أخبار و حكايات: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۴۹: خط ۴۹:
نمونه‌هايى از اخبار و حكايات کتاب:
نمونه‌هايى از اخبار و حكايات کتاب:


1. مردى به محضر حضرت [[امام على(ع)]] شرف‌ياب شد و از ايشان پرسيد‌ ‎ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از این ميان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مى‌برد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمى‌گرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبت‌ها بر او آسان مى‌شود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نیکى‌ها مى‌شتابد و...
1. مردى به محضر حضرت [[امام على(ع)]] شرف‌ياب شد و از ايشان پرسيد‌ ‎ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از این میان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مى‌برد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمى‌گرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبت‌ها بر او آسان مى‌شود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نیکى‌ها مى‌شتابد و...


2. مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مى‌دهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد‌ ‎مگر نمى‌گویى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد‌ ‎مگر نه این است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگه‌دار تا صاحب آن پيدا شود.
2. مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مى‌دهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد‌ ‎مگر نمى‌گویى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد‌ ‎مگر نه این است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگه‌دار تا صاحب آن پيدا شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش