سلوك المالك في تدبير الممالك: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابن ابی‌الربیع، احمد بن محمد]] (نويسنده)
[[ابن ابی‌الربیع، احمد بن محمد]] (نویسنده)


[[آل سعود، عبدالعزیز بن فهد]] (محقق)
[[آل سعود، عبدالعزیز بن فهد]] (محقق)
خط ۳۵: خط ۳۵:
كتاب، با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب، در چهار فصل ارائه شده است.
كتاب، با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب، در چهار فصل ارائه شده است.


سبک نگارش كتاب، به شيوه درختى و نمودارى بوده و نويسنده در ابتدا، مباحث را با پرسشى عقلى شروع كرده و سپس به اثبات كلى مطلب پرداخته و پس از آن، مطلب كلى را تقسيم نموده و آن‌ها را توضيح و بسط داده است. وى براى شرح و تأييد مطالب كتاب، از آيات و روايات معصومين(ع) بهره گرفته است.
سبک نگارش كتاب، به شيوه درختى و نمودارى بوده و نویسنده در ابتدا، مباحث را با پرسشى عقلى شروع كرده و سپس به اثبات كلى مطلب پرداخته و پس از آن، مطلب كلى را تقسيم نموده و آن‌ها را توضيح و بسط داده است. وى براى شرح و تأييد مطالب كتاب، از آيات و روايات معصومين(ع) بهره گرفته است.


نويسنده در تدوين مطالب، از منابع قدما و پيشينيان، از جمله از نظرات افلاطون و [[ارسطو]]، بهره فراوان برده است.
نویسنده در تدوين مطالب، از منابع قدما و پيشينيان، از جمله از نظرات افلاطون و [[ارسطو]]، بهره فراوان برده است.


درباره زمان نگارش كتاب، «جرج زيدان» ترديد كرده و آن را متعلق به قرن هفتم مى‌داند و معتقد است مؤلف، در زمان خليفه، المستعصم بالله زندگى مى‌كرده است.<ref>مقدمه كتاب، صفحه 11</ref>و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] نيز نظر او را تأييد كرده است.<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 5، ص 90</ref>
درباره زمان نگارش كتاب، «جرج زيدان» ترديد كرده و آن را متعلق به قرن هفتم مى‌داند و معتقد است مؤلف، در زمان خليفه، المستعصم بالله زندگى مى‌كرده است.<ref>مقدمه كتاب، صفحه 11</ref>و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] نيز نظر او را تأييد كرده است.<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 5، ص 90</ref>


نويسنده از اشكال هندسى در قالب جداول و نمودارها، استفاده بسيار نموده است.
نویسنده از اشكال هندسى در قالب جداول و نمودارها، استفاده بسيار نموده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۷۸: خط ۷۸:
13. خوارى درهم و دينار و اعراض دنيوى در نزد وى.
13. خوارى درهم و دينار و اعراض دنيوى در نزد وى.


در فصل دوم، احكام اخلاق و اقسام آن بيان شده است. نويسنده، ضمن اشاره به ملاك تفاوت انسان و حيوان كه دارا بودن قوه تمييز و اختيار مى‌باشد، به تشريح و توضيح فضائل، درجات و مراتب انسانى در قبول اخلاق پرداخته است. وى علت هريك از خلق‌هاى انسان را با توجه به حديثى از [[امام على(ع)]] نام برده است.
در فصل دوم، احكام اخلاق و اقسام آن بيان شده است. نویسنده، ضمن اشاره به ملاك تفاوت انسان و حيوان كه دارا بودن قوه تمييز و اختيار مى‌باشد، به تشريح و توضيح فضائل، درجات و مراتب انسانى در قبول اخلاق پرداخته است. وى علت هريك از خلق‌هاى انسان را با توجه به حديثى از [[امام على(ع)]] نام برده است.


او كمالات لازم براى نفس را حكمت، عفت، شجاعت و عدالت مى‌شمارد. در ادامه، به اختلاف علما در معرفى هدف از كسب فضائل اشاره مى‌كند كه گروهى، آن‌ها را براى ذات اين فضائل و گروهى ديگر، آن‌ها را براى رسيدن به سعادت، ارزشمند مى‌دانند.
او كمالات لازم براى نفس را حكمت، عفت، شجاعت و عدالت مى‌شمارد. در ادامه، به اختلاف علما در معرفى هدف از كسب فضائل اشاره مى‌كند كه گروهى، آن‌ها را براى ذات اين فضائل و گروهى ديگر، آن‌ها را براى رسيدن به سعادت، ارزشمند مى‌دانند.
خط ۸۴: خط ۸۴:
اقسام فضائل و رذائل، قوه ناطقه و فضائل و رذايل صادر شده از آن، اقسام غضب و خوف، فرق ميان سجايا و اخلاق، تفاوت ميان طبع و تطبع، قلب و وظايف آن، اقسام سعادت و خيرات بنا بر رأى فلاسفه و فرق بين اخلاق ذات و افعال اراده، از جمله مباحثى هستند كه در اين فصل، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
اقسام فضائل و رذائل، قوه ناطقه و فضائل و رذايل صادر شده از آن، اقسام غضب و خوف، فرق ميان سجايا و اخلاق، تفاوت ميان طبع و تطبع، قلب و وظايف آن، اقسام سعادت و خيرات بنا بر رأى فلاسفه و فرق بين اخلاق ذات و افعال اراده، از جمله مباحثى هستند كه در اين فصل، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.


