نامه‌های عین القضات همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۸: خط ۸:
[[منزوی، علی نقی]] (مصحح)
[[منزوی، علی نقی]] (مصحح)


[[عین‌القضاة، عبدالله بن محمد]] (نويسنده)
[[عین‌القضاة، عبدالله بن محمد]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏285‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏9‎‏ن‎‏2‎‏ ‎‏1362
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏285‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏9‎‏ن‎‏2‎‏ ‎‏1362
خط ۴۷: خط ۴۷:
تنوع موضوع نامه‌ها، از اين جهت است كه مبناى نوشته‌هاى متصوّفه روى ذوق و حال است و به همين علّت، نامه‌ها، سرشار از حقايق و رموز بى‌شمارى از مراحل سلوك و عرفان هستند. گاهى موضوع نامه‌ها صرفاً جنبه عرفانى دارد و عين القضات با بيانى شيرين و لطيف، مسائل عرفانى را براى راهنمايى مريدان خويش بيان مى‌كند. گاه بخشى از مسائل عرفانى يا دينى يا فلسفى را در نامه‌اى خلاصه مى‌كرد و با بيانى شيوا، شرحى جامع و مفصّل براى مريدان خود مى‌نوشت. گاه ضمن بيان اين مطلب، به تحليل و تفسير اصطلاحات صوفيه نيز مى‌پردازد. پاره‌اى اوقات، به شرح مسائل مذهبى عنايت مى‌نمايد و از مسائلى چون نماز و روزه و حجّ سخن به ميان مى‌آورد؛ مثلاً مكتوبى در تفسير «الله اكبر» نوشته است و دو نامه بعد از اين مكتوب را در دنباله همين موضوع و به‌عنوان مكمل آن مرقوم نموده است. وى، زمانى هم به تفسير عرفانى آيات قرآنى و احاديث و اخبار مى‌پردازد.
تنوع موضوع نامه‌ها، از اين جهت است كه مبناى نوشته‌هاى متصوّفه روى ذوق و حال است و به همين علّت، نامه‌ها، سرشار از حقايق و رموز بى‌شمارى از مراحل سلوك و عرفان هستند. گاهى موضوع نامه‌ها صرفاً جنبه عرفانى دارد و عين القضات با بيانى شيرين و لطيف، مسائل عرفانى را براى راهنمايى مريدان خويش بيان مى‌كند. گاه بخشى از مسائل عرفانى يا دينى يا فلسفى را در نامه‌اى خلاصه مى‌كرد و با بيانى شيوا، شرحى جامع و مفصّل براى مريدان خود مى‌نوشت. گاه ضمن بيان اين مطلب، به تحليل و تفسير اصطلاحات صوفيه نيز مى‌پردازد. پاره‌اى اوقات، به شرح مسائل مذهبى عنايت مى‌نمايد و از مسائلى چون نماز و روزه و حجّ سخن به ميان مى‌آورد؛ مثلاً مكتوبى در تفسير «الله اكبر» نوشته است و دو نامه بعد از اين مكتوب را در دنباله همين موضوع و به‌عنوان مكمل آن مرقوم نموده است. وى، زمانى هم به تفسير عرفانى آيات قرآنى و احاديث و اخبار مى‌پردازد.


غالب مكاتيب، در مورد مسائلى مربوط به هم نوشته شده است، به‌طورى كه نويسنده، در چند نامه، يك موضوع را با حفظ تسلسل فكرى بيان كرده است و البته برخى از نامه‌ها هم حكم رسالات مفصّل مستقل دارند؛ به‌طور مثال نامه‌اى در اثبات اين نكته كلامى: «كل جسم حادث»، در هفت بخش نوشته شده است.
غالب مكاتيب، در مورد مسائلى مربوط به هم نوشته شده است، به‌طورى كه نویسنده، در چند نامه، يك موضوع را با حفظ تسلسل فكرى بيان كرده است و البته برخى از نامه‌ها هم حكم رسالات مفصّل مستقل دارند؛ به‌طور مثال نامه‌اى در اثبات اين نكته كلامى: «كل جسم حادث»، در هفت بخش نوشته شده است.


