ابن میثم، میثم بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - ' اين ' به ' این '
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
خط ۴۹: خط ۴۹:
وى در طرح مسائل و سبک استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونه‌گون متكلمان از [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] ضعيف تر مى نمايد.  
وى در طرح مسائل و سبک استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونه‌گون متكلمان از [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] ضعيف تر مى نمايد.  


ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه اين معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى داده‌است. وى در باب نبوت، سبک دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كرده‌است. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود.  
ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه این معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى داده‌است. وى در باب نبوت، سبک دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كرده‌است. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود.  


به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و [[طریحی، فخرالدین بن محمد|طريحى]] او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانسته‌است. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رساله‌اى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداخته‌است. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جسته‌اند. از جمله گفته‌اند مراد [[جرجانی، علی بن محمد|ميرسيد‌ ‎شريف جرجانى]] از «بعض الافاضل» در حاشيۀ مطول [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] به تصريح فاضل چلبى شارح ديگر مطول، كمال‌ الدين ابن ميثم بحرانى است.  
به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و [[طریحی، فخرالدین بن محمد|طريحى]] او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانسته‌است. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رساله‌اى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداخته‌است. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جسته‌اند. از جمله گفته‌اند مراد [[جرجانی، علی بن محمد|ميرسيد‌ ‎شريف جرجانى]] از «بعض الافاضل» در حاشيۀ مطول [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] به تصريح فاضل چلبى شارح ديگر مطول، كمال‌ الدين ابن ميثم بحرانى است.  
خط ۵۵: خط ۵۵:
==وفات==
==وفات==


دربارۀ تاريخ درگذشت ابن ميثم اگرچه بيشتر منابع679ق/ 1280م را ذكر كرده‌اند، ولى با توجه به اين نكته كه وى در 681ق تأليف الشرح الصغير لنهج‌البلاغة را به پایان رساند، مى بايست پس از آن تاريخ درگذشته باشد؛ كنتورى نيز در یک جا 699ق1300/م را تاريخ درگذشت او دانسته‌است (قبر او را در دو جا: الدونج يا هلتا در ماحوز بحرين دانسته‌اند.  
دربارۀ تاريخ درگذشت ابن ميثم اگرچه بيشتر منابع679ق/ 1280م را ذكر كرده‌اند، ولى با توجه به این نكته كه وى در 681ق تأليف الشرح الصغير لنهج‌البلاغة را به پایان رساند، مى بايست پس از آن تاريخ درگذشته باشد؛ كنتورى نيز در یک جا 699ق1300/م را تاريخ درگذشت او دانسته‌است (قبر او را در دو جا: الدونج يا هلتا در ماحوز بحرين دانسته‌اند.  


نورى يادآور شده كه براساس قراين و شواهد قبر او مى بايست در هلتا باشد، ولى برخى اشاره كرده‌اند كه قبر واقع در الدونج، از آنِ نياى او ميثم بن معلى است نه كمال‌ الدين ابن ميثم.
نورى يادآور شده كه براساس قراين و شواهد قبر او مى بايست در هلتا باشد، ولى برخى اشاره كرده‌اند كه قبر واقع در الدونج، از آنِ نياى او ميثم بن معلى است نه كمال‌ الدين ابن ميثم.
خط ۶۵: خط ۶۵:
===الف- چاپى===
===الف- چاپى===


