۹٬۴۵۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =') |
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر = | | تصویر =NUR18059J1.jpg | ||
| عنوان =التنبیه علی سبیل السعاده | | عنوان =التنبیه علی سبیل السعاده | ||
| عنوانهای دیگر =اربع رسائل فلسفیه | | عنوانهای دیگر =اربع رسائل فلسفیه | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور | | کتابخانۀ دیجیتال نور =18059 | ||
| کتابخوان همراه نور =18059 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''التنبيه على سبيل السعادة''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابى]] (259- 339ق) در بيان روش رسيدن به سعادت مىباشد كه به زبان عربى و در اوايل قرن چهارم هجرى نوشته شده و با تحقيق و تصحيح دكتر جعفر آل ياسين منتشر شده است. | '''التنبيه على سبيل السعادة''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابى]] (259- 339ق) در بيان روش رسيدن به سعادت مىباشد كه به زبان عربى و در اوايل قرن چهارم هجرى نوشته شده و با تحقيق و تصحيح دكتر جعفر آل ياسين منتشر شده است. | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در ابتدا، به تعريف سعادت پرداخته و آن را مطلوبترين خيرات معرفى نموده است. به نظر وى، ما مىبينيم وقتى كه به سعادت مىرسيم، پس از آن به هيچ وجه براى هيچ غايتى به جز خود سعادت تلاش نمىكنيم، از اينرو مىفهميم كه سعادت، چيزى است كه ذاتاً مطلوب است و هيچ وقت براى غيرخودش، مورد طلب قرار | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در ابتدا، به تعريف سعادت پرداخته و آن را مطلوبترين خيرات معرفى نموده است. به نظر وى، ما مىبينيم وقتى كه به سعادت مىرسيم، پس از آن به هيچ وجه براى هيچ غايتى به جز خود سعادت تلاش نمىكنيم، از اينرو مىفهميم كه سعادت، چيزى است كه ذاتاً مطلوب است و هيچ وقت براى غيرخودش، مورد طلب قرار نمىگیرد. | ||
وى احوال انسان كه در طول زندگى و حيات براى او به وجود مىآيد را بر دو قسم تقسيم كرده است: برخى از آنها احوالى است كه سزاوار ستايش يا سرزنش خاص نيست و برخى آن است كه چون براى انسان رخ دهد، سزاوار ستايش يا سرزنش مىگردد. | وى احوال انسان كه در طول زندگى و حيات براى او به وجود مىآيد را بر دو قسم تقسيم كرده است: برخى از آنها احوالى است كه سزاوار ستايش يا سرزنش خاص نيست و برخى آن است كه چون براى انسان رخ دهد، سزاوار ستايش يا سرزنش مىگردد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
وى در ادامه، به بحث در امورى پرداخته كه افعال و عوارض تمييز نفسانى به وسيله آن به حالتى مىرسند كه بىترديد، با آن به سعادت مىتوان رسيد. او معتقد است هر انسان از آغاز خلقت خويش، با نيرويى سرشته شده است كه به وسيله آن مىتواند افعال و عوارض نفسانى و تمييز خود را چنان كه سزاوار است شكل دهد. | وى در ادامه، به بحث در امورى پرداخته كه افعال و عوارض تمييز نفسانى به وسيله آن به حالتى مىرسند كه بىترديد، با آن به سعادت مىتوان رسيد. او معتقد است هر انسان از آغاز خلقت خويش، با نيرويى سرشته شده است كه به وسيله آن مىتواند افعال و عوارض نفسانى و تمييز خود را چنان كه سزاوار است شكل دهد. | ||
مطلب ديگرى كه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به آن پرداخته، بحث در مورد چيزى است كه به وسليه آن اخلاق جميله براى انسان تبديل به ملكه مىشود و سپس در پى آن، به چيزى پرداخته است كه به وسيله آن، كمك مىشود تا نيروى ادراك درست در انسان به صورت ملكه درآيد. مقصود وى از ملكه، اين است كه نيكويى چنان باشد كه زوال آن ناممكن گردد يا لااقل بسيار دشوار، بنابراین وى مىگويد تمامى اخلاق؛ زيبا و زشت آن، اكتسابى است و براى انسان ممكن است و هرگاه نفسش در موردى به خلقى نزدیک شد، خوب يا بد، باز هم براى انسان ممكن است كه با اراده خويش، به ضد آن خلق منتقل شود و آنچه انسان به وسيله آن، خلقى را كسب مىكند يا نفس خود را از خلقى در درونش در حال | مطلب ديگرى