عوارف المعارف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سهروردی، عمر بن محمد]] (نويسنده)
[[سهروردی، عمر بن محمد]] (نویسنده)


[[اصفهانی، اسماعیل بن عبدالمؤمن]] (نویسنده)
[[اصفهانی، اسماعیل بن عبدالمؤمن]] (نویسنده)
خط ۴۶: خط ۴۶:
مؤلف در مقدمه خود، مطالبى در مورد كتاب و موضوع آن (تصوف) بيان نموده و سپس فهرست ابواب كتاب (شصت و سه باب) را ذكر كرده است<ref>متن، ص11</ref>
مؤلف در مقدمه خود، مطالبى در مورد كتاب و موضوع آن (تصوف) بيان نموده و سپس فهرست ابواب كتاب (شصت و سه باب) را ذكر كرده است<ref>متن، ص11</ref>


جلد اول: ابواب اول تا سى و يكم را در خود جاى داده است. اولين باب، در مورد منشا علوم صوفيه است. نويسنده، پس از بيان مطالبى در اين زمينه، به اين نكته اشاره نموده كه هر كسى نسبت به طهارت باطنى، مناسبت نزدیکى داشته باشد، بهره بيشترى مى‌برد و اهل تصوف «أقرب مناسبة» هستند<ref>متن، ص 23</ref>
جلد اول: ابواب اول تا سى و يكم را در خود جاى داده است. اولين باب، در مورد منشا علوم صوفيه است. نویسنده، پس از بيان مطالبى در اين زمينه، به اين نكته اشاره نموده كه هر كسى نسبت به طهارت باطنى، مناسبت نزدیکى داشته باشد، بهره بيشترى مى‌برد و اهل تصوف «أقرب مناسبة» هستند<ref>متن، ص 23</ref>


وى بيان نموده كه شخص صوفى به معناى مقرب است و در قرآن اسمى از صوفى برده نشده، اما در بلاد اسلامى شرق و غرب، صوفى به معناى مقرب نيست. پس صوفى و اهل قرب با هم تفاوت دارد<ref>متن، ص24</ref>
وى بيان نموده كه شخص صوفى به معناى مقرب است و در قرآن اسمى از صوفى برده نشده، اما در بلاد اسلامى شرق و غرب، صوفى به معناى مقرب نيست. پس صوفى و اهل قرب با هم تفاوت دارد<ref>متن، ص24</ref>


نويسنده، در باب دوم به بيان اين مساله پرداخته كه يكى از مختصات ويژه صوفيه، «حسن استماع» است. وى براى توضيح اين مطلب، برخى از آيات را آورده است مانند: ''' «ولو علم الله فيهم خيرا لاسمعهم» '''؛ ''' «فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون أحسنة» '''<ref>متن، ص31</ref>
نویسنده، در باب دوم به بيان اين مساله پرداخته كه يكى از مختصات ويژه صوفيه، «حسن استماع» است. وى براى توضيح اين مطلب، برخى از آيات را آورده است مانند: ''' «ولو علم الله فيهم خيرا لاسمعهم» '''؛ ''' «فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون أحسنة» '''<ref>متن، ص31</ref>


نويسنده، يك باب را به بيان شرح حال صوفيه و اختلاف طريق آن‌ها اختصاص داده است. برخى از صفاتى كه براى صوفى ذكر شده به اين ترتيب است: حسن متابعت از خدا و رسول؛ جديت و اجتهاد در عبادات؛ متخلق بودن به اخلاق حسنه؛ احياء سنت رسول‌الله<ref>متن، ص58</ref>
نویسنده، يك باب را به بيان شرح حال صوفيه و اختلاف طريق آن‌ها اختصاص داده است. برخى از صفاتى كه براى صوفى ذكر شده به اين ترتيب است: حسن متابعت از خدا و رسول؛ جديت و اجتهاد در عبادات؛ متخلق بودن به اخلاق حسنه؛ احياء سنت رسول‌الله<ref>متن، ص58</ref>


يكى از ابواب ديكر اين جلد، در مورد اخلاق صوفيه و شرح خلق است. مؤلف در اين باب، در ابتدا ذكر نموده كه صوفيه، وافرترين و محق‌ترين كسانى هستند كه احياء سنت رسول خدا(ص) مى‌كنند و در ادامه، برخى از تعريف‌هايى كه در مورد تصوف كرده‌اند را بيان كرده است.<ref>متن، ص248</ref>
يكى از ابواب ديكر اين جلد، در مورد اخلاق صوفيه و شرح خلق است. مؤلف در اين باب، در ابتدا ذكر نموده كه صوفيه، وافرترين و محق‌ترين كسانى هستند كه احياء سنت رسول خدا(ص) مى‌كنند و در ادامه، برخى از تعريف‌هايى كه در مورد تصوف كرده‌اند را بيان كرده است.<ref>متن، ص248</ref>