اختيار مصباح السالكين، خلاصۀ شرح بزرگ نهج‌البلاغة وى است كه آن را به اشاره عطاملك جوینى برای دو فرزند او نظام‌الدين محمد و مظفر‌ الدين على تأليف كرد. اين کتاب به ویرايش [[امینی، محمد هادی|محمد هادى امينى]] به چاپ رسيده‌است؛ شرح المائة كلمة لنهج‌البلاغة كه كنتورى نام اصلى آن را منهاج العارفين ذكر كرده و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] از نسخه‌هاى آن در کتاب‌هاى اهدايى مشكوة و کتابخانۀ كاشف الغطا ياد كرده. اين کتاب در 1390ق به كوشش [[محدث، جلال‌الدین|محدث ارموى]] در قم چاپ و منتشر شده‌است؛ قواعد المرام في علم الكلام، كه آن را به اشارۀ عزالدين ابوالمظفر عبدالعزيز بن جعفر نيشابورى نوشت. اين کتاب به كوشش [[حسینی اشکوری، احمد|سيد‌‎احمد حسینى]] در قم(1398ق) چاپ شده‌است. نام ديگر آن القواعد الالهية في الكلام و الحكمة است(همان، 179/17)؛ مصباح السالكين يا شرح بزرگ نهج‌البلاغة كه در 1276ق به اهتمام آخوند ملامحمدباقردر تهران چاپ سنگى شد و بار ديگر در 1404ق در تهران به كوشش جمعى از محققان به نام شرح نهج‌البلاغة به چاپ رسيد. ابن ميثم خود در مقدمه آورده كه اين شرح را به تشویق و برای عطاملك جوینى نوشته‌است(شرح نهج‌البلاغة، 4/1).  
اختيار مصباح السالكين، خلاصۀ شرح بزرگ نهج‌البلاغة وى است كه آن را به اشاره عطاملك جوینى برای دو فرزند او نظام‌الدين محمد و مظفر‌ الدين على تأليف كرد. این کتاب به ویرايش [[امینی، محمد هادی|محمد هادى امينى]] به چاپ رسيده‌است؛ شرح المائة كلمة لنهج‌البلاغة كه كنتورى نام اصلى آن را منهاج العارفين ذكر كرده و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] از نسخه‌هاى آن در کتاب‌هاى اهدايى مشكوة و کتابخانۀ كاشف الغطا ياد كرده. این کتاب در 1390ق به كوشش [[محدث، جلال‌الدین|محدث ارموى]] در قم چاپ و منتشر شده‌است؛ قواعد المرام في علم الكلام، كه آن را به اشارۀ عزالدين ابوالمظفر عبدالعزيز بن جعفر نيشابورى نوشت. این کتاب به كوشش [[حسینی اشکوری، احمد|سيد‌‎احمد حسینى]] در قم(1398ق) چاپ شده‌است. نام ديگر آن القواعد الالهية في الكلام و الحكمة است(همان، 179/17)؛ مصباح السالكين يا شرح بزرگ نهج‌البلاغة كه در 1276ق به اهتمام آخوند ملامحمدباقردر تهران چاپ سنگى شد و بار ديگر در 1404ق در تهران به كوشش جمعى از محققان به نام شرح نهج‌البلاغة به چاپ رسيد. ابن ميثم خود در مقدمه آورده كه این شرح را به تشویق و برای عطاملك جوینى نوشته‌است(شرح نهج‌البلاغة، 4/1).  


===ب- خطى و آثار يافت نشده===
===ب- خطى و آثار يافت نشده===


رسالة في آداب البحث؛ الاستغاثة في بدع الثلاثة كه [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] آن را از تصنيفات شريف ابوالقاسم على بن احمد كوفى (د 352ق) دانسته و كنتورى پس از تأييد اين مطلب، نام اصلى آن را البدع المحدثة ذكر كرده‌است؛ استقصاء النظر في امامة ائمة الاثنی‌عشر كه افندى اصفهانى در صحت انتساب آن به ابن ميثم ترديد كرده‌است؛ اصول البلاغة، كه آن را برای نظام‌الدين منصور پسر عطاملك جوینى نوشت. اين کتاب به تجريد البلاغة نيز نامبردار است و دو نسخه از آن یکى در کتابخانۀ سپهسالار و ديگرى در کتابخانۀ مجلس شوراى اسلامى شمارۀ 2 موجود است. به نظر مى رسد كه کتاب تجريد الاصول في علم البلاغة كه به ابن ميثم منسوب است و نسخه‌اى از آن در جامع كبير صنعا وجود دارد. همين اصول البلاغة باشد؛ رسالة في الامامة؛ بحرالخضم در الهيات؛ جواب رسالۀ نصيرالدين، كه نسخه‌اى از آن در کتابخانۀ حكيم در نجف موجود است؛ شرح الاشارات في الحكمة النظرية، شرحى است بر اثر استادش على بن سليمان بحرانى در كلام و حكمت؛ شرح حديث«الناس نيام»، كه نسخه‌اى از آن در نجف هست؛ شرح رسالۀ العلم اثر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، كه محتملاً همان کتابى است كه به نام رسالۀ في العلم به او نسبت داده شده‌است و نسخه‌اى از آن در دانشگاه استانبول نگهدارى مى شود؛ شرح صغير نهج‌البلاغة، كه به گفتۀ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] احتمالاً همان شرح المائة كلمة لنهج‌البلاغة است؛ غاية النظر در علم كلام؛ القواعد في اصول‌ الدين؛ المراسلة، نامه‌هايى است كه به [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] نوشته‌است؛ المعراج السماوى؛ مقاصد الكلام، كه گویا همان قواعد المرام اوست؛ النجاة في القيامة في تحقيق امرالامامة، كه نسخه‌اى از آن در آستان قدس هست؛ رسالة في الوحى و الالهام، يا الوحى و الالهام و الفرق بينهما و الاشراق.  
رسالة في آداب البحث؛ الاستغاثة في بدع الثلاثة كه [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] آن را از تصنيفات شريف ابوالقاسم على بن احمد كوفى (د 352ق) دانسته و كنتورى پس از تأييد این مطلب، نام اصلى آن را البدع المحدثة ذكر كرده‌است؛ استقصاء النظر في امامة ائمة الاثنی‌عشر كه افندى اصفهانى در صحت انتساب آن به ابن ميثم ترديد كرده‌است؛ اصول البلاغة، كه آن را برای نظام‌الدين منصور پسر عطاملك جوینى نوشت. این کتاب به تجريد البلاغة نيز نامبردار است و دو نسخه از آن یکى در کتابخانۀ سپهسالار و ديگرى در کتابخانۀ مجلس شوراى اسلامى شمارۀ 2 موجود است. به نظر مى رسد كه کتاب تجريد الاصول في علم البلاغة كه به ابن ميثم منسوب است و نسخه‌اى از آن در جامع كبير صنعا وجود دارد. همين اصول البلاغة باشد؛ رسالة في الامامة؛ بحرالخضم در الهيات؛ جواب رسالۀ نصيرالدين، كه نسخه‌اى از آن در کتابخانۀ حكيم در نجف موجود است؛ شرح الاشارات في الحكمة النظرية، شرحى است بر اثر استادش على بن سليمان بحرانى در كلام و حكمت؛ شرح حديث«الناس نيام»، كه نسخه‌اى از آن در نجف هست؛ شرح رسالۀ العلم اثر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، كه محتملاً همان کتابى است كه به نام رسالۀ في العلم به او نسبت داده شده‌است و نسخه‌اى از آن در دانشگاه استانبول نگهدارى مى شود؛ شرح صغير نهج‌البلاغة، كه به گفتۀ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] احتمالاً همان شرح المائة كلمة لنهج‌البلاغة است؛ غاية النظر در علم كلام؛ القواعد في اصول‌ الدين؛ المراسلة، نامه‌هايى است كه به [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] نوشته‌است؛ المعراج السماوى؛ مقاصد الكلام، كه گویا همان قواعد المرام اوست؛ النجاة في القيامة في تحقيق امرالامامة، كه نسخه‌اى از آن در آستان قدس هست؛ رسالة في الوحى و الالهام، يا الوحى و الالهام و الفرق بينهما و الاشراق.  


برای ديگر نسخ خطى او مى توان به بروكلمان مراجعه كرد. (GAL,S,I/705)
برای ديگر نسخ خطى او مى توان به بروكلمان مراجعه كرد. (GAL,S,I/705)
۶۱٬۱۸۹

ویرایش