كه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به آن پرداخته، بحث در مورد چيزى است كه به وسليه آن اخلاق جميله براى انسان تبديل به ملكه مىشود و سپس در پى آن، به چيزى پرداخته است كه به وسيله آن، كمك مىشود تا نيروى ادراك درست در انسان به صورت ملكه درآيد. مقصود وى از ملكه، اين است كه نيكويى چنان باشد كه زوال آن ناممكن گردد يا لااقل بسيار دشوار، بنابراین وى مىگويد تمامى اخلاق؛ زيبا و زشت آن، اكتسابى است و براى انسان ممكن است و هرگاه نفسش در موردى به خلقى نزدیک شد، خوب يا بد، باز هم براى انسان ممكن است كه با اراده خويش، به ضد آن خلق منتقل شود و آنچه انسان به وسيله آن، خلقى را كسب مىكند يا نفس خود را از خلقى در درونش در حال شكلگیرى است به خلق ديگر منتقل مىكند، عادت است. | ||
منظور [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] از عادت، تكرار كردن يك كار به دفعات بسيار در زمانى طولانى و در اوقاتى به هم نزدیک است و از آنجا كه معتقد است خُلق جميل نيز از عادت پديد مىآيد، به بررسى نحوه پديد آمدن خلق جميل و قبيح پرداخته است. | منظور [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] از عادت، تكرار كردن يك كار به دفعات بسيار در زمانى طولانى و در اوقاتى به هم نزدیک است و از آنجا كه معتقد است خُلق جميل نيز از عادت پديد مىآيد، به بررسى نحوه پديد آمدن خلق جميل و قبيح پرداخته است. | ||
به باور وى، فعل از خلق نشأت | به باور وى، فعل از خلق نشأت مىگیرد و خلق از عادت و كمال انسان نيز در خلق اوست و اعتدال، راز سلامتى است. وى براى فهم بهتر اين مطلب، به ذكر امورى پرداخته است كه به عنوان اخلاق خوب مشهور است و از افعال معتدلى كه از اخلاق جميله پديد آمده، سخن به ميان آورده است تا ذهن خواننده به مطابقت آنچه بيان داشته است، با اصناف اخلاق و افعالى كه از هر صنف خاصى از اخلاق سرمىزند، راه يابد. در اين رابطه، وى شجاعت را مثال زده كه خلقى زيباست كه با ميانهروى در اقدام به امور ترسناك و دست كشيدن از آنها حاصل مىشود؛ اگر اقدام به آن زياد شود، بىباكى را به دست مىدهد و نقصان در آن، ترس را حاصل مىكند. | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در راستاى توضيح چگونگى به دست آوردن اين اخلاق جميله، لازم دانسته است كه ابتدا، خلقها و نيز افعالى كه از آنها پديد مىآيد را مورد شناسايى و شمارش قرار دهد و پس از آن، به اين نكته اشاره نمايد كه سزاوار است آدمى تأمل كند تا ببيند چه خلقهایى را درون خود مىيابد. | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در راستاى توضيح چگونگى به دست آوردن اين اخلاق جميله، لازم دانسته است كه ابتدا، خلقها و نيز افعالى كه از آنها پديد مىآيد را مورد شناسايى و شمارش قرار دهد و پس از آن، به اين نكته اشاره نمايد كه سزاوار است آدمى تأمل كند تا ببيند چه خلقهایى را درون خود مىيابد. | ||
وى براى فهم چگونگى اعتدالسنجى اخلاق، روشى را پيشنهاد نموده است، بدين طريق كه بررسى نماييم آيا فعلى كه از حالت نقصان خُلق ناشى مىشود، به راحتى از ما سر مىزند يا نه؟ و آيا انجام فعلى كه از حالت زيادى خُلق ناشى مىشود، براى ما آسان است يا نه؟ و چنين نتيجه | وى براى فهم چگونگى اعتدالسنجى اخلاق، روشى را پيشنهاد نموده است، بدين طريق كه بررسى نماييم آيا فعلى كه از حالت نقصان خُلق ناشى مىشود، به راحتى از ما سر مىزند يا نه؟ و آيا انجام فعلى كه از حالت زيادى خُلق ناشى مىشود، براى ما آسان است يا نه؟ و چنين نتيجه مىگیرد كه اگر اين دو جهت سهولت، براى ما يكسان يا به هم نزدیک بودند، مىفهميم كه درون ما در حالت اعتدال قرار دارد.