ابن حائک، حسن بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۳۳: خط ۳۳:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مؤلف
|کد مؤلف
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE3634AUTHORCODE
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE03634AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
'''ابومحمدحسن بن احمد بن يعقوب همدانى''' معروف به «ابن حائك»، مورخ، جغرافيدان و نسابه عرب، بنا به قراينى كه در کتاب «سرائر الحكمة» وى وجود دارد، در سال 280ق در خانواده‌اى متوسط، در قبيله همدان، در صنعاء چشم به جهان گشود. نسب وى به عليان بن أرحب و پس از آن، به بكيل و در نهايت به همدان مى‌رسد.
'''ابومحمدحسن بن احمد بن يعقوب همدانى''' معروف به «ابن حائك»، مورخ، جغرافيدان و نسابه عرب، بنا به قراينى كه در کتاب «سرائر الحكمة» وى وجود دارد، در سال 280ق در خانواده‌اى متوسط، در قبيله همدان، در صنعاء چشم به جهان گشود. نسب وى به عليان بن أرحب و پس از آن، به بكيل و در نهایت به همدان مى‌رسد.


قبيله وى ساكن جنوب جزيرة العرب بوده‌اند. این نسبت (همدانى) باعث شده كه برخى او را با ابن فقيه- كه از شهر همدان ایران بوده است- اشتباه كنند و در نيمه قرن پيش، دانشورانى بزرگ، دستخوش این اشتباه شده‌اند.گاهى نيز وى را، به نام جدّش، ابن ابى الدّمین نامیده‌اند كه این نيز پيچيدگى را افزوده است. لقب ابن حائك را ظاهرا دشمنانش به او داده‌اند.
قبيله وى ساكن جنوب جزيرة العرب بوده‌اند. این نسبت (همدانى) باعث شده كه برخى او را با ابن فقيه- كه از شهر همدان ایران بوده است- اشتباه كنند و در نيمه قرن پيش، دانشورانى بزرگ، دستخوش این اشتباه شده‌اند.گاهى نيز وى را، به نام جدّش، ابن ابى الدّمین نامیده‌اند كه این نيز پيچيدگى را افزوده است. لقب ابن حائك را ظاهرا دشمنانش به او داده‌اند.


به نظر مى‌رسد خاندان همدانى از عوامل زيادى تاثير پذيرفته‌اند كه البته چيز زيادى درباره آن‌ها نمى‌دانيم. این مقدار دانسته است كه این خاندان، جزء نخستين خاندان‌هايى بودند كه باديه‌نشينى را رها كرده، به شهرنشينى روى آوردند، از این رو برخى به كوفه و گروهى ديگر به زبيد رفتند. برخى از آن‌ها به كارهايى نظير صنعت، اشتغال ورزيدند كه اعراب بدوى از آن تنفر داشتند.
به نظر مى‌رسد خاندان همدانى از عوامل زيادى تاثير پذيرفته‌اند كه البته چيز زيادى درباره آن‌ها نمى‌دانيم. این مقدار دانسته است كه این خاندان، جزء نخستين خاندان‌هایى بودند كه باديه‌نشينى را رها كرده، به شهرنشينى روى آوردند، از این رو برخى به كوفه و گروهى ديگر به زبيد رفتند. برخى از آن‌ها به كارهایى نظير صنعت، اشتغال ورزيدند كه اعراب بدوى از آن تنفر داشتند.


درباره اوايل زندگى وى اطلاعى در دست نيست اما به نظر مى‌رسد كه وى با خاندان خود به كار حمل حجاج و بازرگانان از صعده به مكه، مشاركت داشته است.
درباره اوايل زندگى وى اطلاعى در دست نيست اما به نظر مى‌رسد كه وى با خاندان خود به كار حمل حجاج و بازرگانان از صعده به مكه، مشاركت داشته است.


وى در عنفوان جوانى زندگى خود، در یکى از سفرهايى كه به مكه داشت، مجاورت این شهر را برگزيد و از محضر خضر بن داود، از علماى مكه كه از جمله روايان «السيرة» از [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] بود و نيز ابوعلى هجرى بهره برد. در این شهر كه از بزرگترين مراكز علمى آن دوره بود، همدانى قله‌هاى علم را یکى پس از ديگرى فتح كرد و به مطالعه بسيارى از كتب همچون ديوان‌هاى شعر و تأليفات كلبى و غيره در انساب پرداخت.
وى در عنفوان جوانى زندگى خود، در یکى از سفرهایى كه به مكه داشت، مجاورت این شهر را برگزيد و از محضر خضر بن داود، از علماى مكه كه از جمله روايان «السيرة» از [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] بود و نيز ابوعلى هجرى بهره برد. در این شهر كه از بزرگترين مراكز علمى آن دوره بود، همدانى قله‌هاى علم را یکى پس از ديگرى فتح كرد و به مطالعه بسيارى از كتب همچون ديوان‌هاى شعر و تأليفات كلبى و غيره در انساب پرداخت.


آوازه علم و دانش همدانى در همه جا پيچيد، از این رو وى با بسيارى از دانشمندان عصر خود نظير ابوبكر محمد بن قاسم بن بشار انبارى، ابوعمر نحوى، ابوعبدالله حسین بن حالویه و... كه در عراق مى‌زيستند، به نامه‌نگارى و مكاتبه پرداخت.
آوازه علم و دانش همدانى در همه جا پيچيد، از این رو وى با بسيارى از دانشمندان عصر خود نظير ابوبكر محمد بن قاسم بن بشار انبارى، ابوعمر نحوى، ابوعبدالله حسین بن حالویه و... كه در عراق مى‌زيستند، به نامه‌نگارى و مكاتبه پرداخت.
خط ۵۴: خط ۵۴:
همدانى پس از بازگشت از مكه به يمن، در صعده كه پايگاه ائمه زيديه بود، اقامت گزيد. در این زمان، يمن صحنه منازعات سياسى متعددى بود و كشمكش میان ارباب سياست كه در یک سوى آن امامان زيديه بودند و در ديگر سو، مخالفان ايشان، بالا گرفته بود. حاكم زيدى صعده در آن زمان الامام ناصر لدين الله بود و گروهى از شعراى منسوب به تيره عدنانى نظير شريف حسین بن على بن حسن بن قاسم رسّى و ابوالحسن بن ابى الاسد سلمى و نيز ايوب بن محمد يرسمى، در صعده به سر مى‌بردند. همدانى كه نسبت به عملكرد این سه تن اعتراض داشت، برای هر یک از ايشان قصيده‌اى نگاشت كه اسباب رنجش ايشان را فراهم آورد و این سه تن را واداشت عليه وى توطئه نمايند و او را به هجو نبى مكرم(ص) متهم سازند. در نتيجه این اتهام، همدانى در سال 319ق زندانى شد. همدانى پس از وفات الناصر لدين الله و پس از سختى‌هاى فراوانى كه متحمل شد، در صعده نماند و در ريده كه شهر قبيله او در همدان بود، اقامت گزيد و رابطه مستحكمى با حاكم آن‌جا؛ ابوجعفر احمد بن محمد ضحاك، رئيس قبيله همدان در زمان خودش، برقرار ساخت. بنا به علل ناشناخته، وى در ريده نماند و دوباره به صعده رفت و در آن‌جا مقيم شد و مدت بيست سال در قبيله خولان به سربرد.
همدانى پس از بازگشت از مكه به يمن، در صعده كه پايگاه ائمه زيديه بود، اقامت گزيد. در این زمان، يمن صحنه منازعات سياسى متعددى بود و كشمكش میان ارباب سياست كه در یک سوى آن امامان زيديه بودند و در ديگر سو، مخالفان ايشان، بالا گرفته بود. حاكم زيدى صعده در آن زمان الامام ناصر لدين الله بود و گروهى از شعراى منسوب به تيره عدنانى نظير شريف حسین بن على بن حسن بن قاسم رسّى و ابوالحسن بن ابى الاسد سلمى و نيز ايوب بن محمد يرسمى، در صعده به سر مى‌بردند. همدانى كه نسبت به عملكرد این سه تن اعتراض داشت، برای هر یک از ايشان قصيده‌اى نگاشت كه اسباب رنجش ايشان را فراهم آورد و این سه تن را واداشت عليه وى توطئه نمايند و او را به هجو نبى مكرم(ص) متهم سازند. در نتيجه این اتهام، همدانى در سال 319ق زندانى شد. همدانى پس از وفات الناصر لدين الله و پس از سختى‌هاى فراوانى كه متحمل شد، در صعده نماند و در ريده كه شهر قبيله او در همدان بود، اقامت گزيد و رابطه مستحكمى با حاكم آن‌جا؛ ابوجعفر احمد بن محمد ضحاك، رئيس قبيله همدان در زمان خودش، برقرار ساخت. بنا به علل ناشناخته، وى در ريده نماند و دوباره به صعده رفت و در آن‌جا مقيم شد و مدت بيست سال در قبيله خولان به سربرد.


از جمله چيزهايى كه برخى محققین به سبب آن‌ها بر همدانى خرده گرفته‌اند، یکى تعصب زيادى است كه وى در برخى موارد در طرفدارى از تيزه قحطانى در برابر تيره عدنانى از خود نشان مى‌دهد، به نحوى كه برخى اوقات وى را از مسير حق و حقيقت منحرف مى‌سازد. همچنين از اعتقاد وى به تاثير نجوم در شكل‌گيرى معادن و در انسان، كه متاثر از افكار يونانى و هندى است، به عنوان یکى از ايرادات درباره وى ياد شده است. علاوه بر اين، تصرف و دستبرد در شعر شاعران نيز از نقاط قدح وى شمرده شده است.
از جمله چيزهایى كه برخى محققین به سبب آن‌ها بر همدانى خرده گرفته‌اند، یکى تعصب زيادى است كه وى در برخى موارد در طرفدارى از تيزه قحطانى در برابر تيره عدنانى از خود نشان مى‌دهد، به نحوى كه برخى اوقات وى را از مسير حق و حقيقت منحرف مى‌سازد. همچنين از اعتقاد وى به تاثير نجوم در شكل‌گيرى معادن و در انسان، كه متاثر از افكار يونانى و هندى است، به عنوان یکى از ايرادات درباره وى ياد شده است. علاوه بر اين، تصرف و دستبرد در شعر شاعران نيز از نقاط قدح وى شمرده شده است.


درباره زمان درگذشت وى اطلاع دقيقى در دست نيست اما ظاهرا تا پس از 344ق در قيد حيات بوده است. كراچكوفسكى در «تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلامى» بر این باور است كه او در سال334ق در زندان صنعا در گذشته است، اما قرائن ديگرى موجود است كه خلاف این ديدگاه را تاييد مى‌كند.
درباره زمان درگذشت وى اطلاع دقيقى در دست نيست اما ظاهرا تا پس از 344ق در قيد حيات بوده است. كراچكوفسكى در «تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلامى» بر این باور است كه او در سال334ق در زندان صنعا در گذشته است، اما قرائن ديگرى موجود است كه خلاف این ديدگاه را تاييد مى‌كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش