صيانة القرآن من التحريف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'اخباري' به 'اخباری')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[معرفت، محمدهادی]] (نويسنده)
[[معرفت، محمدهادی]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏89‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ص‎‏9‎‏
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏89‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ص‎‏9‎‏
خط ۲۵: خط ۲۵:
'''صيانة القرآن من التحريف'''، اثر علامه [[معرفت، محمدهادی|محمدهادى معرفت]]، كتابى است به زبان عربى، پيرامون بررسى مسئله تحريف در قرآن.
'''صيانة القرآن من التحريف'''، اثر علامه [[معرفت، محمدهادی|محمدهادى معرفت]]، كتابى است به زبان عربى، پيرامون بررسى مسئله تحريف در قرآن.


مسئله احتمال تحريف به كاستى، از ديرباز ميان انديشه‌وران و قرآن‌پژوهان مطرح بوده است؛ زيرا از سويى جايگاه بلند و منبع قرآن مى‌طلبد تا در كنار اثبات اعجاز و فرازمينى بودن، سلامت و پيراستگى آن از هرگونه دخل و تصرف نيز به قطعيت ثابت گردد؛ از سوى ديگر در جوامع روايى فريقين رواياتى به‌صورت پراكنده و به مناسبت‌هاى مختلف انعكاس يافته كه به‌صورت صريح و آشكار يا به صورت اشارى، ناظر به تحريف به كاستى بوده و گروهى نيز به اين تفكر گراييده‌اند. در همين راستا، نويسنده با الهام از فصلى از كتاب «البيان في تفسير القرآن» استادشان آيت‌الله خويى، با عنوان «صيانة القرآن من التحريف»، كتابى گران‌سنگ با همين عنوان به رشته تحرير درآورده‌اند<ref>نصيرى، على، ص 150</ref>
مسئله احتمال تحريف به كاستى، از ديرباز ميان انديشه‌وران و قرآن‌پژوهان مطرح بوده است؛ زيرا از سويى جايگاه بلند و منبع قرآن مى‌طلبد تا در كنار اثبات اعجاز و فرازمينى بودن، سلامت و پيراستگى آن از هرگونه دخل و تصرف نيز به قطعيت ثابت گردد؛ از سوى ديگر در جوامع روايى فريقين رواياتى به‌صورت پراكنده و به مناسبت‌هاى مختلف انعكاس يافته كه به‌صورت صريح و آشكار يا به صورت اشارى، ناظر به تحريف به كاستى بوده و گروهى نيز به اين تفكر گراييده‌اند. در همين راستا، نویسنده با الهام از فصلى از كتاب «البيان في تفسير القرآن» استادشان آيت‌الله خويى، با عنوان «صيانة القرآن من التحريف»، كتابى گران‌سنگ با همين عنوان به رشته تحرير درآورده‌اند<ref>نصيرى، على، ص 150</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب با مقدمه نويسنده، آغاز و مطالب در هشت فصل، تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه نویسنده، آغاز و مطالب در هشت فصل، تنظيم شده است.


نويسنده در ابتداى كتاب، به بررسى معناى لغوى و اصطلاحى تحريف پرداخته، پس از بيان دلايلى در رد شبهه تحريف، به تصريحات علماى شيعه و برخى از انديشه‌وران اهل سنت در عدم تحريف قرآن اشاره نموده و سپس تحريف در عهدين را مورد مطالعه قرار داده است.
نویسنده در ابتداى كتاب، به بررسى معناى لغوى و اصطلاحى تحريف پرداخته، پس از بيان دلايلى در رد شبهه تحريف، به تصريحات علماى شيعه و برخى از انديشه‌وران اهل سنت در عدم تحريف قرآن اشاره نموده و سپس تحريف در عهدين را مورد مطالعه قرار داده است.


در پايان، مسئله تحريف نزد حشويه و اخباریون، بحث و بررسى شده است.
