۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
«در حقیقت آب حیات»، از جمله عناوین کتاب است که پیرامون آن چنین میخوانیم: «... در دنیا بسی اشخاص یافته میشود که از حقیقت آب حیات بیخبر و از ماهیت آن مستحضر نیستند. اگرچه در تمام کتابهای قصص و حکایات و ضربالمثلهای مخلوق لفظ مذکور دیده میشود و در کتب مقدسه هر مذهب در خصوص این مطلب اشاره شده است. گویند اسکندر ذوالقرنین به طلب آب حیات صحراهای قفر را مساحت کرد و دشت ظلمات را پیمود و برای حصول آن انواع و اقسام مشقت را متحمل شد. تفألها زد و زایجهها کشیده و از منجمین تحقیقات کرد؛ لیکن عاقبت الامر به مصداق شعر: | «در حقیقت آب حیات»، از جمله عناوین کتاب است که پیرامون آن چنین میخوانیم: «... در دنیا بسی اشخاص یافته میشود که از حقیقت آب حیات بیخبر و از ماهیت آن مستحضر نیستند. اگرچه در تمام کتابهای قصص و حکایات و ضربالمثلهای مخلوق لفظ مذکور دیده میشود و در کتب مقدسه هر مذهب در خصوص این مطلب اشاره شده است. گویند اسکندر ذوالقرنین به طلب آب حیات صحراهای قفر را مساحت کرد و دشت ظلمات را پیمود و برای حصول آن انواع و اقسام مشقت را متحمل شد. تفألها زد و زایجهها کشیده و از منجمین تحقیقات کرد؛ لیکن عاقبت الامر به مصداق شعر: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' تهیدستان قسمت را چه سود از رهبر کامل ''|2='' که خضر از آب حیوان تشنه میآرد سکندر را''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
محروم ماند و گوهر مقصود را نیافت؛ یعنی زندگانی جدید را حاصل ننمود و نشانه تیر او خطا رفته، برای زندگانی ابدی به طلب شیء فانی کوشش کرد و برای رسیدن به ملک چین راه فرنگستان را پیمود»<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>. | محروم ماند و گوهر مقصود را نیافت؛ یعنی زندگانی جدید را حاصل ننمود و نشانه تیر او خطا رفته، برای زندگانی ابدی به طلب شیء فانی کوشش کرد و برای رسیدن به ملک چین راه فرنگستان را پیمود»<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>. | ||
ویرایش