[[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] لذت را سد راه اكثر خيرات دانسته و در اين راستا، به شناخت و بررسى لذت و رنج پرداخته است. وى در تعريف برده و آزاده، تعبير زيبايى به كار برده است. او معتقد است آزاده كسى است كه داراى قدرت سنجش اطراف و عواقب امور بوده و از نيروى اراده در مورد آنچه اين سنجشها اقتضا مىكنند، برخوردار است. او كسى كه فاقد اين دو صفت باشد را انسان بهيمى (چهارپا صفت) و برده دانسته است. | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] فلسفه را چيزى دانسته است كه مىتوان با آن، به نيكويى تميز بين خُلق زشت و زيبا رسيد. وى صناعت فلسفه را به دو دسته تقسيم كرده است: يك دسته آن چه به وسيله آن، شناخت امورى كه انسان در آنها فعلى ندارد حاصل مىشود، كه «فلسفه نظرى» خوانده مىشود و دوّمى صناعتى است كه به وسيله آن، شناخت امورى كه شأن آنها اين است كه به صورت عملى درآيند و نيرو يافتن بر انجام درست آنها واقع مىگردد كه آن را «فلسفه عملى» يا «مدنى» مىگويند. | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] فلسفه را چيزى دانسته است كه مىتوان با آن، به نيكويى تميز بين خُلق زشت و زيبا رسيد. وى صناعت فلسفه را به دو دسته تقسيم كرده است: يك دسته آن چه به وسيله آن، شناخت امورى كه انسان در آنها فعلى ندارد حاصل مىشود، كه «فلسفه نظرى» خوانده مىشود و دوّمى صناعتى است كه به وسيله آن، شناخت امورى كه شأن آنها اين است كه به صورت عملى درآيند و نيرو يافتن بر انجام درست آنها واقع مىگردد كه آن را «فلسفه عملى» يا «مدنى» مىگويند. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] معتقد است صناعت منطق، باعث شناخت تعقلات درست مىگردد و قدرت تشخيص درست در تعقلات را ايجاد مىكند و همان طور كه صناعت نحو، زبان را حفظ مىكند تا از آن جز درست، مطابق آنچه عادت اهل هر زبانى است سرنزند، صناعت منطق نيز به همين شكل ذهن را قوام مىبخشد تا اينكه جز به درستى در مورد اشيا نينديشد. وى علم نحو را نيز مقدم بر منطق دانسته است. | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] معتقد است صناعت منطق، باعث شناخت تعقلات درست مىگردد و قدرت تشخيص درست در تعقلات را ايجاد مىكند و همان طور كه صناعت نحو، زبان را حفظ مىكند تا از آن جز درست، مطابق آنچه عادت اهل هر زبانى است سرنزند، صناعت منطق نيز به همين شكل ذهن را قوام مىبخشد تا اينكه جز به درستى در مورد اشيا نينديشد. وى علم نحو را نيز مقدم بر منطق دانسته است. | ||
با اين بيان، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] راه رسيدن به سعادت و اينكه چگونه بايد در اين راه سلوك كرد و مراتبى كه بايد در آن قدم نهاد، را تبيين كرده است. پس | با اين بيان، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] راه رسيدن به سعادت و اينكه چگونه بايد در اين راه سلوك كرد و مراتبى كه بايد در آن قدم نهاد، را تبيين كرده است. پس اولین مراتب اين سلوك، به اعتقاد وى، تحصيل صناعت منطق است و هر صناعتى را وقتى مىتوان شروع كرد كه توان فراگیرى امورى را كه صناعت بر اساس آن بنا شده است را داشته باشيم. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
#مقدمه و متن كتاب. | #مقدمه و متن كتاب. | ||
#محقق، مهدى، «جايگاه علوم انسانى در تقسيمبندى علوم در تمدن اسلامى»، پايگاه اطلاعرسانى نورپورتال، كد مقاله: 45931، مسير: معارف اسلامى، آشنايى با علوم اسلامى، مقالات. | #محقق، مهدى، «جايگاه علوم انسانى در تقسيمبندى علوم در تمدن اسلامى»، پايگاه اطلاعرسانى نورپورتال، كد مقاله: 45931، مسير: معارف اسلامى، آشنايى با علوم اسلامى، مقالات. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[سعادت از نگاه فارابی]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۴: | خط ۹۹: | ||
[[رده:عصر صاحبنظران فلسفه اسلامی]] | [[رده:عصر صاحبنظران فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده:عصر صاحبنظران فلسفه قرن چهارم]] | [[رده:عصر صاحبنظران فلسفه قرن چهارم]] | ||
[[رده: فیلسوفان، آ–ی]] | [[رده: کتابهای فیلسوفان، آ–ی]] | ||
[[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]] | [[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]] | ||
[[رده:آثار انفرادی فارابی]] | [[رده:آثار انفرادی فارابی]] |