۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[خسروشاهی، هادی]] (به کوشش) | [[خسروشاهی، هادی]] (به کوشش) | ||
[[طباطبایی، محمدحسین]] ( | [[طباطبایی، محمدحسین]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 212/5 /ط2ش9 | | کد کنگره =BP 212/5 /ط2ش9 | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نویسنده در بخش اول، در سه قسمت، به دنبال معرفى تشيع است. | |||
در قسمت اول، چگونگى به وجود آمدن شيعه پاسخ داده شده است. علامه معتقد است كه نبايد شيعه را در اسلام، اقليتى فرض كرد كه با اكثريتى كه در مقابل خود داشته، در اصول و مبادى اسلام، اختلاف نظر داشته و پارهاى از آنها را نمىپذيرفتهاند، لذا با اكثريت به مقام مخامصه و مشاجره درآمده و مذهب نوبنيادى تأسيس نموده است و يا به عللى سياسى يا تعصبات قومى، ملى يا انتقامهاى دينى، بازيچه دست بيگانگان قرار گرفته و در نتيجه، گروه قابل توجهى از مسلمين را جدا كرده است. بلكه شيعه، طايفهاى است از مسلمين كه به واسطه مخالفتهايى كه از اكثريت نسبت به مسلمات كتاب و سنت مشاهده كرده، در مقام اعتراض و انتقاد برآمده و به ملازمت مسلمات كتاب و سنت برخاسته و دعوت كرده است. | در قسمت اول، چگونگى به وجود آمدن شيعه پاسخ داده شده است. علامه معتقد است كه نبايد شيعه را در اسلام، اقليتى فرض كرد كه با اكثريتى كه در مقابل خود داشته، در اصول و مبادى اسلام، اختلاف نظر داشته و پارهاى از آنها را نمىپذيرفتهاند، لذا با اكثريت به مقام مخامصه و مشاجره درآمده و مذهب نوبنيادى تأسيس نموده است و يا به عللى سياسى يا تعصبات قومى، ملى يا انتقامهاى دينى، بازيچه دست بيگانگان قرار گرفته و در نتيجه، گروه قابل توجهى از مسلمين را جدا كرده است. بلكه شيعه، طايفهاى است از مسلمين كه به واسطه مخالفتهايى كه از اكثريت نسبت به مسلمات كتاب و سنت مشاهده كرده، در مقام اعتراض و انتقاد برآمده و به ملازمت مسلمات كتاب و سنت برخاسته و دعوت كرده است. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وى ضمن بررسى و نقد نظريات مخالفين درباره پيدايش شيعه، به معرفى واقعى شيعه و مذهب تشيع پرداخته است. | وى ضمن بررسى و نقد نظريات مخالفين درباره پيدايش شيعه، به معرفى واقعى شيعه و مذهب تشيع پرداخته است. | ||
در قسمت دوم، مشكلاتى كه پيش روى شيعه قرار داشت، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به نظر | در قسمت دوم، مشكلاتى كه پيش روى شيعه قرار داشت، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به نظر نویسنده، شيعه حس مىكرد كه پايمال كردن نص ولايت و چسبيدن به مسئله «صلاح مسلمين» از يك عقيده مخصوص سرچشمه مىگيرد و آن اين است كه احكام و قوانين ثابت اسلام، تابع مصالحى باشد كه با اختلاف شرايط و عوامل، اختلاف پيدا كند. | ||
نویسنده نتيجه اين عقيده را در دو امر زير دانسته و آنها را مفصلا بررسى نموده است: | |||
#ولايت و حكومت اسلامى، به دست اشخاصى خواهد افتاد كه هيچگونه مصونيت خدايى نداشته باشند و در نتيجه محيط آزاد اسلامى، تبديل به يك محيط فاسد و بىبند و بارى خواهد شد كه روح تقوا و آزادى اسلامى را از دست داده و از اسلام، جز نامى نخواهد ماند. | #ولايت و حكومت اسلامى، به دست اشخاصى خواهد افتاد كه هيچگونه مصونيت خدايى نداشته باشند و در نتيجه محيط آزاد اسلامى، تبديل به يك محيط فاسد و بىبند و بارى خواهد شد كه روح تقوا و آزادى اسلامى را از دست داده و از اسلام، جز نامى نخواهد ماند. | ||
#پيشرفت اين وضع، براى اينكه موانع را از پيش پاى خود بردارد، طبعا در خانه اهلبيت(ع) را بسته و در نتيجه اصول و معارف اسلامى بىسرپرست مانده و از نشو و نما افتاده و تدريجا تغيير ماهيت خواهد داد. | #پيشرفت اين وضع، براى اينكه موانع را از پيش پاى خود بردارد، طبعا در خانه اهلبيت(ع) را بسته و در نتيجه اصول و معارف اسلامى بىسرپرست مانده و از نشو و نما افتاده و تدريجا تغيير ماهيت خواهد داد. | ||
نویسنده در قسمت سوم، روش شيعه در علوم را مورد مطالعه قرار داده است. وى معتقد است كه روش اين مكتب در علوم، اين است كه از اولين روز بعد از رحلت پيامبر(ص)، در تعلم علوم و معارف اسلامى و درك حقايق اصول و فروع دينى، به اهلبيت(ع) پيوسته و از ديگران گسسته است و در جميع شؤون دينى، از اول اصول معارف گرفته تا آخر فروع و جزئيات آنها، به بحث و انتقاد پرداخته و فراوردههاى روايتى آنها، پاسخگوى هرگونه سؤال بوده است. | |||
در پايان اين بخش، سؤالاتى از سوى دكتر كربن مطرح شده و علامه بهخوبى به آنها پاسخ داده است كه برخى از آنها عبارتند از: | در پايان اين بخش، سؤالاتى از سوى دكتر كربن مطرح شده و علامه بهخوبى به آنها پاسخ داده است كه برخى از آنها عبارتند از: | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
بخش دوم، پارهاى از اخبار پيشوايان شيعه را كه با طرز تفكر فلسفى وارد شده است، به همراه بخشى از اخبار مربوط به ولايت، در خود جاى داده است. | بخش دوم، پارهاى از اخبار پيشوايان شيعه را كه با طرز تفكر فلسفى وارد شده است، به همراه بخشى از اخبار مربوط به ولايت، در خود جاى داده است. | ||
نویسنده، معتقد است كه پايه و اساس تفكر فلسفى (فلسفه الهى) روى منطقى است كه انسان با نهاد خدادادى خود، صحت آن را درك نموده و افكار خود را با آن مىسنجد. | |||
به اعتقاد وى، بياناتى كه در زمينه طرز تفكر فلسفى در بيانات پيشوايان شيعه وارد شده است، بسيار بوده و هر متتبّعى به صدها حديث از اين قبيل مىتواند دست يابد؛ ازاينرو، وى از هر باب بهعنوان نمونه، يكى دو حديث يا خطبه را انتخاب نموده و بهعنوان «مختار» وارد كرده و اجمالا به مورد نظر؛ يعنى به اينكه كلام منقول، مربوط به كدام مسئله از مسائل ماوراءالطبيعه است، اشاره كرده است. | به اعتقاد وى، بياناتى كه در زمينه طرز تفكر فلسفى در بيانات پيشوايان شيعه وارد شده است، بسيار بوده و هر متتبّعى به صدها حديث از اين قبيل مىتواند دست يابد؛ ازاينرو، وى از هر باب بهعنوان نمونه، يكى دو حديث يا خطبه را انتخاب نموده و بهعنوان «مختار» وارد كرده و اجمالا به مورد نظر؛ يعنى به اينكه كلام منقول، مربوط به كدام مسئله از مسائل ماوراءالطبيعه است، اشاره كرده است. |
ویرایش