آخرين باب جلد اول، پيرامون ذكر ادب و جايگاه تصوف مى‌باشد. از ديدگاه نويسنده ادب عبارت است از تهذيب ظاهر و باطن، پس هنگامى كه ظاهر و باطن عبدتهذيب گرديد، صوفى اديب مى‌گردد<ref>متن، ص298</ref>
آخرين باب جلد اول، پيرامون ذكر ادب و جايگاه تصوف مى‌باشد. از ديدگاه نویسنده ادب عبارت است از تهذيب ظاهر و باطن، پس هنگامى كه ظاهر و باطن عبدتهذيب گرديد، صوفى اديب مى‌گردد<ref>متن، ص298</ref>


مؤلف، ذكر نموده كه تكامل ادب در عبدممكن نيست مگر با تكامل يافتن تمامى مكارم اخلاق، و مكارم اخلاق عبارت است از تحسين خلق و خُلق همان صورت انسان است<ref>متن، ص298</ref>وى براى بيان و توضيح اين باب، آياتى از قرآن را بيان نموده است.
مؤلف، ذكر نموده كه تكامل ادب در عبدممكن نيست مگر با تكامل يافتن تمامى مكارم اخلاق، و مكارم اخلاق عبارت است از تحسين خلق و خُلق همان صورت انسان است<ref>متن، ص298</ref>وى براى بيان و توضيح اين باب، آياتى از قرآن را بيان نموده است.
خط ۶۲: خط ۶۲:
عناوين برخى از ابواب جلد اول عبارت است: ماهيت تصوف؛ شرح حال تجرد و تاهل؛ در تفصيل اخلاق تصوف؛ ذكر اختلاف احوال مشايخ تصوف.
عناوين برخى از ابواب جلد اول عبارت است: ماهيت تصوف؛ شرح حال تجرد و تاهل؛ در تفصيل اخلاق تصوف؛ ذكر اختلاف احوال مشايخ تصوف.


باب سى و دوم تا شصت و سوم، در جلد دوم آمده است. اولين باب اين جلد، در مورد آداب حضور در محضر الهى است. نويسنده، ذكر نموده كه كل آداب نيكو و حسنه را بايد از پيامبر(ص) دريافت نمود، زيرا وى مجمع تمام آداب ظاهرى و باطنى است و خداوند به سبب اين آيه از حسن ادب ايشان خبر داده است: ''' «ما زاغ البصر و ما طغى '''<ref>متن، ص303</ref>
باب سى و دوم تا شصت و سوم، در جلد دوم آمده است. اولين باب اين جلد، در مورد آداب حضور در محضر الهى است. نویسنده، ذكر نموده كه كل آداب نيكو و حسنه را بايد از پيامبر(ص) دريافت نمود، زيرا وى مجمع تمام آداب ظاهرى و باطنى است و خداوند به سبب اين آيه از حسن ادب ايشان خبر داده است: ''' «ما زاغ البصر و ما طغى '''<ref>متن، ص303</ref>


وى در اين زمينه برخى از آداب مانند ادب قول، ادب فعل و اعتدال در رفتار را ذكر نموده و كلام برخى از بزرگان را بيان نموده است.
وى در اين زمينه برخى از آداب مانند ادب قول، ادب فعل و اعتدال در رفتار را ذكر نموده و كلام برخى از بزرگان را بيان نموده است.


باب دوم، پيرامون آداب طهارت و مقدمات آن مى‌باشد. نويسنده، در ابتداى اين باب، آيه 108 سوره توبه را بيان نموده است.
باب دوم، پيرامون آداب طهارت و مقدمات آن مى‌باشد. نویسنده، در ابتداى اين باب، آيه 108 سوره توبه را بيان نموده است.


مؤلف، بر اين عقيده است كه طهارت ظاهرى مانند وضو، غسل و... و طهارت باطن مانند حضور قلب، براى هر انسانى لازم و ضرورى مى‌باشد.
مؤلف، بر اين عقيده است كه طهارت ظاهرى مانند وضو، غسل و... و طهارت باطن مانند حضور قلب، براى هر انسانى لازم و ضرورى مى‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش