


اين كتاب با دو بحث مبنايى شروع مى‌شود: يكى، بحث تجرد نفس كه در اكثر كتاب‌هايى كه درباره اخلاق اسلامى نگاشته شده‌اند، مقدّم بر ساير مباحث است؛ ديگرى، بحث در خير و سعادت؛ زيرا غايتِ تهذيب نفس، وصول به خير و سعادت است. نراقى اين بحث را با مطلبى شروع كرده كه عيناً در [[اخلاق ناصری]] آمده است و در آنجا، خواجه نصير از قول حكماى متقدم، خير را به دو قسم تقسيم و هريك را تعريف كرده است. سعادت را نيز تعريف نموده و سعادت هر شخص را غير از سعادت شخص ديگر دانسته، اما خير را در همه اشخاص، يكسان تلقى كرده است. نراقى برخلاف ظاهر گفتار برخى از حكما، خير و سعادت را مترادف ندانسته، بلكه سعادت را رسيدن به كمالى دانسته كه در سرشت هر شخصى نهفته است و بدين سبب، سعادت هر شخصى غير از سعادت شخص ديگر است.
اين كتاب با دو بحث مبنايى شروع مى‌شود: يكى، بحث تجرد نفس كه در اكثر كتاب‌هايى كه درباره اخلاق اسلامى نگاشته شده‌اند، مقدّم بر ساير مباحث است؛ ديگرى، بحث در خير و سعادت؛ زيرا غايتِ تهذيب نفس، وصول به خير و سعادت است. نراقى اين بحث را با مطلبى شروع كرده كه عيناً در [[اخلاق ناصری]] آمده است و در آنجا، خواجه نصير از قول حكماى متقدم، خير را به دو قسم تقسيم و هريك را تعريف كرده است. سعادت را نيز تعريف نموده و سعادت هر شخص را غير از سعادت شخص ديگر دانسته، اما خير را در همه اشخاص، يكسان تلقى كرده است. نراقى برخلاف ظاهر گفتار برخى از حكما، خير و سعادت را مترادف ندانسته، بلكه سعادت را رسيدن به كمالى دانسته كه در سرشت هر شخصى نهفته است و بدين سبب، سعادت هر شخصى غير از سعادت شخص ديگر است.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۱:
[[علم اخلاق اسلامی]]
[[علم اخلاق اسلامی]]


[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت]]
 




۶۱٬۱۸۹

ویرایش