در پايان، مسئله تحريف نزد حشويه و اخباریون، بحث و بررسى شده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
در مقدمه، به انگيزه نويسنده از تأليف، اشاره شده است<ref>مقدمه، ص 13</ref>
در مقدمه، به انگيزه نویسنده از تأليف، اشاره شده است<ref>مقدمه، ص 13</ref>


پيش از اين كتاب، آثارى در زمينه اثبات پيراستگى قرآن از تحريف نگاشته شده است. با صرف نظر از مقايسه اين كتاب با ساير آثار، براى آن ويژگى‌هايى مى‌توان برشمرد كه برخى از آن‌ها فقط به همين كتاب اختصاص دارد، از جمله:
پيش از اين كتاب، آثارى در زمينه اثبات پيراستگى قرآن از تحريف نگاشته شده است. با صرف نظر از مقايسه اين كتاب با ساير آثار، براى آن ويژگى‌هايى مى‌توان برشمرد كه برخى از آن‌ها فقط به همين كتاب اختصاص دارد، از جمله:
خط ۴۲: خط ۴۲:
#:مؤلف كتاب همچنين در فصل نخست كتاب، به اثبات اين مسئله پرداخته كه ادعاى وجود نسخ تلاوت انساء، مآلا به معناى پذيرش راهيافت تحريف به كاستى در قرآن است؛ زيرا وقتى با استناد به گفتار امثال ابوموسى اشعرى ادعا شود كه شمارى از آيات در دوران پيامبر(ص) تلاوت مى‌شده و با اراده الهى از اذهان مسلمانان محو شده است، در حقيقت به اين معناست كه بخشى از قرآن، حال چه به دست خداوند يا به دست ديگران، از دست رفته است<ref>همان</ref>
#:مؤلف كتاب همچنين در فصل نخست كتاب، به اثبات اين مسئله پرداخته كه ادعاى وجود نسخ تلاوت انساء، مآلا به معناى پذيرش راهيافت تحريف به كاستى در قرآن است؛ زيرا وقتى با استناد به گفتار امثال ابوموسى اشعرى ادعا شود كه شمارى از آيات در دوران پيامبر(ص) تلاوت مى‌شده و با اراده الهى از اذهان مسلمانان محو شده است، در حقيقت به اين معناست كه بخشى از قرآن، حال چه به دست خداوند يا به دست ديگران، از دست رفته است<ref>همان</ref>
#انعكاس ديدگاه گروهى از عالمان اهل سنت مبنى بر برائت شيعه از تهمت تحريف: يكى از امتيازات كتاب حاضر، انعكاس نظرگاه آن دسته از انديشه‌وران اهل سنت است كه خود اذعان كرده‌اند كه دامن شيعه از تهمت تحريف پيراسته است. اهتمام به اين نكته، از آن جهت حائز اهميت است كه صداى مظلوميت شيعه در برابر تهمت‌هاى نارواى شمارى متعصب، نه نتها از زبان شيعه، بلكه از زبان انديشه‌وران اهل سنت شنيده شود<ref>همان، ص 155</ref>
#انعكاس ديدگاه گروهى از عالمان اهل سنت مبنى بر برائت شيعه از تهمت تحريف: يكى از امتيازات كتاب حاضر، انعكاس نظرگاه آن دسته از انديشه‌وران اهل سنت است كه خود اذعان كرده‌اند كه دامن شيعه از تهمت تحريف پيراسته است. اهتمام به اين نكته، از آن جهت حائز اهميت است كه صداى مظلوميت شيعه در برابر تهمت‌هاى نارواى شمارى متعصب، نه نتها از زبان شيعه، بلكه از زبان انديشه‌وران اهل سنت شنيده شود<ref>همان، ص 155</ref>
#:نويسنده در فصلى از كتاب، با عنوان «گواهى صاحب‌نظران اهل سنت به پيراستگى شيعه از قول به تحريف»، گفتار چهارتن از عالمان اهل سنت را آورده است؛ به‌عنوان مثال [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] (م 330)، بنيان‌گذار مشرب اشاعره در كتاب معروف خود «مقالات الإسلاميين» اذعان مى‌كند كه گروهى از شيعه - عقل‌گرايان در برابر نقل‌گرايان - بر نزاهت كامل قرآن از هرگونه تحريف و دخل و تصرف، پاى فشرده‌اند<ref>همان</ref>
#:نویسنده در فصلى از كتاب، با عنوان «گواهى صاحب‌نظران اهل سنت به پيراستگى شيعه از قول به تحريف»، گفتار چهارتن از عالمان اهل سنت را آورده است؛ به‌عنوان مثال [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] (م 330)، بنيان‌گذار مشرب اشاعره در كتاب معروف خود «مقالات الإسلاميين» اذعان مى‌كند كه گروهى از شيعه - عقل‌گرايان در برابر نقل‌گرايان - بر نزاهت كامل قرآن از هرگونه تحريف و دخل و تصرف، پاى فشرده‌اند<ref>همان</ref>
#ارائه ديگاه عالمان شيعه: نويسنده در چاپ نخست كتاب، ديدگاه بسيارى از عالمان شيعه را بر اساس سير تاريخى منعكس ساخته بود، اما در چاپ دوم، به انعكاس اهم ديدگاه‌ها بسنده كرده است. آنچه در فصل سوم، تحت عنوان «تصريحات بزرگان شيعه» آمده، ديدگاه بيست و دو تن از عالمان شيعه است، اعم از عالمان سلف، همچون [[شيخ صدوق]]، [[شيخ مفيد]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و عالمان دوران معاصر همچون [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) و [[خویی، ابوالقاسم|آيت‌الله خويى]]<ref>همان</ref>
#ارائه ديگاه عالمان شيعه: نویسنده در چاپ نخست كتاب، ديدگاه بسيارى از عالمان شيعه را بر اساس سير تاريخى منعكس ساخته بود، اما در چاپ دوم، به انعكاس اهم ديدگاه‌ها بسنده كرده است. آنچه در فصل سوم، تحت عنوان «تصريحات بزرگان شيعه» آمده، ديدگاه بيست و دو تن از عالمان شيعه است، اعم از عالمان سلف، همچون [[شيخ صدوق]]، [[شيخ مفيد]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و عالمان دوران معاصر همچون [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) و [[خویی، ابوالقاسم|آيت‌الله خويى]]<ref>همان</ref>
#:از نكات قابل توجه آنكه نويسنده - چنان‌كه در پاورقى متن عربى كتاب آورده - براى دستيابى به ديدگاه استاد خود [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره)، از دست‌نوشته‌هاى آقاى قديرى و نيز اظهار نظر شفاهى [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله سبحانى]] درباره چگونگى برخورد امام با مسئله تحريف و شاكله فكرى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] استفاده كرده است و اين امر از همت والاى ايشان و تتبع فراگير براى دستيابى به تفكرات صاحب‌نظران حكايت دارد<ref>همان</ref>
#:از نكات قابل توجه آنكه نویسنده - چنان‌كه در پاورقى متن عربى كتاب آورده - براى دستيابى به ديدگاه استاد خود [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره)، از دست‌نوشته‌هاى آقاى قديرى و نيز اظهار نظر شفاهى [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله سبحانى]] درباره چگونگى برخورد امام با مسئله تحريف و شاكله فكرى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] استفاده كرده است و اين امر از همت والاى ايشان و تتبع فراگير براى دستيابى به تفكرات صاحب‌نظران حكايت دارد<ref>همان</ref>
#اهتمام به ديدگاه خاورشناسان و نقد نظرگاه آنان: نويسنده در فصل چهارم، در مبحثى تحت عنوان «گزافه‌گويى خاورشناسان»، گفتار گلدزيهر را منعكس ساخته و ضمن تبيين خطاهاى علمى وى، در باه كتاب «بيان السعادة»، او را از اين جهت كه براى بازشناساندن نظرگاه شيعه به اين كتاب - كه نگاشته رهبر فرقه صوفيه به نام «نعمت‌اللهى» است - و نيز [[تفسير القمي|تفسير قمى]] كه استنادش به مؤلف مخدوش است، اعتماد كرده، مورد نقد قرار داده است<ref>همان، ص 156</ref>
#اهتمام به ديدگاه خاورشناسان و نقد نظرگاه آنان: نویسنده در فصل چهارم، در مبحثى تحت عنوان «گزافه‌گويى خاورشناسان»، گفتار گلدزيهر را منعكس ساخته و ضمن تبيين خطاهاى علمى وى، در باه كتاب «بيان السعادة»، او را از اين جهت كه براى بازشناساندن نظرگاه شيعه به اين كتاب - كه نگاشته رهبر فرقه صوفيه به نام «نعمت‌اللهى» است - و نيز [[تفسير القمي|تفسير قمى]] كه استنادش به مؤلف مخدوش است، اعتماد كرده، مورد نقد قرار داده است<ref>همان، ص 156</ref>
#بازسازى مفهوم تحريف در كتب عهدين: از نگاه نويسنده، درباره تورات و انجيل، تحريف رخ داده است؛ زيرا آنچه كه بر موسى و عيسى(ع) فرود آمد، در اثر گذر زمان و رويكرد حوادث و رخدادهاى ويرانگر مختلف همچون حمله بخت‌النصر نابود شد و سال‌ها، بلكه قرن‌ها پس از وفات اين دو پيامبر، بخشى از اين متون با تكيه به حافظه‌ها ثبت و گردآورى شد؛ بنابراین، به نظر نويسنده، به اذعان بسيارى از صاحب‌نظران يهود و نصارا، تورات و انجيل فاقد اصالت و قداست است<ref>همان، ص 158</ref>
#بازسازى مفهوم تحريف در كتب عهدين: از نگاه نویسنده، درباره تورات و انجيل، تحريف رخ داده است؛ زيرا آنچه كه بر موسى و عيسى(ع) فرود آمد، در اثر گذر زمان و رويكرد حوادث و رخدادهاى ويرانگر مختلف همچون حمله بخت‌النصر نابود شد و سال‌ها، بلكه قرن‌ها پس از وفات اين دو پيامبر، بخشى از اين متون با تكيه به حافظه‌ها ثبت و گردآورى شد؛ بنابراین، به نظر نویسنده، به اذعان بسيارى از صاحب‌نظران يهود و نصارا، تورات و انجيل فاقد اصالت و قداست است<ref>همان، ص 158</ref>
#بازشناساندن مبانى تفكر اخباریان: نويسنده در فصل پنجم، به بررسى تفكر اخبارى‌گرى، هرچند به‌صورت اختصار، پرداخته است. ايشان پس از تقسيم نهضت اخبارى‌گرى به دو دوره كهن و نوين و برشمردن [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] (م 329) و [[شيخ صدوق]] (م 380) به‌عنوان پرچمداران دوره كهن، تفاوت اين دو مرحله را، تثبت و دقت در نقل روايات و تأكيد بر بررسى سندى و متنى آن‌ها در ميان اخباریان كهن و سهل‌انگارى در برخورد با روايات در دوران متأخر دانسته است، سپس به معرفى شاكله فكرى و نوع تعامل [[جزایری، نعمت‌الله|سيد نعمت‌الله جزايرى]] به‌عنوان چهره شاخص اخباریان در دوره متأخر - كه در شكل‌دهى به شخصيت فكرى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] بيشترين تأثير را داشته - پرداخته است.
#بازشناساندن مبانى تفكر اخباریان: نویسنده در فصل پنجم، به بررسى تفكر اخبارى‌گرى، هرچند به‌صورت اختصار، پرداخته است. ايشان پس از تقسيم نهضت اخبارى‌گرى به دو دوره كهن و نوين و برشمردن [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] (م 329) و [[شيخ صدوق]] (م 380) به‌عنوان پرچمداران دوره كهن، تفاوت اين دو مرحله را، تثبت و دقت در نقل روايات و تأكيد بر بررسى سندى و متنى آن‌ها در ميان اخباریان كهن و سهل‌انگارى در برخورد با روايات در دوران متأخر دانسته است، سپس به معرفى شاكله فكرى و نوع تعامل [[جزایری، نعمت‌الله|سيد نعمت‌الله جزايرى]] به‌عنوان چهره شاخص اخباریان در دوره متأخر - كه در شكل‌دهى به شخصيت فكرى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] بيشترين تأثير را داشته - پرداخته است.
#:ايشان در مبحثى با عنوان «سادگى فاجعه‌آميز»، به ارائه نمونه‌هايى از ساده‌انديشى محدث جزايرى پرداخته است؛ از جمله آنكه ايشان از استاد خود، حرفوشى نقل كرده است كه شخصى به نام معمر ابوالدنيا را ملاقات كرده كه مدعى بود با ائمه(ع) و صاحبان كتب اربعه مصاحبت داشته و از او اجازه روايى گرفته و روايات را بدون نياز به وسائط روايى نقل كرده است. آنگاه به نقل از [[جزایری، نعمت‌الله|سيد نعمت‌الله جزايرى]]، اين ادعا را آورده كه او نيز روايات كتب اربعه را تنها با واسطه استاد خود و بدون نياز به واسطه، نقل كرده است. نويسنده با اين مبحث، به اثبات اين مدعا پرداخته كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] متأثر از چنين ساده‌انديشى استاد خود، كتاب «فصل الخطاب» را فراهم آورده و بهانه به دست دشمنان شيعه داده است<ref>همان، ص 159 و 160</ref>
#:ايشان در مبحثى با عنوان «سادگى فاجعه‌آميز»، به ارائه نمونه‌هايى از ساده‌انديشى محدث جزايرى پرداخته است؛ از جمله آنكه ايشان از استاد خود، حرفوشى نقل كرده است كه شخصى به نام معمر ابوالدنيا را ملاقات كرده كه مدعى بود با ائمه(ع) و صاحبان كتب اربعه مصاحبت داشته و از او اجازه روايى گرفته و روايات را بدون نياز به وسائط روايى نقل كرده است. آنگاه به نقل از [[جزایری، نعمت‌الله|سيد نعمت‌الله جزايرى]]، اين ادعا را آورده كه او نيز روايات كتب اربعه را تنها با واسطه استاد خود و بدون نياز به واسطه، نقل كرده است. نویسنده با اين مبحث، به اثبات اين مدعا پرداخته كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] متأثر از چنين ساده‌انديشى استاد خود، كتاب «فصل الخطاب» را فراهم آورده و بهانه به دست دشمنان شيعه داده است<ref>همان، ص 159 و 160</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==




فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، روايات و اعلام مذكور در متن، به همراه فهرست مصادر مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، روايات و اعلام مذكور در متن، به همراه فهرست مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش