۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
ابن مطران گذشته از آنكه طبيب خاص سلطان به شمار مىرفت، در بيمارستان نورى دمشق نيز به تدريس طب و مداواى بيماران مىپرداخت و شاگردان بسيار داشت. برجستهترين شاگرد او، مهذب الدين دخوار بود كه در بسيارى از جنگهاى صلاح الدين، استاد خود را همراهى مىكرد و از روش معالجه ابن مطران در بيمارستان مذكور داستانها نقل كرده است. ابن مطران سرانجام در 587ق در دمشق درگذشت. پیکرش را در قاسيون به خاک سپردند و همسرش جوزه مقبرهاى برای او ساخت و مسجدى در كنار آن بنا كرد. آن مقبره در ايام [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه خود در 603ق جوزه را در شام ديده بود، به تربت جوزه شهرت داشت. مرگ ابن مطران را در 588ق نيز نوشتهاند. از او فرزندى برجاى نماند. به گفته [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او دو برادر داشت كه هر دو پزشك بودند. | ابن مطران گذشته از آنكه طبيب خاص سلطان به شمار مىرفت، در بيمارستان نورى دمشق نيز به تدريس طب و مداواى بيماران مىپرداخت و شاگردان بسيار داشت. برجستهترين شاگرد او، مهذب الدين دخوار بود كه در بسيارى از جنگهاى صلاح الدين، استاد خود را همراهى مىكرد و از روش معالجه ابن مطران در بيمارستان مذكور داستانها نقل كرده است. ابن مطران سرانجام در 587ق در دمشق درگذشت. پیکرش را در قاسيون به خاک سپردند و همسرش جوزه مقبرهاى برای او ساخت و مسجدى در كنار آن بنا كرد. آن مقبره در ايام [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه خود در 603ق جوزه را در شام ديده بود، به تربت جوزه شهرت داشت. مرگ ابن مطران را در 588ق نيز نوشتهاند. از او فرزندى برجاى نماند. به گفته [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او دو برادر داشت كه هر دو پزشك بودند. | ||
ابن مطران مردى هوشمند و به رغم ملازمت سلطان در سفر و حضر، بسى پركار بود. [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او را پيشواى حكيمان و يگانه عالمان خوانده و در طب نظرى و عملى از اهل زمان، برتر دانسته است. او نسبت به شاگردان خود و طالبان طب و حكمت عنايت بسيار داشت و آنان را از عطايا و يارىهاى خود بىنصيب نمىگذاشت. همچنين به عيادت بيماران تنگدست مىرفت و نیکىها مىكرد. از | ابن مطران مردى هوشمند و به رغم ملازمت سلطان در سفر و حضر، بسى پركار بود. [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او را پيشواى حكيمان و يگانه عالمان خوانده و در طب نظرى و عملى از اهل زمان، برتر دانسته است. او نسبت به شاگردان خود و طالبان طب و حكمت عنايت بسيار داشت و آنان را از عطايا و يارىهاى خود بىنصيب نمىگذاشت. همچنين به عيادت بيماران تنگدست مىرفت و نیکىها مىكرد. از داستانهایى كه درباره او گفتهاند، برمىآيد كه مروت و جوانمردى بسيار داشته و از تقرب خود نزد سلطان ايوبى برای رفع نيازهاى مردم استفاده مىكرده است. با اينهمه، نسبت به بزرگان دولت و سلطان پرهيبتى چون صلاح الدين، تكبر و بزرگمنشى نشان مىداد. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و ابن فرات او را شيعى و دوستدار اهلبيت(ع) خواندهاند. البته این انتساب با ملازمت سلطانى شيعه ستيز چون صلاحالدين ايوبى ناسازگار است. اما ابن عُنَين، شاعر بدزبان و هجاگوى كه ابن مطران بارها سلطان را به تبعيد او تشویق كرده بود، در ابياتى او را رافضى خوانده و غلام زيبارویش به نام عمر را سبب مسلمان شدنش دانسته است. ابن مطران همچنين با صوفيان معاشر بود و در سماع صوفيه شركت مىجست. | ||
یکى از برجستهترين صفات ابن مطران، علاقه شديد او به مطالعه و گردآوردن کتاب بود. چنانكه گفتهاند همواره کتابى در آستين داشت و در اوقات فراغت، حتى در دستگاه سلطان به خواندن مىپرداخت. او خود کتابهاى بسيار استنساخ كرده بود كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] برخى از آنها را ديده و درستى کتابت، خط و اعراب آن را ستوده است. گذشته از آن 3 نساخ به خدمت گرفته بود كه همواره مشغول استنساخ کتاب برای او بودند. از این رو هنگامى كه درگذشت، حدود 10 هزار جلد کتاب طبى و غير طبى برجاى نهاد كه همه فروخته شد. | یکى از برجستهترين صفات ابن مطران، علاقه شديد او به مطالعه و گردآوردن کتاب بود. چنانكه گفتهاند همواره کتابى در آستين داشت و در اوقات فراغت، حتى در دستگاه سلطان به خواندن مىپرداخت. او خود کتابهاى بسيار استنساخ كرده بود كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] برخى از آنها را ديده و درستى کتابت، خط و اعراب آن را ستوده است. گذشته از آن 3 نساخ به خدمت گرفته بود كه همواره مشغول استنساخ کتاب برای او بودند. از این رو هنگامى كه درگذشت، حدود 10 هزار جلد کتاب طبى و غير طبى برجاى نهاد كه همه فروخته شد. |
ویرایش