۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
محقق در مقدمه كتاب مختصرى درباره تاريخ بيزره، زندگى مؤلف كه جزئيات دقيق زندگى او مجهول است، و نسخههاى خطى كتاب مطالبى ذكر كرده است. | محقق در مقدمه كتاب مختصرى درباره تاريخ بيزره، زندگى مؤلف كه جزئيات دقيق زندگى او مجهول است، و نسخههاى خطى كتاب مطالبى ذكر كرده است. | ||
وى در ابتدا در تعريف واژ بيزره مىنويسد: بازدارى (به عربى: بَيْزَرَه) فنّ شكار با پرندگان شكارى به معناى اعمّ و نه لزوماً با باز است. عربها بى گمان پيش از ظهور اسلام نيز با كاربرد پرندگان شكارى (به عربى: «كاسِر»، جمع آن: «كواسر») به عنوان جانوران شكارگير (جَوارح) آشنا بودند، و امرؤ القيس در قصيده «ايّام الصَّيد» خود | وى در ابتدا در تعريف واژ بيزره مىنويسد: بازدارى (به عربى: بَيْزَرَه) فنّ شكار با پرندگان شكارى به معناى اعمّ و نه لزوماً با باز است. عربها بى گمان پيش از ظهور اسلام نيز با كاربرد پرندگان شكارى (به عربى: «كاسِر»، جمع آن: «كواسر») به عنوان جانوران شكارگير (جَوارح) آشنا بودند، و امرؤ القيس در قصيده «ايّام الصَّيد» خود صحنههایى از اينگونه شكار را به اجمال وصف كرده است.با اينهمه، بازدارى فقط پس از فتوحات بزرگ مسلمانان، كه موجب حشر و نشر عربها با ایرانيان و روميان شد، نزد ايشان اهميت يافت و ديرى نگذشت كه اميران عرب به آن علاقهمند شدند و آن را مايه سرگرمى و سبب ارضاى عشق مفرط خود به اسب سوارى يافتند. خلفا و بزرگان مسلمان بازدارى و شكار را به صورت نهاد و سازمانى به رياست يك ميرشكار (در عربى نخست با عنوان «اميرالصيد» و، بعدها «اميرشكار») ارتقا دادند. يزيد بن معاويه، خليفه اموى، يكى از نخستين كسانى بود كه رغبتى مفرط به بازدارى نشان داد. مورّخان و تذكرهنويسان و وقايعنگاران عرب زبان، هر يك به مقتضاى روزگار و سرزمين خود، اطلاعاتى درباره شيوه رايج بازدارى دادهاند و حكايتهاى جالبى از هنرنمايىهاى برخى از اميران عرب در اين زمينه در كتاب نقل شده است. | ||
اين رواج بازدارى در همه كشورهاى اسلامى وسيله ارتزاق جمعيّت كثيرى از مردم بود و عمل به آن، برخلاف كشورهاى مسيحى، اختصاص به طبقات ممتاز جامعه نداشت.روستایيان و صحرانشينان تا اوايل قرن چهاردهم پيوسته به اين كار پرداختند و سنتهاى آن را حفظ كردند. ازين رو، ارزيابى اهميت نقش پرندگان شكارى در زندگانى اقتصادى مسلمانان، بهويژه در قرنهاى اول هجرى، به سبب داد و ستدى كه ايجاد مىكرد و شمار كسانى كه برای تربيت و نگهدارى آنها لازم بود، آسان است. | اين رواج بازدارى در همه كشورهاى اسلامى وسيله ارتزاق جمعيّت كثيرى از مردم بود و عمل به آن، برخلاف كشورهاى مسيحى، اختصاص به طبقات ممتاز جامعه نداشت.روستایيان و صحرانشينان تا اوايل قرن چهاردهم پيوسته به اين كار پرداختند و سنتهاى آن را حفظ كردند. ازين رو، ارزيابى اهميت نقش پرندگان شكارى در زندگانى اقتصادى مسلمانان، بهويژه در قرنهاى اول هجرى، به سبب داد و ستدى كه ايجاد مىكرد و شمار كسانى كه برای تربيت و نگهدارى آنها لازم بود، آسان است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
چنانچه محقق در مقدمه ذكر مىكند تقريباً همزمان با وى، اسعد طَلَس قديمترين متن شناخته شده در اين زمينه، يعنى كتاب المَصايد و المَطارد تأليف كُشاجِم، شاعر معروف (متوفى 350يا 356ق)، را تصحيح كرد. اين كتاب يكى از مآخذى بود كه مؤلفان بعدى آثار راجع به شكار بيش از ديگر آثار از آنها استفاده كردهاند. | چنانچه محقق در مقدمه ذكر مىكند تقريباً همزمان با وى، اسعد طَلَس قديمترين متن شناخته شده در اين زمينه، يعنى كتاب المَصايد و المَطارد تأليف كُشاجِم، شاعر معروف (متوفى 350يا 356ق)، را تصحيح كرد. اين كتاب يكى از مآخذى بود كه مؤلفان بعدى آثار راجع به شكار بيش از ديگر آثار از آنها استفاده كردهاند. | ||
بازدارى همچنين موضوع | بازدارى همچنين موضوع منظومههایى تعليمى واقع شد، مثل قصيده 213بيتى ابراهيم بن عبدالجبّار فَجيجى مغربى (متوفى 920؛ بروكلمان، ج 2، ص136) و الجَمْهَرَة في البيزرة از شخصى به نام عيسى أزدى (قرن چهارم) كه منگلى غالباً به او استشهاد مىكند. | ||
باب اول كتاب بيشتر در مورد شكار اشراف و بزرگان است كه به ذكر احاديثى و حكاياتى در اين زمينه از پيامبر اسلام(ص) و دوران وى پرداخته است. از زمان حضرت رسول صحلّيّت يا جواز خوردن گوشت جانورى كه به كمك پرندگان شكارى صيد شود در شريعت اسلام مطرح بوده است. مسأله اين بود كه آيا اين نخجير را بايد بر وفق دستورهاى دينى ذبح كنند يا نه. | باب اول كتاب بيشتر در مورد شكار اشراف و بزرگان است كه به ذكر احاديثى و حكاياتى در اين زمينه از پيامبر اسلام(ص) و دوران وى پرداخته است. از زمان حضرت رسول صحلّيّت يا جواز خوردن گوشت جانورى كه به كمك پرندگان شكارى صيد شود در شريعت اسلام مطرح بوده است. مسأله اين بود كه آيا اين نخجير را بايد بر وفق دستورهاى دينى ذبح كنند يا نه. |
ویرایش