۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
با توجه به رويكرد عقلانى در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، وى از تفاسير معتزلى نقل قول فراوانى آورده است.<ref>همان، ص100-120</ref>تفاسير معتزلى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از آنها بهره برده عبارتند از: تفسير ابوالقاسم كعبى.<ref>متوفى 319؛ لاگارد، ص24، 139</ref>، تفسير ابوعلى جبّايى.<ref>متوفى 303؛ همان، ص22-23،138</ref>، الجامع ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى.<ref>همان، ص25-26،140</ref>، تفسير قاضى عبدالجبار معتزلى.<ref>متوفى 415؛ همان، ص131-132،139</ref>، تفسير ابوبكر اصمّ.<ref>همان، ص15-16</ref>و [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] (متوفى 538) كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به نقل آراى وى توجه فراوانى داشته است.<ref>عبدالحميد، ص110-120</ref> | با توجه به رويكرد عقلانى در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، وى از تفاسير معتزلى نقل قول فراوانى آورده است.<ref>همان، ص100-120</ref>تفاسير معتزلى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از آنها بهره برده عبارتند از: تفسير ابوالقاسم كعبى.<ref>متوفى 319؛ لاگارد، ص24، 139</ref>، تفسير ابوعلى جبّايى.<ref>متوفى 303؛ همان، ص22-23،138</ref>، الجامع ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى.<ref>همان، ص25-26،140</ref>، تفسير قاضى عبدالجبار معتزلى.<ref>متوفى 415؛ همان، ص131-132،139</ref>، تفسير ابوبكر اصمّ.<ref>همان، ص15-16</ref>و [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] (متوفى 538) كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به نقل آراى وى توجه فراوانى داشته است.<ref>عبدالحميد، ص110-120</ref> | ||
تفسير كبير از حيث نقل اقوال علما و رجال معتزلى نيز اهميت دارد و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] علاوه بر | تفسير كبير از حيث نقل اقوال علما و رجال معتزلى نيز اهميت دارد و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] علاوه بر عبارتهایى از معتزليان متقدم، به اقوال و آراى معتزليان متأخر و معاصر خود، چون ابوالحسين بصرى (متوفى 436) و ركنالدين محمود ملاحمى (متوفى 536)، كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از وى با نام محمود خوارزمى ياد كرده.<ref>لاگارد، ص18، 73، 141، 155، 159، 160</ref>، نيز اشاره نموده است. وى به اختلافات كلامى نحلهها و مذاهب گوناگون نيز توجه داشته و از گروههایى؛ چون كراميه.<ref>همان، ص145</ref>، اشاعره.<ref>همان، ص27، 33، 36-37</ref>، اماميه.<ref>همان، ص40</ref>، ثنويه.<ref>همان، ص60</ref>، جبريه.<ref>همان، ص61</ref>، خوارج.<ref>همان، ص74</ref>و روافض.<ref>همان، ص80</ref>نيز ياد كرده است.توجه به نظريات لغويان و نحويان بصره و كوفه و ذكر اختلاف آراى آنها، و بيان نظريات عالمان قرائت و فقها از ديگر جنبههاى در خور توجه تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است.<ref>عبدالحميد، ص87-89، 123- 136، 152-158</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در فقه بيشتر از شافعى - چون پيرو مذهب امام شافعى بوده - و سپس از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] تأثير گرفته است.<ref>بركة الشامى، ج 1، ص30-33؛ عمّارى، ص137-159</ref>به گفتۀ [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]].<ref>ج 1، ص490</ref>، فخرالدين رازى اساس تفسير خود را از [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير ابوالفتوح رازى]]، اقتباس كرده و برای رفع توهم، بعضى از تشكيكات خود را بر آن افزوده است؛ ولى حلبى.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 1، مقدمه، ص39</ref>اين قول را بىاساس و اثبات آن را بسيار مشكل و بلكه محال دانسته و منكر هر گونه شباهت اين دو تفسير شده است. حلبى.<ref>همانجا</ref>معتقد است كه چون [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] عقلگرا بوده، بسيارى از اوقات از خواندن تفاسير عقلى، از جمله تفاسير شيعى، متأثر گشته و بر خلاف عقايد اشاعره سخن گفته است. | ||
== ساختار و گزارش محتوا== | == ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مىشوند، بسيار اندك است. برای نمونه ذيل آيۀ «ن» در سورۀ قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] هر چند اين روايت را در تفسير آيۀ مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبۀ ادبى و نحوى مردود دانسته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 30، ص77؛ ابوشهبه، ص134؛ نيز- عبدالحميد، ص146-151</ref> | در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مىشوند، بسيار اندك است. برای نمونه ذيل آيۀ «ن» در سورۀ قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] هر چند اين روايت را در تفسير آيۀ مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبۀ ادبى و نحوى مردود دانسته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 30، ص77؛ ابوشهبه، ص134؛ نيز- عبدالحميد، ص146-151</ref> | ||
تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]]، ج 16، ص15؛ نيز- عبدالحميد، ص321-330</ref>سبک ى.<ref>ج 8، ص86</ref>ضمن اشاره به اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود | تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]]، ج 16، ص15؛ نيز- عبدالحميد، ص321-330</ref>سبک ى.<ref>ج 8، ص86</ref>ضمن اشاره به اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود عبارتهایى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگىهاى بارز روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمىكند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مىپردازد.<ref>عبدالحميد، ص163-164؛ ذهبى، ج 1، ص293-294</ref>عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگىهاى روش تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] محسوب مىشود.<ref>عبدالحميد، ص123-136</ref>وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است.<ref>همان، ص110</ref>توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير كبير است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مىكند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مىپردازد و بر صحت آن استدلال مىكند.<ref>ذهبى، ج 1، ص295</ref> | ||
دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است.<ref>عمارى، ص186-187؛ آل جعفر، ص190؛ داوودى، ج 2، ص217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياوردهاند. عبدالحميد.<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دانسته.<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4، ص249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص83</ref>و برای اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كردهاند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''.<ref>واقعه:24</ref>كه آمده است: المسألة الاولى الاصولية، ذكرها الامام فخرالدين رحمه اللّه في مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 21، ص156</ref>اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه.<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص333</ref>و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]].<ref>و1385، ج 1، ص325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] احمد بن محمد بن مكى قمولى (متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه.<ref>ج 2، ستون 756</ref>نوشته است كه قمولى و شهابالدينبن خليل خويى (متوفى 631) تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را تكميل كردهاند. ذهبى.<ref>ج 1، ص293</ref>معتقد است كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مىكند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به | دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است.<ref>عمارى، ص186-187؛ آل جعفر، ص190؛ داوودى، ج 2، ص217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياوردهاند. عبدالحميد.<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دانسته.<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4، ص249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص83</ref>و برای اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كردهاند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''.<ref>واقعه:24</ref>كه آمده است: المسألة الاولى الاصولية، ذكرها الامام فخرالدين رحمه اللّه في مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 21، ص156</ref>اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه.<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص333</ref>و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]].<ref>و1385، ج 1، ص325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] احمد بن محمد بن مكى قمولى (متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه.<ref>ج 2، ستون 756</ref>نوشته است كه قمولى و شهابالدينبن خليل خويى (متوفى 631) تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را تكميل كردهاند. ذهبى.<ref>ج 1، ص293</ref>معتقد است كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مىكند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به تنهایى تكملهاى مستقل بر تفسير كبير نوشتند. به اين ترتيب، مسلّم شده كه فخرالدين رازى خود تفسيرش را به پایان نرسانده، ولى مشخص نيست تا كجاى آن را نوشته است. به عقيدۀ ذهبى.<ref>همانجا</ref>از ابتدا تا تفسير سورۀ انبياء، و به گفتۀ خرمشاهى.<ref>ص 83</ref>تا سورۀ فتح اثر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است. در نسخهاى خطى از تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] آمده كه از بعد از تفسير سورۀ عنكبوت تأليف خويى است.<ref>حدايق شيرازى، ج 1، ص158</ref> | ||
تفسير كبير به دليل مهارت [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مىتواند از آن جهت باشد كه وى آن را برای عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتۀ ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست.<ref>سيوطى، ج 4، ص243</ref>ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مىشود.<ref>سيوطى، همانجا؛ [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ج 4، ص254</ref>به عقيدۀ سيوطى.<ref>همانجا</ref>، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحثهاى تفسيرىاش بىارتباط با آيات است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]].<ref>همانجا</ref>نيز مىگويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. سبکىدر وصف اين كتاب گفته است كه در آن همه چيز، از جمله تفسير، وجود دارد.<ref>[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، همانجا</ref> | تفسير كبير به دليل مهارت [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مىتواند از آن جهت باشد كه وى آن را برای عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتۀ ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست.<ref>سيوطى، ج 4، ص243</ref>ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مىشود.<ref>سيوطى، همانجا؛ [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ج 4، ص254</ref>به عقيدۀ سيوطى.<ref>همانجا</ref>، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحثهاى تفسيرىاش بىارتباط با آيات است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]].<ref>همانجا</ref>نيز مىگويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. سبکىدر وصف اين كتاب گفته است كه در آن همه چيز، از جمله تفسير، وجود دارد.<ref>[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، همانجا</ref> | ||
عدهاى نيز بر محتواى آن خرده گرفتهاند و معتقدند كه تفسير كبير از اين جهت عيوب فراوانى دارد، از جمله ابوشامه مقدسى.<ref>متوفى 665؛ ص68</ref>معتقد است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود شبهات جدّى مخالفان اسلام و اهل سنّت را به بهترين شكل مطرح كرده، ولى از حل آنها در | عدهاى نيز بر محتواى آن خرده گرفتهاند و معتقدند كه تفسير كبير از اين جهت عيوب فراوانى دارد، از جمله ابوشامه مقدسى.<ref>متوفى 665؛ ص68</ref>معتقد است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود شبهات جدّى مخالفان اسلام و اهل سنّت را به بهترين شكل مطرح كرده، ولى از حل آنها در نهایت عجز و ناتوانى فرومانده است. به گفتۀ شرفالدين نصيبى، استاد و شيخ او سراجالدين سرمياحى مغربى در كتابى دو جلدى به نام المآخذ، به بيان معايب و نقاط ضعف تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پرداخته است.<ref>به نقل [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]]، 1390، ج 4، ص428</ref>اقبال لاهورى.<ref>ص 199، نيز - ص293</ref>نيز تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مانع فهم درست قرآن دانسته است. بركة الشامى.<ref>ج 1، ص24</ref>اين نظر را كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از دو روش تفصيل در تفسير سورۀ حمد و اجمال در ساير سورهها استفاده كرده، رد نموده و معتقد است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تمام تفسير خود، از يك شيوه بهره گرفته و تفصيل سورۀ حمد به اقتضاى خود سوره بوده و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير برخى آيات ديگر نيز، به تناسب، مباحث را به تفصيل بيان كرده، از جمله ذيل آيۀ 31 سورۀ بقره، بحث گستردهاى دربارۀ علم آورده است.<ref>همان، ج 1، ص28-29</ref> | ||
در دفاع از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پاسخهاى ديگرى نيز دادهاند، از جمله گفتهاند كه امانتدارى وى در نقل سخنان مخالفان بر عدهاى از هم مشربان او گران آمده و آنان را به خردهگيرى واداشته است.<ref>ابوشامه، ص98؛ نيز - سبک ى، ج 8، ص88</ref>خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نيز در ابتداى تفسير كبير، دليل تفصيل و تنوع مطالب كتاب را بيان كرده و به خرده گيران پاسخ داده است. او.<ref>ج 1، ص3</ref>مىگويد زمانى گفته بودم كه مىتوان از فوايد و نفايس سورۀ حمد، ده هزار مسئله استنباط كرد، برخى از حسودان و جاهلان و گمراهان و دشمنان قياس به نفس كرده، اين سخن مرا باور نكردند و آن را انكار نمودند، لذا هنگامى كه شروع به نگارش اين كتاب كردم، برای اثبات اين كه چنين چيزى ممكن است، اين مقدمه (تفسير تفصيلى سورۀ حمد) را نوشتم. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در جاهاى ديگرى از تفسير، انگيزهاش را در تنوع و تفصيل مطالب، تقويت دين و القاى يقين و برطرف كردن شك و شبههها و از بين بردن نا آگاهى ذكر كرده است.<ref>ج 17، ص114، نيز - ج 16، ص32</ref> | در دفاع از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پاسخهاى ديگرى نيز دادهاند، از جمله گفتهاند كه امانتدارى وى در نقل سخنان مخالفان بر عدهاى از هم مشربان او گران آمده و آنان را به خردهگيرى واداشته است.<ref>ابوشامه، ص98؛ نيز - سبک ى، ج 8، ص88</ref>خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نيز در ابتداى تفسير كبير، دليل تفصيل و تنوع مطالب كتاب را بيان كرده و به خرده گيران پاسخ داده است. او.<ref>ج 1، ص3</ref>مىگويد زمانى گفته بودم كه مىتوان از فوايد و نفايس سورۀ حمد، ده هزار مسئله استنباط كرد، برخى از حسودان و جاهلان و گمراهان و دشمنان قياس به نفس كرده، اين سخن مرا باور نكردند و آن را انكار نمودند، لذا هنگامى كه شروع به نگارش اين كتاب كردم، برای اثبات اين كه چنين چيزى ممكن است، اين مقدمه (تفسير تفصيلى سورۀ حمد) را نوشتم. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در جاهاى ديگرى از تفسير، انگيزهاش را در تنوع و تفصيل مطالب، تقويت دين و القاى يقين و برطرف كردن شك و شبههها و از بين بردن نا آگاهى ذكر كرده است.<ref>ج 17، ص114، نيز - ج 16، ص32</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
از تحقيقات خاورشناسان مىتوان به كارهاى روژه آرنالدز.<ref>و zedlanrA regoR كريمىنيا، ص24</ref>و ژاك ژوميه reimoJ seuqcaJ و.<ref>همان، ص132-133</ref>دربارۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] اشاره كرد. از مقالات متعدد روژه آرنالدز، مقالههای «مسيحيان بنا بر تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از قرآن».<ref>ترجمۀ على محمد كاردان، معارف، دورۀ 3،ش 1، فروردين-تير 1365</ref>، «جبر و اختيار در تفسير رازى».<ref>ترجمۀ ميشل كوئىپرس، همان مجله</ref>به طور كامل به فارسی ترجمه شده و گزارشى از مقالۀ «يافتههاى فلسفى در تفسير كبير فخرالدين رازى».<ref>ترجمۀ رضا داورى، همان مجله</ref>نيز به فارسی موجود است. همچنين ميشل لاگارد در كتابى با عنوان المصباح المنير للتفسير الكبير (ليدن 1996) نمايهاى از اعلام و موضوعات تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را به اين شرح گرد آورده است: نمايۀ اعلام و اماكن و كتابهاى مذكور در تفسير رازى.<ref>ص 3-183</ref>، نمايۀ موضوعات كلامى و ادبى و فقهى.<ref>ص 185-359</ref>و نمايۀ مباحث اصول فقه بر اساس تفكيك موضوعى.<ref>ص 16-49</ref> | از تحقيقات خاورشناسان مىتوان به كارهاى روژه آرنالدز.<ref>و zedlanrA regoR كريمىنيا، ص24</ref>و ژاك ژوميه reimoJ seuqcaJ و.<ref>همان، ص132-133</ref>دربارۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] اشاره كرد. از مقالات متعدد روژه آرنالدز، مقالههای «مسيحيان بنا بر تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از قرآن».<ref>ترجمۀ على محمد كاردان، معارف، دورۀ 3،ش 1، فروردين-تير 1365</ref>، «جبر و اختيار در تفسير رازى».<ref>ترجمۀ ميشل كوئىپرس، همان مجله</ref>به طور كامل به فارسی ترجمه شده و گزارشى از مقالۀ «يافتههاى فلسفى در تفسير كبير فخرالدين رازى».<ref>ترجمۀ رضا داورى، همان مجله</ref>نيز به فارسی موجود است. همچنين ميشل لاگارد در كتابى با عنوان المصباح المنير للتفسير الكبير (ليدن 1996) نمايهاى از اعلام و موضوعات تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را به اين شرح گرد آورده است: نمايۀ اعلام و اماكن و كتابهاى مذكور در تفسير رازى.<ref>ص 3-183</ref>، نمايۀ موضوعات كلامى و ادبى و فقهى.<ref>ص 185-359</ref>و نمايۀ مباحث اصول فقه بر اساس تفكيك موضوعى.<ref>ص 16-49</ref> | ||
اساس كار لاگارد، تفسير كبير رازى چاپ بيروت 1982 است. لاگارد | اساس كار لاگارد، تفسير كبير رازى چاپ بيروت 1982 است. لاگارد جدولهایى تطبيقى نيز با دو چاپ ديگر اين تفسير آورده كه بر اساس آنها مىتوان مطلب را در دو چاپ ديگر نيز يافت. با وجود چندين چاپ از تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، هنوز اين متن تصحيح انتقادى نشده است.<ref>ايازى، ص650-651</ref>در منابع از دو تلخيص اين تفسير به نامهاى التنوير في التفسير في مختصر التفسير الكبير، نوشتۀ محمد بن ابى القاسم ربقى (متوفى 709) و الواضح في تلخيص تفسير القرآن نگاشتۀ محمد بن محمد نسفى (متوفى 687) یاد شده است.<ref>همان، ص657</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش