۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==خاندان ابن مقفع== | ==خاندان ابن مقفع== | ||
نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بود؛ هرچند كه گاه، داذویه به داذبه تحريف شده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، نام اسلامى پدر او را مبارک ذكر كرده كه گویى ترجمه عربى روزبه است، اما زبيدى در «[[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]» او را داذجشنش (دادگشنسب) خوانده. بااينهمه | نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بود؛ هرچند كه گاه، داذویه به داذبه تحريف شده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، نام اسلامى پدر او را مبارک ذكر كرده كه گویى ترجمه عربى روزبه است، اما زبيدى در «[[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]» او را داذجشنش (دادگشنسب) خوانده. بااينهمه مینوى معتقد است كه نام عبدالله، پيش از مسلمان شدن، داذبه بوده كه به روزبه تصحيف گشته است. پدرش نيز داذجشنس (داذگشنسپ كه مخفف آن داذویه است) نام داشته است. | ||
داذویه كه از اعيان و اصيلزادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن يوسف بر عراق حكم مىراند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروايى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش، «مقفع» (ناقص و تُرنجيده) گشت. گاهى، به جاى حجاج، نام خالد بن عبدالله قسرى را آوردهاند و مأمور عذاب او را نيز يوسف بن عمر ثقفى خواندهاند، اما نتيجه روايت در هر حال یکى است. كلمه «مقفع» لقبى برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. | داذویه كه از اعيان و اصيلزادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن يوسف بر عراق حكم مىراند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروايى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش، «مقفع» (ناقص و تُرنجيده) گشت. گاهى، به جاى حجاج، نام خالد بن عبدالله قسرى را آوردهاند و مأمور عذاب او را نيز يوسف بن عمر ثقفى خواندهاند، اما نتيجه روايت در هر حال یکى است. كلمه «مقفع» لقبى برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ابن مقفع علاوه بر دانش ظاهراً گستردهاى كه از زبان پهلوى در فارس كسب كرده بود، عربى را از زبان فصيحان و اديبان پاكيزهزبان عرب چنان آموخت كه خود در صف فصيحان نشست. | ابن مقفع علاوه بر دانش ظاهراً گستردهاى كه از زبان پهلوى در فارس كسب كرده بود، عربى را از زبان فصيحان و اديبان پاكيزهزبان عرب چنان آموخت كه خود در صف فصيحان نشست. | ||
وى حدود 10 سال در اسلام زيست و احتمالاً در | وى حدود 10 سال در اسلام زيست و احتمالاً در همین دوره بود كه همه يا بيشتر آثارش را تأليف كرد. از این دوره، چند حكايت و روايت در دست است كه شخصيت و برخى از گوشههاى زندگى او را باز مىنمايد، اما در بازسازى زندگى او در خلال این مدت، چندان كمك نمىكند. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
تاريخ قتل ابن مقفع، برخلاف بسيارى از مشاهير آن روزگار، چندان دستخوش بحث و گفتوگو نيست و تقريباً مىتوان 142ق / 759م را با | تاريخ قتل ابن مقفع، برخلاف بسيارى از مشاهير آن روزگار، چندان دستخوش بحث و گفتوگو نيست و تقريباً مىتوان 142ق / 759م را با اطمینان پذيرفت، زيرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه سن او را 36 سال دانسته، از کتاب «اخبار البصرة» عمر بن شبه، نقل مىكند كه وى در 142 يا 143ق، درگذشته است. | ||
==ویژگیهای اخلاقی ابن مقفع== | ==ویژگیهای اخلاقی ابن مقفع== | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
#نامه تنسر به گشنسپ؛ | #نامه تنسر به گشنسپ؛ | ||
#خداىنامه؛ | #خداىنامه؛ | ||
#رسالة | #رسالة الهاشمیة؛ | ||
#بنكش؟ (پیکار)؛ | #بنكش؟ (پیکار)؛ | ||
#سكيسران؟؛ | #سكيسران؟؛ | ||
#رد بر قرآن يا مسائل ابن المقفع؛ | #رد بر قرآن يا مسائل ابن المقفع؛ | ||
#القصيدة في الشهور | #القصيدة في الشهور الرومیة و شرحها؛ | ||
#ربع الدنيا<ref>زریاب، عباس، ج4، ص662-680</ref>. | #ربع الدنيا<ref>زریاب، عباس، ج4، ص662-680</ref>. | ||
ویرایش