۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
#نویسنده به نقل از بعضى از آثار امام غزالى در مورد انواع جويندگان حقيقت چنين نوشته است: طلبكنندگان حقيقت چند گروهند: 1. متكلمان: آنان ادّعا مىكنند كه اهل رأى و نظرند؛ 2. باطنيان: آنها مىپندارند كه اصحاب تعليم هستند و اين ويژگى اختصاصى را دارند كه از امام معصوم اقتباس مىكنند؛ 3. فيلسوفان: آنها مىپندارند كه اهل منطق و برهان هستند؛ 4. صوفيان: آنها ادعا مىكنند كه خواصّ حضرت و اهل مشاهده و مكاشفه هستند. | #نویسنده به نقل از بعضى از آثار امام غزالى در مورد انواع جويندگان حقيقت چنين نوشته است: طلبكنندگان حقيقت چند گروهند: 1. متكلمان: آنان ادّعا مىكنند كه اهل رأى و نظرند؛ 2. باطنيان: آنها مىپندارند كه اصحاب تعليم هستند و اين ويژگى اختصاصى را دارند كه از امام معصوم اقتباس مىكنند؛ 3. فيلسوفان: آنها مىپندارند كه اهل منطق و برهان هستند؛ 4. صوفيان: آنها ادعا مىكنند كه خواصّ حضرت و اهل مشاهده و مكاشفه هستند. | ||
#:پس من با خودم گفتم كه حقيقت خارج از اين چهار صنف نيست؛ بنابراين، اين چهار گروه سالكان راه طلب حقيقت هستند<ref>همان، ص68</ref> | #:پس من با خودم گفتم كه حقيقت خارج از اين چهار صنف نيست؛ بنابراين، اين چهار گروه سالكان راه طلب حقيقت هستند<ref>همان، ص68</ref> | ||
#نویسنده به نقل از بعضى از آثار امام غزالى معناى گروه جبرگرا را چنين نوشته است: جبريه بر قضا اعتماد كردند و خير و شرّ را در خدا ديدند و هيچ فعلى را از جانب خودشان نديدند؛ همانطوركه هيچ فعلى را از جانب جمادات نديدند. آنان خواستند كه به اين وسيله خدا را از عجز منزّه بشمارند، ولى گمراه شدند؛ چونكه در ضمن اين مطلب، ظلم را به خداى تعالى نسبت دادند و سفيهانشان را به گمراهى كشاندند و آنان گناه | #نویسنده به نقل از بعضى از آثار امام غزالى معناى گروه جبرگرا را چنين نوشته است: جبريه بر قضا اعتماد كردند و خير و شرّ را در خدا ديدند و هيچ فعلى را از جانب خودشان نديدند؛ همانطوركه هيچ فعلى را از جانب جمادات نديدند. آنان خواستند كه به اين وسيله خدا را از عجز منزّه بشمارند، ولى گمراه شدند؛ چونكه در ضمن اين مطلب، ظلم را به خداى تعالى نسبت دادند و سفيهانشان را به گمراهى كشاندند و آنان گناه میكردند و آن را به خدا نسبت مىدادند و خودشان را از مذمت و ملامت پاک مىشمردند<ref>همان، ص205</ref> | ||
#نویسنده به نقل از امام غزالى آورده است كه ترس از علم پديد مىآيد و اميد از يقين و دوستى از معرفت. پس نشانه ترس، فرار است و دليل اميدوارى، طلب و نشان دوستى، ترجيح دادن محبوب<ref>همان، ص223</ref> | #نویسنده به نقل از امام غزالى آورده است كه ترس از علم پديد مىآيد و اميد از يقين و دوستى از معرفت. پس نشانه ترس، فرار است و دليل اميدوارى، طلب و نشان دوستى، ترجيح دادن محبوب<ref>همان، ص223</ref> | ||
#نویسنده به نقل از بعضى از آثار امام غزالى چنين نوشته است: زهد با نظر به انگيزه انجام آن، سه قسم است: 1. انگيزه انسان عبارت از ترس از آتش باشد كه در اين صورت، زهد خائفان است؛ 2. زهدى كه از عاملش طمع در نعمتهاى آخرت باشد كه در اين صورت زهد اميدواران ناميده مىشود؛ 3. زهدى كه از اين مطلب سرچشمه مىگيرد كه انسان خودش را از توجه به غير خدا برتر مىداند، زهد عارفان ناميده مىشود<ref>همان، ص334</ref> | #نویسنده به نقل از بعضى از آثار امام غزالى چنين نوشته است: زهد با نظر به انگيزه انجام آن، سه قسم است: 1. انگيزه انسان عبارت از ترس از آتش باشد كه در اين صورت، زهد خائفان است؛ 2. زهدى كه از عاملش طمع در نعمتهاى آخرت باشد كه در اين صورت زهد اميدواران ناميده مىشود؛ 3. زهدى كه از اين مطلب سرچشمه مىگيرد كه انسان خودش را از توجه به غير خدا برتر مىداند، زهد عارفان ناميده مىشود<ref>همان، ص334</ref> |
ویرایش