ابن صیرفی مصری، علی بن منجب: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۳۷: خط ۳۷:
</div>
</div>


'''ابن صيرفى، ابوالقاسم، على بن مُنْجِب'''، ملقب به تاج الرياسة، اديب، مورخ، كاتب و دبير ديوان فاطميان مصر بود.
'''ابن صيرفى، ابوالقاسم، على بن مُنْجِب'''، ملقب به تاج الرياسة، اديب، مورخ، كاتب و دبير ديوان فاطمیان مصر بود.


==تولد==
==تولد==
خط ۴۳: خط ۴۳:


==مهارت و فنون او==
==مهارت و فنون او==
پدر وى شغل صرّافى داشت و به همين سبب، به ابن صيرفى معروف گرديد. او از همان آغاز جوانى از پيشه پدر، روى برتافت و به کتابت گراييد و به‌زودى همچون جد خود در آن فن، چيره‌دست شد، سپس چون شهرت يافت، در ديوان لشكر و خراج به خدمت گمارده شد. پس از چندى رموز حرفه دبيرى را از ابوالعلاء، صاعد بن مفرج، رئيس ديوان لشكر فراگرفت تا اينكه احمد بن بدر جمالى، ملقب به ملك افضل، وزير مستعلى، دبيرى ديوان مكاتبات را به او واگذارد و سپس در 495ق، به ديوان انشا منتقلش ساخت.
پدر وى شغل صرّافى داشت و به همین سبب، به ابن صيرفى معروف گرديد. او از همان آغاز جوانى از پيشه پدر، روى برتافت و به کتابت گراييد و به‌زودى همچون جد خود در آن فن، چيره‌دست شد، سپس چون شهرت يافت، در ديوان لشكر و خراج به خدمت گمارده شد. پس از چندى رموز حرفه دبيرى را از ابوالعلاء، صاعد بن مفرج، رئيس ديوان لشكر فراگرفت تا اينكه احمد بن بدر جمالى، ملقب به ملك افضل، وزير مستعلى، دبيرى ديوان مكاتبات را به او واگذارد و سپس در 495ق، به ديوان انشا منتقلش ساخت.


او به‌زودى چنان مورد اعتماد قرار گرفت كه حتى وزير خواست ابن ابى اسامه را از رياست ديوان انشا بركنار كرده، او را به جايش بنشاند، اما پس از مشورت با نزدیک انِ خود از این امر چشم پوشيد. ابن صيرفى، پس از مرگ ابن ابى اسامه در 522ق، به خدمت پسر و جانشين او ابوالمكارم درآمد و چون وى نيز درگذشت، خود رياست ديوان انشا را به عهده گرفت و تا پایان عمر، در این سمت باقى ماند.
او به‌زودى چنان مورد اعتماد قرار گرفت كه حتى وزير خواست ابن ابى اسامه را از رياست ديوان انشا بركنار كرده، او را به جايش بنشاند، اما پس از مشورت با نزدیک انِ خود از این امر چشم پوشيد. ابن صيرفى، پس از مرگ ابن ابى اسامه در 522ق، به خدمت پسر و جانشين او ابوالمكارم درآمد و چون وى نيز درگذشت، خود رياست ديوان انشا را به عهده گرفت و تا پایان عمر، در این سمت باقى ماند.


از برخى آثار او چنين برمى‌آيد كه زمانى، روابطش با ملك افضل تيره شد و به‌ناچار مدتى از ديوان انشا كناره گرفت، اما عاقبت به يمن بلاغت و ظرافتى كه در چند رساله اعتذاريه به كار بست، دل وزير را به دست آورد و دوباره به منصب سابق خود بازگشت. بركنارى موقت او از ديوان انشا، در واقع بى‌حاصل نبود؛ چه، وى توانست وقت خود را صرف نگارش مجموعه رسائلى كند كه بعدها، «الافضليات» ناميده شد.
از برخى آثار او چنين برمى‌آيد كه زمانى، روابطش با ملك افضل تيره شد و به‌ناچار مدتى از ديوان انشا كناره گرفت، اما عاقبت به يمن بلاغت و ظرافتى كه در چند رساله اعتذاريه به كار بست، دل وزير را به دست آورد و دوباره به منصب سابق خود بازگشت. بركنارى موقت او از ديوان انشا، در واقع بى‌حاصل نبود؛ چه، وى توانست وقت خود را صرف نگارش مجموعه رسائلى كند كه بعدها، «الافضليات» نامیده شد.


ذوق و استعداد ابن صيرفى، بيشتر در 4 زمينه تجلّى داشته است: مسائل ديوانى؛ تاريخ؛ کتابت و شعر. آثارى كه در این زمينه‌ها از وى برجاى مانده، همه سخت سودمندند. به ادعاى خود وى، «قانون ديوان الرسائل» او نخستين اثر در این باب است و او مى‌گوید كه ديگران درباره شعر و کتابت خراج و سپاه، آثار متعددى تأليف كرده و كار ديوان انشا يا کتابت دستگاه ملوك را فرونهاده‌اند؛ ازاين‌رو، وى به این مهم پرداخته است. نمى‌دانيم این ادعا تا چه حد مقرون به صواب است، زيرا 300 سال پس از وى، [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] اشاره مى‌كند كه درباره کتابت خراج و انشا، آثار متعددى نگاشته شده، اما او هيچ کتابى درباره کتابت سپاه نديده است و نيز در فهارس، به انبوهى کتاب برمى‌خوريم كه درباره آيين کتابت تأليف يافته است.
ذوق و استعداد ابن صيرفى، بيشتر در 4 زمینه تجلّى داشته است: مسائل ديوانى؛ تاريخ؛ کتابت و شعر. آثارى كه در این زمینه‌ها از وى برجاى مانده، همه سخت سودمندند. به ادعاى خود وى، «قانون ديوان الرسائل» او نخستين اثر در این باب است و او مى‌گوید كه ديگران درباره شعر و کتابت خراج و سپاه، آثار متعددى تأليف كرده و كار ديوان انشا يا کتابت دستگاه ملوك را فرونهاده‌اند؛ ازاين‌رو، وى به این مهم پرداخته است. نمى‌دانيم این ادعا تا چه حد مقرون به صواب است، زيرا 300 سال پس از وى، [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] اشاره مى‌كند كه درباره کتابت خراج و انشا، آثار متعددى نگاشته شده، اما او هيچ کتابى درباره کتابت سپاه نديده است و نيز در فهارس، به انبوهى کتاب برمى‌خوريم كه درباره آيين کتابت تأليف يافته است.


بنابراین، ادعاى ابن صيرفى تنها از این جهت درست مى‌تواند بود كه بگویيم وى احوال رئيس ديوان انشا و كاتبان زيردست او، علومى كه بايد بدانند، صفاتى را كه بايد داشته باشند و به‌خصوص سازمان ادارى ديوان را به شيوه‌اى شرح كرده كه سابقه نداشته است. در معدود آثارى كه در این باب به دست رسيده، به‌راستى اشاره به این گونه مسائل، اندك است.
بنابراین، ادعاى ابن صيرفى تنها از این جهت درست مى‌تواند بود كه بگویيم وى احوال رئيس ديوان انشا و كاتبان زيردست او، علومى كه بايد بدانند، صفاتى را كه بايد داشته باشند و به‌خصوص سازمان ادارى ديوان را به شيوه‌اى شرح كرده كه سابقه نداشته است. در معدود آثارى كه در این باب به دست رسيده، به‌راستى اشاره به این گونه مسائل، اندك است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش