۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
7. در فصل هفتم، اوضاع شیعیان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى بهصورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعينحال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد.<ref>همان، ص47</ref> | 7. در فصل هفتم، اوضاع شیعیان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى بهصورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعينحال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد.<ref>همان، ص47</ref> | ||
8. نویسنده در اين فصل به مهمترين عامل بقاى شيعه اشاره كرده است. اين عامل چيزى جز تسامح شيعه در برابر سنيان متعصب حاكم نبوده؛ تسامحى كه از شدت فشار بر شیعیان كاسته است. شیعیان در محيطى زندگى | 8. نویسنده در اين فصل به مهمترين عامل بقاى شيعه اشاره كرده است. اين عامل چيزى جز تسامح شيعه در برابر سنيان متعصب حاكم نبوده؛ تسامحى كه از شدت فشار بر شیعیان كاسته است. شیعیان در محيطى زندگى میكردند كه سنيان فراوان بوده و عالمان زيادى از اهل سنت در آن مىزيستند. طبعا شيعه از روى تسامح برخورد مىكرد و گاه بهعنوان تقيه، اين تسامح شدت مىيافت.<ref>همان، ص55 - 56</ref> | ||
9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناختهشده با صلاحديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل | 9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناختهشده با صلاحديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل میكردند. صرفنظر از نقبا، خاندانهاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مىشدند. نویسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندانها اشاره مىكند.<ref>همان، ص57 - 72</ref> | ||
10. در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدين با عنوان «فهرست منتجبالدين، آينه تشيع در رى»، سخن به ميان آمده است. [[شيخ منتجبالدين]] على بن بابويه رازى، يكى از آخرين بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابويه در رى مىباشد. منتجبالدين، به درخواست ابوالقاسم يحيى فرزند شرفالدين - از نقباى رى - مصمم شد تا كتابى در ذكر اسامى مؤلفان و عالمان شيعى بنگارد. نویسنده در اين فصل، تلاش كرده تا بر اساس اطلاعات كوتاه ارائهشده در اين كتاب، آنچه را كه مىتوان درباره اوضاع عالمان شيعى و انديشه تشيع به دست آورد، استخراج كرده و عرضه كند.<ref>همان، ص73 - 82</ref> | 10. در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدين با عنوان «فهرست منتجبالدين، آينه تشيع در رى»، سخن به ميان آمده است. [[شيخ منتجبالدين]] على بن بابويه رازى، يكى از آخرين بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابويه در رى مىباشد. منتجبالدين، به درخواست ابوالقاسم يحيى فرزند شرفالدين - از نقباى رى - مصمم شد تا كتابى در ذكر اسامى مؤلفان و عالمان شيعى بنگارد. نویسنده در اين فصل، تلاش كرده تا بر اساس اطلاعات كوتاه ارائهشده در اين كتاب، آنچه را كه مىتوان درباره اوضاع عالمان شيعى و انديشه تشيع به دست آورد، استخراج كرده و عرضه كند.<ref>همان، ص73 - 82</ref> |
ویرایش