محجة العلماء: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'اصلي' به 'اصلی'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'اصلي' به 'اصلی')
خط ۴۳: خط ۴۳:
شيخ هادى، در ابتداى بحث استصحاب، تصريح مى‌كند كه اصل استصحاب مورد قبول متأخران(اخذ و تعويل به حالت سابقه) كه از آن، به استصحاب حال شرع تعبير مى‌شود، تنها يكى از اصل‌هايى است كه نام استصحاب برایش به كار برده مى‌شود كه از ديدگاه ايشان، نازل‌ترين قسم آن نيز هست و هيچ‌يك از محققان اصولى شيعه و سنى، به آن قائل نشده‌اند؛ جز تعداد معدودى از اصوليان عامه كه چندان معتبر و مشهور نيستند؛ حتى محققان اهل سنتى كه به قياس و استحسان باور دارند، استصحاب را در اين معنا حجت نمى‌دانند.
شيخ هادى، در ابتداى بحث استصحاب، تصريح مى‌كند كه اصل استصحاب مورد قبول متأخران(اخذ و تعويل به حالت سابقه) كه از آن، به استصحاب حال شرع تعبير مى‌شود، تنها يكى از اصل‌هايى است كه نام استصحاب برایش به كار برده مى‌شود كه از ديدگاه ايشان، نازل‌ترين قسم آن نيز هست و هيچ‌يك از محققان اصولى شيعه و سنى، به آن قائل نشده‌اند؛ جز تعداد معدودى از اصوليان عامه كه چندان معتبر و مشهور نيستند؛ حتى محققان اهل سنتى كه به قياس و استحسان باور دارند، استصحاب را در اين معنا حجت نمى‌دانند.


سه اصل ديگرى كه اصطلاح استصحاب بر آنها طلاق شده است عبارتند از: استصحاب حال عقل كه همان برائت اصليه باشد؛ استصحاب به معناى عدم الدليلِ دليلُ العدم و استصحاب به معناى اعتماد بر اقتضاء در صورت شك در رافع؛ يعنى قاعده «مقتضى و مانع» كه از آن، به استصحاب حكم نص، استصحاب عموم و استصحاب اطلاق تعبير مى‌شود. به‌هرحال از نظر شيخ هادى، تنها استصحاب به معنای «مقتضى و مانع»، بنياد و اساس اصل مذكور است و تمامى اصول عمليه و لفظيه به آن باز مى‌گردد.
سه اصل ديگرى كه اصطلاح استصحاب بر آنها طلاق شده است عبارتند از: استصحاب حال عقل كه همان برائت اصلیه باشد؛ استصحاب به معناى عدم الدليلِ دليلُ العدم و استصحاب به معناى اعتماد بر اقتضاء در صورت شك در رافع؛ يعنى قاعده «مقتضى و مانع» كه از آن، به استصحاب حكم نص، استصحاب عموم و استصحاب اطلاق تعبير مى‌شود. به‌هرحال از نظر شيخ هادى، تنها استصحاب به معنای «مقتضى و مانع»، بنياد و اساس اصل مذكور است و تمامى اصول عمليه و لفظيه به آن باز مى‌گردد.


3. از ديدگاه مؤلف، باب علم، براى كشف حكم شرعى، در همه زمان‌ها مفتوح است؛ ازاين‌رو، ايشان، چندان تمايلى به اثبات حجيت و اعتبار ظنون خاص ندارد. ايشان، اجماع منقول، شهرت، خبر واحد و ظواهر كتاب را حجت نمى‌داند.
3. از ديدگاه مؤلف، باب علم، براى كشف حكم شرعى، در همه زمان‌ها مفتوح است؛ ازاين‌رو، ايشان، چندان تمايلى به اثبات حجيت و اعتبار ظنون خاص ندارد. ايشان، اجماع منقول، شهرت، خبر واحد و ظواهر كتاب را حجت نمى‌داند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش