۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==نیای ابن باب شاذ== | ==نیای ابن باب شاذ== | ||
ابن بابشاذ در اصل او را از ديلم دانستهاند. نام نياى وى | ابن بابشاذ در اصل او را از ديلم دانستهاند. نام نياى وى این انتساب را تأييد مىكند، زيرا بابشاذ از نامهاى كهن فارسی است. خاندان وى كه گویا تجارت مرواريد مىكردند، به مصر رفتند و در آنجا اقامت گزيدند. ابن بابشاذ خود نيز به عنوان تاجر مرواريد از مصر به بغداد رفت، از این رو به جوهرى نيز شهرت يافته است. | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
وى در بغداد كسب علم كرد، اما از سبب روى آوردن او به علم در کتابهاى تراجم سخنى نيامده است. شايد در بغداد، آوازه نظاميه (تأسيس در نيمه دوم سده 5ق) | وى در بغداد كسب علم كرد، اما از سبب روى آوردن او به علم در کتابهاى تراجم سخنى نيامده است. شايد در بغداد، آوازه نظاميه (تأسيس در نيمه دوم سده 5ق) این تاجر جوان را مجذوب خویش ساخته باشد. | ||
گویند ابن بابشاذ نزد ابویعقوب يوسف نجيرمى (345-423ق) درس خواند، اما گویا بيش از همه، از قاسم بن محمد واسطى كسب علم كرده است. ياقوت گوید چون واسطى در مصر مسكن گزيد، ابن بابشاذ خواهر او را به زنى گرفت و كمر به خدمت استاد بست و از او ادب آموخت و نيز آنگاه كه خطيب تبريزى (421-502ق) به مصر رفت، ابن بابشاذ چندى نزد او به آموختن لغت پرداخت. در اينكه خطيب تبريزى در عنفوان جوانى به مصر سفر كرده است، جاى ترديد نيست، اما نكته قابل تأمل اينجاست كه ابن بابشاذ در آن زمان، خود عهدهدار شغل حساسى در ديوان انشا و نيز مسئول اقراء در مسجد عمروبن عاص بود. | گویند ابن بابشاذ نزد ابویعقوب يوسف نجيرمى (345-423ق) درس خواند، اما گویا بيش از همه، از قاسم بن محمد واسطى كسب علم كرده است. ياقوت گوید چون واسطى در مصر مسكن گزيد، ابن بابشاذ خواهر او را به زنى گرفت و كمر به خدمت استاد بست و از او ادب آموخت و نيز آنگاه كه خطيب تبريزى (421-502ق) به مصر رفت، ابن بابشاذ چندى نزد او به آموختن لغت پرداخت. در اينكه خطيب تبريزى در عنفوان جوانى به مصر سفر كرده است، جاى ترديد نيست، اما نكته قابل تأمل اينجاست كه ابن بابشاذ در آن زمان، خود عهدهدار شغل حساسى در ديوان انشا و نيز مسئول اقراء در مسجد عمروبن عاص بود. | ||
==مهاجرت به مصر و مسئولیت دیوان انشائی== | ==مهاجرت به مصر و مسئولیت دیوان انشائی== | ||
ابن بابشاذ پس از چندى به مصر بازگشت و در دوران خلافت المستنصر فاطمى (420-487ق) در ديوان انشاء عهدهدار تصحيح مراسلات ديوانى گرديد، به گونهاى كه تا نامهاى از نظر او نمىگذشت، فرستاده نمىشد. وى در | ابن بابشاذ پس از چندى به مصر بازگشت و در دوران خلافت المستنصر فاطمى (420-487ق) در ديوان انشاء عهدهدار تصحيح مراسلات ديوانى گرديد، به گونهاى كه تا نامهاى از نظر او نمىگذشت، فرستاده نمىشد. وى در این سمت، مستمرى خوبى دريافت مىكرد و علاوه بر اين، از سرپرستى امرا اقراء (آموزش قرآن و زبان عربى) در مسجد عمرو بن عاص نيز مقررى داشت و اوقات فراغت خویش را به عبادت و مطالعه مىگذرانيد. گویا در همين اوقات بود كه به نوشتن تعليقه خود در نحو پرداخت كه گویند اگر بازنویسى مىشد، به 15 مجلد بالغ مىگرديد. | ||
اين تعليقه كه گویى از لوازم شغل تصحيح مراسلات در ديوان شده بود، پس از او تا سه چهار نسل به جانشينانش واگذار شد؛ ابتدا به شاگردش ابوعبدالله محمد بن بركات سعيدى، سپس به ابومحمد عبدالله بن برى و بعد از وى به شيخ ابوالحسين نحوى رسيد. هر یک از ايشان، | اين تعليقه كه گویى از لوازم شغل تصحيح مراسلات در ديوان شده بود، پس از او تا سه چهار نسل به جانشينانش واگذار شد؛ ابتدا به شاگردش ابوعبدالله محمد بن بركات سعيدى، سپس به ابومحمد عبدالله بن برى و بعد از وى به شيخ ابوالحسين نحوى رسيد. هر یک از ايشان، این تعليقه را به جانشين خویش مىبخشيد و او را بر حفظ و نگاهدارى آن سفارش مىكرد. قفطى گوید: آنگاه كه من در حلب بودم و خبر فوت شيخ ابوالحسين نحوى به من رسيد، یکى از افراد مورد اعتماد خویش را به قاهره فرستادم و از او خواستم تا این تعليقه را به هر قيمتى كه باشد و نيز کتاب تذكره ابوعلى را، برای من تهيه كند. وى چون بازآمد، خبر داد كه این دو کتاب به تصرف پادشاه مصر الملك الكامل ناصرالدين (576 - 635ق) در آمده است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
از او جز آثارى در نحو بر جاى نمانده است. گویا بزرگترين اثر وى، تعليقهاى است كه پيش از | از او جز آثارى در نحو بر جاى نمانده است. گویا بزرگترين اثر وى، تعليقهاى است كه پيش از این بدان اشاره شد. این تعليقه را نحویان بعد از وى «تعليق الغرفة» يا «الغرفة» ناميدهاند. | ||
از جمله کتابهايى كه برای وى برمىشمارند، «المقدمة» و شرح آن، «شرح الجمل زجاجى»، «شرح النخبة» و «شرح کتاب الاصول» ابن سراج است، اما آنچه اينك در دست است، عبارت است از: | از جمله کتابهايى كه برای وى برمىشمارند، «المقدمة» و شرح آن، «شرح الجمل زجاجى»، «شرح النخبة» و «شرح کتاب الاصول» ابن سراج است، اما آنچه اينك در دست است، عبارت است از: |
ویرایش