هفتمين بخش، نتيجه بحث‌هايى است كه در شش بخش قبل مطرح شده بود. اين مطلب نشان مى‌دهد كه عين القضات غالب مكاتيب خود را در حقيقت به قصد تحرير مسائلى مى‌نوشت تا آنجا كه برخى از اين مكاتيب شايد نامه‌هاى متعارف نباشد و بتوان گفت كه پاره‌اى از يادداشت‌هاى روزانه بود كه عنوان مكتوب گرفتند.
هفتمين بخش، نتيجه بحث‌هايى است كه در شش بخش قبل مطرح شده بود. اين مطلب نشان مى‌دهد كه عين القضات غالب مكاتيب خود را در حقيقت به قصد تحرير مسائلى مى‌نوشت تا آنجا كه برخى از اين مكاتيب شايد نامه‌هاى متعارف نباشد و بتوان گفت كه پاره‌اى از يادداشت‌هاى روزانه بود كه عنوان مكتوب گرفتند.
خط ۵۷: خط ۵۷:
عين القضات، براى مريدان خود معلّم اخلاق و پير طريقت بود و برعكس وعاظ زمان خود و معلّمين اخلاق كه فقط در فروع دين و جزئيّات امور اخلاقى غرق بودند، به اصول اخلاقى توجّه داشت. مريدانش را به هدف اصلى زندگى توجّه مى‌داد و اين مسئله را گاه به اختصار و زمانى به تفصيل در مكتوباتش ذكر مى‌كرد. در اين نامه‌ها، جنبه‌ى اخلاقى بيشتر از هر مفهومى جلب نظر مى‌كند. وى، در پايان نامه‌ها، به‌قدر ميسور نكات اخلاقى دقيقى را يادآور مى‌شود و لزوم انجام آن‌ها را تأكيد مى‌نمايد. هميشه به آخرت و سعادت ابدى انديشيدن، جهان را ناچيز انگاشتن، ترك تعلّق، يارى و معونت هم‌نوعان، اصلاح اخلاق‌هاى ناستوده، تحريض به نماز و دعا و مناجات، صدقه و دعاى خير به همه بندگان خداى تعالى، از جمله مفاهيمى است كه در اين مورد به كار گرفته شده است. در هر مكتوب، ضمن نصيحت كلّى به ترك دنيا براى آخرت، دل‌بستگى به دنيا را ناپسند مى‌داند و آنها را از فريب و ناپايدارى دنيا برحذر مى‌دارد و توجه مريدان را به اصلاح برخى اخلاق ناپسند و افكار بيهوده جلب مى‌كند. وى معتقد بود كه اصلاح بشر بدون يارى حقّ ممكن نيست.
عين القضات، براى مريدان خود معلّم اخلاق و پير طريقت بود و برعكس وعاظ زمان خود و معلّمين اخلاق كه فقط در فروع دين و جزئيّات امور اخلاقى غرق بودند، به اصول اخلاقى توجّه داشت. مريدانش را به هدف اصلى زندگى توجّه مى‌داد و اين مسئله را گاه به اختصار و زمانى به تفصيل در مكتوباتش ذكر مى‌كرد. در اين نامه‌ها، جنبه‌ى اخلاقى بيشتر از هر مفهومى جلب نظر مى‌كند. وى، در پايان نامه‌ها، به‌قدر ميسور نكات اخلاقى دقيقى را يادآور مى‌شود و لزوم انجام آن‌ها را تأكيد مى‌نمايد. هميشه به آخرت و سعادت ابدى انديشيدن، جهان را ناچيز انگاشتن، ترك تعلّق، يارى و معونت هم‌نوعان، اصلاح اخلاق‌هاى ناستوده، تحريض به نماز و دعا و مناجات، صدقه و دعاى خير به همه بندگان خداى تعالى، از جمله مفاهيمى است كه در اين مورد به كار گرفته شده است. در هر مكتوب، ضمن نصيحت كلّى به ترك دنيا براى آخرت، دل‌بستگى به دنيا را ناپسند مى‌داند و آنها را از فريب و ناپايدارى دنيا برحذر مى‌دارد و توجه مريدان را به اصلاح برخى اخلاق ناپسند و افكار بيهوده جلب مى‌كند. وى معتقد بود كه اصلاح بشر بدون يارى حقّ ممكن نيست.


از جمله دستورات اخلاقى كه در نامه‌ها به مريدان داده است، يكى خدمت كردن به مردان الهى است، تشويق به انجام نماز، دعا در روز جمعه براى احوال قلبى و معنوى و يك روز در هفته روزه داشتن و در پايان اغلب مكاتيب، به احسان و صدقه و نيكى به مردم سفارش مى‌كند. هنگام بحث از علم معامله و اخلاق و سلوك، مطالب را به اختصار برگزار مى‌كند و سالك را به كتاب‌های «قوت القلوب» ابوطالب مكّى و «احياء العلوم» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزالى]] حواله مى‌كند. نثر مكتوبات بسيار ساده و بى‌تكلّف است و ذوق سرشار نويسنده، آن را از هر قيدى رهايى داده است و در واقع، نثرى است به زبان امروز؛ حتى در برخى موارد، ساده‌تر. نويسنده، تمام سعيش بر بيان حقايق بوده و به عالم الفاظ توجهى نداشته است. بسيارى از نامه‌ها، با «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز شده‌اند. برخى از نامه‌ها، با «و السّلام» پايان پذيرفته‌اند و در برخى از آنها، بعد از «و السّلام»، جمله «و الحمد لله ربّ العالمين» نيز ذكر شده است و در بعضى ديگر از آنها بعد از جمله «و الحمد لله ربّ العالمين»، بر پيامبر و خاندانش درود فرستاده شده است. آيات و احاديث و اشعار فارسى و عربى فراوان، به‌صورت تمثيل يا استشهاد و يا به‌عنوان موضوع اصلى در آن به كار رفته و اين خود، نمايان‌گر احاطه نويسنده بر مفاهيم قرآنى و احاديث و تبحّر وى در علوم ادبى مى‌باشد و البته عين القضات، براى اين نامه‌ها و نفوذ و تأثير آنها ارزش بسيارى قائل بوده است.
از جمله دستورات اخلاقى كه در نامه‌ها به مريدان داده است، يكى خدمت كردن به مردان الهى است، تشويق به انجام نماز، دعا در روز جمعه براى احوال قلبى و معنوى و يك روز در هفته روزه داشتن و در پايان اغلب مكاتيب، به احسان و صدقه و نيكى به مردم سفارش مى‌كند. هنگام بحث از علم معامله و اخلاق و سلوك، مطالب را به اختصار برگزار مى‌كند و سالك را به كتاب‌های «قوت القلوب» ابوطالب مكّى و «احياء العلوم» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزالى]] حواله مى‌كند. نثر مكتوبات بسيار ساده و بى‌تكلّف است و ذوق سرشار نویسنده، آن را از هر قيدى رهايى داده است و در واقع، نثرى است به زبان امروز؛ حتى در برخى موارد، ساده‌تر. نویسنده، تمام سعيش بر بيان حقايق بوده و به عالم الفاظ توجهى نداشته است. بسيارى از نامه‌ها، با «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز شده‌اند. برخى از نامه‌ها، با «و السّلام» پايان پذيرفته‌اند و در برخى از آنها، بعد از «و السّلام»، جمله «و الحمد لله ربّ العالمين» نيز ذكر شده است و در بعضى ديگر از آنها بعد از جمله «و الحمد لله ربّ العالمين»، بر پيامبر و خاندانش درود فرستاده شده است. آيات و احاديث و اشعار فارسى و عربى فراوان، به‌صورت تمثيل يا استشهاد و يا به‌عنوان موضوع اصلى در آن به كار رفته و اين خود، نمايان‌گر احاطه نویسنده بر مفاهيم قرآنى و احاديث و تبحّر وى در علوم ادبى مى‌باشد و البته عين القضات، براى اين نامه‌ها و نفوذ و تأثير آنها ارزش بسيارى قائل بوده است.


در خلال نثر، از آيات و احاديث، به‌صورت‌هاى گوناگون استفاده شده است. غالباً چند آيه يا حديث را در كنار هم به كار برده است. گاهى نيز جملات عربى به اول و آخر آيات اضافه كرده و در كنار آن، از ادبيّات عرب هم به ميزان بسيار بهره گرفته است؛ گاه، به‌صورت تك‌واژه‌ها و گاه، به‌صورت تركيبات عربى. هم‌چنين جملات دعایى نيز اغلب به عربى ذكر شده‌اند؛ به همين سبب، فراوان، با نثر ملمع روبه‌رو هستيم. پاره‌اى لغات نادر و كم‌ياب كه امروزه كمتر به كار مى‌روند و براى فهم آنها بايد به فرهنگ‌ها و لغت‌نامه مراجعه كرد، مورد استفاده واقع شده است. بخش اعظم اين لغات، عربى هستند، البته بايد يادآورى كرد كه اين اصطلاحات و لغات و تركيبات، اغلب، در مصطلحات و محاورات مردم آن روز معمول و جارى بوده است و اين امر، از فصاحت و بلاغت نامه‌ها چيزى كم و يا فهم آن را مشكل نكرده است.
در خلال نثر، از آيات و احاديث، به‌صورت‌هاى گوناگون استفاده شده است. غالباً چند آيه يا حديث را در كنار هم به كار برده است. گاهى نيز جملات عربى به اول و آخر آيات اضافه كرده و در كنار آن، از ادبيّات عرب هم به ميزان بسيار بهره گرفته است؛ گاه، به‌صورت تك‌واژه‌ها و گاه، به‌صورت تركيبات عربى. هم‌چنين جملات دعایى نيز اغلب به عربى ذكر شده‌اند؛ به همين سبب، فراوان، با نثر ملمع روبه‌رو هستيم. پاره‌اى لغات نادر و كم‌ياب كه امروزه كمتر به كار مى‌روند و براى فهم آنها بايد به فرهنگ‌ها و لغت‌نامه مراجعه كرد، مورد استفاده واقع شده است. بخش اعظم اين لغات، عربى هستند، البته بايد يادآورى كرد كه اين اصطلاحات و لغات و تركيبات، اغلب، در مصطلحات و محاورات مردم آن روز معمول و جارى بوده است و اين امر، از فصاحت و بلاغت نامه‌ها چيزى كم و يا فهم آن را مشكل نكرده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش