تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[محمدی ملایری، محمد]] (نويسنده)
[[محمدی ملایری، محمد]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏‎‏DSR‎‏ ‎‏142‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏ت‎‏2
| کد کنگره =‏‎‏DSR‎‏ ‎‏142‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏ت‎‏2
خط ۲۶: خط ۲۶:
'''تاريخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى''' مجموعه‌اى است به زبان فارسی در باب تاثير تمدن و فرهنگ ایران پيش از اسلام به ويژه دوره ساسانى در تمدن اسلامى، همچنين شرح وضعيت فرهنگى و اجتماعى ایران در قرون نخستين اسلامى.
'''تاريخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى''' مجموعه‌اى است به زبان فارسی در باب تاثير تمدن و فرهنگ ایران پيش از اسلام به ويژه دوره ساسانى در تمدن اسلامى، همچنين شرح وضعيت فرهنگى و اجتماعى ایران در قرون نخستين اسلامى.


موضوع كتاب تاريخ و فرهنگ ایران بر خلاف آنچه كه معمولا از «تاريخ» انتظار مى‌رود، تاريخ سياسى نيست، بلكه بررسى مسائل فرهنگى و ادبى و مباحثى جزيى و تخصصى است كه تاثير بسزايى در تاريخ ایران داشته و كمتر به آن پرداخته شده است. از همين روى هدف نويسنده شناساندن فرهنگ و ادب ساسانى-ایرانى و فرهنگ اسلامى- ایرانى مى‌باشد.
موضوع كتاب تاريخ و فرهنگ ایران بر خلاف آنچه كه معمولا از «تاريخ» انتظار مى‌رود، تاريخ سياسى نيست، بلكه بررسى مسائل فرهنگى و ادبى و مباحثى جزيى و تخصصى است كه تاثير بسزايى در تاريخ ایران داشته و كمتر به آن پرداخته شده است. از همين روى هدف نویسنده شناساندن فرهنگ و ادب ساسانى-ایرانى و فرهنگ اسلامى- ایرانى مى‌باشد.


از طرف ديگر مسلمان بودن نويسنده، وى را ملزم به وقايع‌نگارى از ديد عربى نكرده و در عين حال ایرانى بودن نيز چشم او را به روى حقايقى از اين دوران نبسته است.
از طرف ديگر مسلمان بودن نویسنده، وى را ملزم به وقايع‌نگارى از ديد عربى نكرده و در عين حال ایرانى بودن نيز چشم او را به روى حقايقى از اين دوران نبسته است.


== انگيزه ==
== انگيزه ==
خط ۵۳: خط ۵۳:
مؤلف در آغاز هدف از تألیف كتاب را بيان داشته و درمقدمه -«داستان اين كتاب»- به شرح و طرح نظريات مختلف در رابطه با اين دوران پرداخته است. وى كتاب را مربوط به دورانى از تاريخ و فرهنگ ایران كه پيوندگاه دو دوران ساسانى و اسلامى مى‌باشد مى‌داند و اشاره دارد كه وقتى از دوران مورد بحث در كتاب‌ها صحبت مى‌شود، از آن به «دوران فترت و انقطاع» ياد مى‌كنند؛ در حالى كه به نظر مؤلف زوال دولت ساسانى به معنى زوال ملت ایران نيست و بيان مى‌دارد كه مراد از انتقال در اينجا، انتقال قدرت سياسى و نظامى دولت ساسانى به دولت خلفا نيست كه در مدت كوتاه صورت گيرد، بلكه انتقال فرهنگ و تمدن ملت ایران است، از عصرى با ويژگى‌هاى خود به عصر ديگرى كه در اثر برخورد با عوامل ديگر، و در مسير تحول تاريخى خود، ويژگى‌هاى ديگرى هم يافته است و به شكل ديگر يا زبان ديگر هم درآمده و به همين سبب بسيارى از بخش‌هاى مهم و اساسى آن در پرده‌اى از ابهام و تعريب پوشانده مانده است.
مؤلف در آغاز هدف از تألیف كتاب را بيان داشته و درمقدمه -«داستان اين كتاب»- به شرح و طرح نظريات مختلف در رابطه با اين دوران پرداخته است. وى كتاب را مربوط به دورانى از تاريخ و فرهنگ ایران كه پيوندگاه دو دوران ساسانى و اسلامى مى‌باشد مى‌داند و اشاره دارد كه وقتى از دوران مورد بحث در كتاب‌ها صحبت مى‌شود، از آن به «دوران فترت و انقطاع» ياد مى‌كنند؛ در حالى كه به نظر مؤلف زوال دولت ساسانى به معنى زوال ملت ایران نيست و بيان مى‌دارد كه مراد از انتقال در اينجا، انتقال قدرت سياسى و نظامى دولت ساسانى به دولت خلفا نيست كه در مدت كوتاه صورت گيرد، بلكه انتقال فرهنگ و تمدن ملت ایران است، از عصرى با ويژگى‌هاى خود به عصر ديگرى كه در اثر برخورد با عوامل ديگر، و در مسير تحول تاريخى خود، ويژگى‌هاى ديگرى هم يافته است و به شكل ديگر يا زبان ديگر هم درآمده و به همين سبب بسيارى از بخش‌هاى مهم و اساسى آن در پرده‌اى از ابهام و تعريب پوشانده مانده است.


نويسنده جاى جاى از اقتباس اعراب از فرهنگ و ادب ایران سخن مى‌گويد، نيز از طبقه دهقانان و ابقاى آنها بر همان وظايف سابق و تاثيرشان در بقاى ديوان‌ها و در نتيجه بروز بسيارى از مظاهر فرهنگ و تمدن نمونه‌هايى را ذكر مى‌كند. سپس اين سوال اساسى را مطرح مى‌كند كه چرا تاريخ و فرهنگ ایران در اين دوران در هاله‌اى از ابهام و تاريكى فرومانده است؟ نويسنده در پاسخ تعريب را مهم‌ترين عامل دانسته و مشخص مى‌دارد كه تعريب؛ يعنى عربى گردانيدن چيزى كه در اصل عربى نبوده، به گونه‌اى كه از هر لحاظ به زىّ عربى درآيد و اصل و تبار آن فراموش گردد و اضافه مى‌كند كه منظور از تعريب، تعريب لغت نيست، بلكه مثلاًتعريب اشخاص؛ يعنى نسبت دادن افراد به يك طايفه عرب بر اساس نسبت مولى و بنده است. تعريب ديگر را تعريب در تاريخ برشمرده و مى‌گويد: منظور اين نيست كه همه كتاب‌ها عربى بوده يا به عكس، بلكه روال حاكم بر تاريخ‌ها چنان است كه قرائت آنها اين توهم را در خواننده پديد مى‌آورد كه در آن دوران‌ها در اين سرزمين، نه مردم ديگرى كه در جنب كوچ‌نشين‌هاى عربى وجودى قابل ذكر مى‌بوده و نه زبان ديگرى جز زبان عربى در آن گستره بوده، در اين تاريخ‌ها همه چيز و همه جا و همه وقت در همان قبايل و سران عرب و تحريكات آن‌ها خلاصه مى‌شده و عناصر و رويدادهاى ديگر آن‌چنان در سايه اينان قرار گرفته‌اند كه گويى اصلا نبوده‌اند.
نویسنده جاى جاى از اقتباس اعراب از فرهنگ و ادب ایران سخن مى‌گويد، نيز از طبقه دهقانان و ابقاى آنها بر همان وظايف سابق و تاثيرشان در بقاى ديوان‌ها و در نتيجه بروز بسيارى از مظاهر فرهنگ و تمدن نمونه‌هايى را ذكر مى‌كند. سپس اين سوال اساسى را مطرح مى‌كند كه چرا تاريخ و فرهنگ ایران در اين دوران در هاله‌اى از ابهام و تاريكى فرومانده است؟ نویسنده در پاسخ تعريب را مهم‌ترين عامل دانسته و مشخص مى‌دارد كه تعريب؛ يعنى عربى گردانيدن چيزى كه در اصل عربى نبوده، به گونه‌اى كه از هر لحاظ به زىّ عربى درآيد و اصل و تبار آن فراموش گردد و اضافه مى‌كند كه منظور از تعريب، تعريب لغت نيست، بلكه مثلاًتعريب اشخاص؛ يعنى نسبت دادن افراد به يك طايفه عرب بر اساس نسبت مولى و بنده است. تعريب ديگر را تعريب در تاريخ برشمرده و مى‌گويد: منظور اين نيست كه همه كتاب‌ها عربى بوده يا به عكس، بلكه روال حاكم بر تاريخ‌ها چنان است كه قرائت آنها اين توهم را در خواننده پديد مى‌آورد كه در آن دوران‌ها در اين سرزمين، نه مردم ديگرى كه در جنب كوچ‌نشين‌هاى عربى وجودى قابل ذكر مى‌بوده و نه زبان ديگرى جز زبان عربى در آن گستره بوده، در اين تاريخ‌ها همه چيز و همه جا و همه وقت در همان قبايل و سران عرب و تحريكات آن‌ها خلاصه مى‌شده و عناصر و رويدادهاى ديگر آن‌چنان در سايه اينان قرار گرفته‌اند كه گويى اصلا نبوده‌اند.


مؤلف در جستجوى پاسخى خردپذير به بررسى گسيختگى وانقطاع فرهنگى ادبى بين سقوط ساسانيان تا تدوين اولين شعر فارسی (قرن 3ق.) در تاريخ ادبيات ایران پرداخته و نتيجه مى‌گيرد كه اين دوران نيز دوران انتقال است، نه انقطاع، چرا كه فرهنگ و ادب ایران در فرهنگ و ادب عرب مستحيل گشته تا بعدها جلوه‌گر شود.
مؤلف در جستجوى پاسخى خردپذير به بررسى گسيختگى وانقطاع فرهنگى ادبى بين سقوط ساسانيان تا تدوين اولين شعر فارسی (قرن 3ق.) در تاريخ ادبيات ایران پرداخته و نتيجه مى‌گيرد كه اين دوران نيز دوران انتقال است، نه انقطاع، چرا كه فرهنگ و ادب ایران در فرهنگ و ادب عرب مستحيل گشته تا بعدها جلوه‌گر شود.


نويسنده در ادامه به دوره‌هاى تاريخى ادبى عرب و بررسى آثار و ادبيات ايشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظيم ادبيات عرب در اين دوره و وقوع اين امر در عراق و ایرانشهر مى‌گويد: اين تحول بيشتر توسط ایرانيان انجام گرفته و بنابراین بايد در زمينه فارسی در خلال پديده‌هاى تاريخى و در زمينه عربى كه شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلوه‌گاه انديشه و هنر انديشمندان ایرانى در جهان اسلام است، تحقيق شود. مؤلف در جلدهاى مختلف كتاب بر لزوم اين تحقيقات ابرام مى‌ورزد.
نویسنده در ادامه به دوره‌هاى تاريخى ادبى عرب و بررسى آثار و ادبيات ايشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظيم ادبيات عرب در اين دوره و وقوع اين امر در عراق و ایرانشهر مى‌گويد: اين تحول بيشتر توسط ایرانيان انجام گرفته و بنابراین بايد در زمينه فارسی در خلال پديده‌هاى تاريخى و در زمينه عربى كه شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلوه‌گاه انديشه و هنر انديشمندان ایرانى در جهان اسلام است، تحقيق شود. مؤلف در جلدهاى مختلف كتاب بر لزوم اين تحقيقات ابرام مى‌ورزد.


مؤلف در قسمتى از كتاب به فتواى علماى ماوراءالنهر در جواب درخواست منصور بن نوح سامانى، مبنى بر تفسير طبرى به فارسی اشاره كرده و آن را نقطه عطفى در تاريخ زبان فارسی و مسبب پرورش اسلام در بالين زبان فارسی مى‌داند. آنگاه اين روند را با نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در كيمياى سعادت كه فارسی را براى عوام مى‌دانست، مقايسه مى‌كند و اين سخن را نمودار تحولى 150 ساله- از فتواى علماى ماوراءالنهر تا زمان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] -كه وارد دوران تعصب مى‌شود، مى‌داند.
مؤلف در قسمتى از كتاب به فتواى علماى ماوراءالنهر در جواب درخواست منصور بن نوح سامانى، مبنى بر تفسير طبرى به فارسی اشاره كرده و آن را نقطه عطفى در تاريخ زبان فارسی و مسبب پرورش اسلام در بالين زبان فارسی مى‌داند. آنگاه اين روند را با نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در كيمياى سعادت كه فارسی را براى عوام مى‌دانست، مقايسه مى‌كند و اين سخن را نمودار تحولى 150 ساله- از فتواى علماى ماوراءالنهر تا زمان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] -كه وارد دوران تعصب مى‌شود، مى‌داند.
خط ۷۳: خط ۷۳:
در گفتارهاى بعدى از حضور اعراب در سورستان كه از زمان عمر و سعد بن ابى وقاص حالت جدى به خود گرفت و نيز از ورود عايشه به بصره در مخالفت با علی‌ عليه‌السلام سخن رانده، آن را نقطه عطفى در تاريخ اين سرزمين مى‌داند كه منجر به انتقال جنگ و جدال‌هاى داخلى اعراب (كه تاكنون به همان سرزمين‌هاى عربى محصور بود) به سورستان؛ يعنى قلمرو ایرانشهر شد. مؤلف دفاع سرسختانه ایرانيان از خلافت علی‌ عليه‌السلام را نمونه‌اى از عدالت‌خواهى و وفادارى ایرانيان عنوان مى‌كند.
در گفتارهاى بعدى از حضور اعراب در سورستان كه از زمان عمر و سعد بن ابى وقاص حالت جدى به خود گرفت و نيز از ورود عايشه به بصره در مخالفت با علی‌ عليه‌السلام سخن رانده، آن را نقطه عطفى در تاريخ اين سرزمين مى‌داند كه منجر به انتقال جنگ و جدال‌هاى داخلى اعراب (كه تاكنون به همان سرزمين‌هاى عربى محصور بود) به سورستان؛ يعنى قلمرو ایرانشهر شد. مؤلف دفاع سرسختانه ایرانيان از خلافت علی‌ عليه‌السلام را نمونه‌اى از عدالت‌خواهى و وفادارى ایرانيان عنوان مى‌كند.


«به انحراف رفتن دعوت اسلامى» نيز از گفتارهاى قابل ذكر اين كتاب است. نويسنده معتقد است، در دوره‌هاى عمر و خلفاى بعدى به زحمت مى‌توان مواردى يافت كه پيش از حمله به مردم شهر يا روستایى نام از اسلام و دعوت اسلامی‌برده شود چه رسد به معنى اسلام و شناساندن آن به مردم بدان‌گونه كه شرط تبليغ يك دين است.
«به انحراف رفتن دعوت اسلامى» نيز از گفتارهاى قابل ذكر اين كتاب است. نویسنده معتقد است، در دوره‌هاى عمر و خلفاى بعدى به زحمت مى‌توان مواردى يافت كه پيش از حمله به مردم شهر يا روستایى نام از اسلام و دعوت اسلامی‌برده شود چه رسد به معنى اسلام و شناساندن آن به مردم بدان‌گونه كه شرط تبليغ يك دين است.


مؤلف همچنين از گرايش اسلامى و دلبستگى ایرانيان به شخصيت علی‌ عليه‌السلام و نيز از نيروى مقاومت ایرانيان در مقابل زياده‌روى اعراب از جمله نبرد دير جماجم و يارى رساندن آنها به ابن اشعث در مقابل حجاج در قسمتى از سورستان (عين التمر) به عنوان يك نيروى مقاومتى زنده در مقابل بى‌عدالتى، يادكرده و در خاتمه نيز از دهقانان نامى و مناصب آن‌ها در دوره اسلامى به تفصيل سخن گفته است.
مؤلف همچنين از گرايش اسلامى و دلبستگى ایرانيان به شخصيت علی‌ عليه‌السلام و نيز از نيروى مقاومت ایرانيان در مقابل زياده‌روى اعراب از جمله نبرد دير جماجم و يارى رساندن آنها به ابن اشعث در مقابل حجاج در قسمتى از سورستان (عين التمر) به عنوان يك نيروى مقاومتى زنده در مقابل بى‌عدالتى، يادكرده و در خاتمه نيز از دهقانان نامى و مناصب آن‌ها در دوره اسلامى به تفصيل سخن گفته است.
خط ۹۴: خط ۹۴:


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
كتاب مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم نويسنده و فهرست مطالب در ابتداى كتاب و نمايه در انتهاى اثر مى‌باشد. نمايه نام‌هاى فارسی اين مجموعه نيز در انتهاى جلد آخر كتاب آمده است.
كتاب مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم نویسنده و فهرست مطالب در ابتداى كتاب و نمايه در انتهاى اثر مى‌باشد. نمايه نام‌هاى فارسی اين مجموعه نيز در انتهاى جلد آخر كتاب آمده است.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
#سايت راسخون، مشاهير ایران و جهان، محمد محمدى ملايرى، 1389/2/5.
#سايت راسخون، مشاهير ایران و جهان، محمد محمدى ملايرى، 1389/2/5.
#سايت آفتاب، تاريخ و فرهنگ ایران در دوران....، 1389/2/6.
#سايت آفتاب، تاريخ و فرهنگ ایران در دوران....، 1389/2/6.
#فريدى مجيد، فاطمه، تاريخ و فرهنگ ایران با يادى از نويسنده فقيد آن محمد محمدى ملايرى، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، بهمن 1381، ش64، ص13-16.
#فريدى مجيد، فاطمه، تاريخ و فرهنگ ایران با يادى از نویسنده فقيد آن محمد محمدى ملايرى، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، بهمن 1381، ش64، ص13-16.




۶۱٬۱۸۹

ویرایش