در فصل سوم، اصناف سيره عقلى واجب بر انسان و لزوم تبعيت از آن، توضيح داده شده است. نويسنده، در ابتدا، به تقسيم‌بندى موجودات پرداخته و از آن ميان، انسان را توضيح و تشريح كرده است. وى، مخلوقات را به چهار دسته تقسيم كرده است:
در فصل سوم، اصناف سيره عقلى واجب بر انسان و لزوم تبعيت از آن، توضيح داده شده است. نویسنده، در ابتدا، به تقسيم‌بندى موجودات پرداخته و از آن ميان، انسان را توضيح و تشريح كرده است. وى، مخلوقات را به چهار دسته تقسيم كرده است:


1. صاحب عقل و حكمت و فاقد طبيعت و شهوت، مثل ملائك؛
1. صاحب عقل و حكمت و فاقد طبيعت و شهوت، مثل ملائك؛
خط ۹۴: خط ۹۴:
4. صاحب عقل، حكمت، طبيعت و شهوت، مثل انسان.
4. صاحب عقل، حكمت، طبيعت و شهوت، مثل انسان.


نويسنده، هدف از علم و عمل به آن را پرستش خدا ذكر كرده و ارزش انسان را به دارا بودن اين دو صفت مى‌داند. وى علم و عمل را به طريقه فلاسفه تقسيم كرده است؛ بدين‌گونه كه علم را به سه دسته الهيات، رياضيات و طبیعیات تقسيم‌بندى مى‌كند و به‌صورت شاخه‌اى شرح مى‌دهد. در ادامه، عمل انسان را نيز به سه شاخه زير تقسيم كرده و هر قسم را به‌صورت دسته‌بندى‌شده، تشريح نموده است:
نویسنده، هدف از علم و عمل به آن را پرستش خدا ذكر كرده و ارزش انسان را به دارا بودن اين دو صفت مى‌داند. وى علم و عمل را به طريقه فلاسفه تقسيم كرده است؛ بدين‌گونه كه علم را به سه دسته الهيات، رياضيات و طبیعیات تقسيم‌بندى مى‌كند و به‌صورت شاخه‌اى شرح مى‌دهد. در ادامه، عمل انسان را نيز به سه شاخه زير تقسيم كرده و هر قسم را به‌صورت دسته‌بندى‌شده، تشريح نموده است:


1. عمل انسان با نفس و بدن خويش: در اين قسمت، كيفيت حفظ صحت بدن، توضيح داده شده است.
1. عمل انسان با نفس و بدن خويش: در اين قسمت، كيفيت حفظ صحت بدن، توضيح داده شده است.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
ج) با مادون كه عبارتند از: متعلمين و نيازمندان.
ج) با مادون كه عبارتند از: متعلمين و نيازمندان.


نويسنده، در فصل چهارم كه در مورد احكام مربوط به سياست و حكومت‌دارى و اقسام آن‌هاست، عامل ايجاد اجتماع را ذات اجتماعى انسان و نياز به برطرف شدن حوائج طبيعى وى، عنوان نموده است.
نویسنده، در فصل چهارم كه در مورد احكام مربوط به سياست و حكومت‌دارى و اقسام آن‌هاست، عامل ايجاد اجتماع را ذات اجتماعى انسان و نياز به برطرف شدن حوائج طبيعى وى، عنوان نموده است.


وى ضمن برشمردن حوائج انسان، چنين ابراز نموده كه برطرف شدن نيازها، محتاج حكومتى پايدار بوده و تعدد حاكم در يك جامعه، باعث ناكارآمدى نظام سياسى است و لذا جامعه، همواره نيازمند حاكم واحد مى‌باشد.
وى ضمن برشمردن حوائج انسان، چنين ابراز نموده كه برطرف شدن نيازها، محتاج حكومتى پايدار بوده و تعدد حاكم در يك جامعه، باعث ناكارآمدى نظام سياسى است و لذا جامعه، همواره نيازمند حاكم واحد مى‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش