۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
اثر درازدامن (ده جلدى) خواند مير، از نثرى پخته برخوردار و از آثار پيشين تاريخنگاران | اثر درازدامن (ده جلدى) خواند مير، از نثرى پخته برخوردار و از آثار پيشين تاريخنگاران ایران بهرهمند است؛ چنانكه تنها [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و الكامل را با آن مىتوان برابر دانست و حتى حبيب السير پس از اين اثر جاى مىگيرد. البته مصحح نسخه كنونى قالب ده جلدى آن را تغییر داده و آن را در پانزده جلد به چاب رسانده و شكل شايستهترى بدان داده است. | ||
بارى، نويسنده تا جلد هفتم اين تاريخ پيش رفت، اما بر اثر بيمارى نتوانست آن را كامل كند. تاريخ ميرخواند به واقع شش جلد است؛ زيرا جلد هفتم آن را نوه دخترىاش [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] به پايان رساند و سه جلد ديگر به قلم رضا قلى هدايت طبرستانى در دورهاى دو ساله بر آن افزوده شد. | بارى، نويسنده تا جلد هفتم اين تاريخ پيش رفت، اما بر اثر بيمارى نتوانست آن را كامل كند. تاريخ ميرخواند به واقع شش جلد است؛ زيرا جلد هفتم آن را نوه دخترىاش [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] به پايان رساند و سه جلد ديگر به قلم رضا قلى هدايت طبرستانى در دورهاى دو ساله بر آن افزوده شد. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
درآمد (مقدمه) كتاب بر پايه چاپ قديم آن، درباره سودمندىهاى تاريخ و نياز فرمانروايان به اين دانش و چيزهاى لازم بارى نوشتن تاريخ است. بخش اول آن با بازگويى داستان آفرينش و قصص پيامبران و رخدادهاى روزگار شاهان | درآمد (مقدمه) كتاب بر پايه چاپ قديم آن، درباره سودمندىهاى تاريخ و نياز فرمانروايان به اين دانش و چيزهاى لازم بارى نوشتن تاريخ است. بخش اول آن با بازگويى داستان آفرينش و قصص پيامبران و رخدادهاى روزگار شاهان ایران پيش از اسلام و حاكمان پيشين آغاز مىشود. بخش دوم به حالات و غزوات حضرت رسول(ص) و اخبار خلفاى نخست (راشدين) مىپردازد. بخش سوم آن احوال امامان دوازدهگانه شیعیان و خلفاى بنىاميه و بنىعباس را گزارش مىكند و بخش چهارمش به ماجراهاى پادشاهان همروزگار عباسيان يا سلسلههاى ایرانى پس از اسلام تا حمله مغولان مىپردازد. | ||
بخش پنجم، سرگذشت چنگيزخان و گزارشهایى درباره چگونگى حكومت فرزندان او در چين و | بخش پنجم، سرگذشت چنگيزخان و گزارشهایى درباره چگونگى حكومت فرزندان او در چين و ایران و توران در بردارد. بخش ششم، احوال امير تيمور گوركان و فرزندان و نوادگان وى را باز مىگويد و بخش هفتم درباره سلطنت ابوالغازى سلطان حسین بهادر (بايقرا) و فرزندان اوست. خاتمه كتاب (بخش جغرافيايى آن) به قلمنيز از «بدايع صنايع ملك صانع و عجايبات روى زمين» سخن مىگويد. | ||
جلد هشتم، وقايع سلسله صفويه و افشار را بيان مىكند و جلد نهم از روىدادهاى دوران زنديان و قاجاريان تا پايان سلطنت فتحعلىشاه قاجار گزارش مىكند و جلد دهم، ويژه سلطنت محمد شاه و هفت سال از پادشاهى ناصرالدين شاه است. | جلد هشتم، وقايع سلسله صفويه و افشار را بيان مىكند و جلد نهم از روىدادهاى دوران زنديان و قاجاريان تا پايان سلطنت فتحعلىشاه قاجار گزارش مىكند و جلد دهم، ويژه سلطنت محمد شاه و هفت سال از پادشاهى ناصرالدين شاه است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] تا سرانجامِ كار بديعالزمان ميرزا و سلطنت پسر او محمّد زمان ميرزا (929)؛ يعنى 26 سال پس از مرگ جدّش ميرخواند گزارش مىدهد و به گفته [[همایی، جلالالدین|استاد همايى]]، تفسير احوال و وقايع حوادث عصر پسران ابوسعيد را به مجلّدِ هفتم وامىگذارد كه اثرى از آن در دست نيست. اگر در اينباره و بخشهاى ديگر كتاب مانند «تاريخ ايّام ممدوحان و مربّيان» خود؛ يعنى سلطان حسین بايقرا و اميرعلى شير نوايى چيزى نوشته باشد، آن را بر كاغذ نياورده يا سوادش به دست نوه دخترى او [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] افتاده و او در تأليف حبيب السير از آن بهره برده است. | [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] تا سرانجامِ كار بديعالزمان ميرزا و سلطنت پسر او محمّد زمان ميرزا (929)؛ يعنى 26 سال پس از مرگ جدّش ميرخواند گزارش مىدهد و به گفته [[همایی، جلالالدین|استاد همايى]]، تفسير احوال و وقايع حوادث عصر پسران ابوسعيد را به مجلّدِ هفتم وامىگذارد كه اثرى از آن در دست نيست. اگر در اينباره و بخشهاى ديگر كتاب مانند «تاريخ ايّام ممدوحان و مربّيان» خود؛ يعنى سلطان حسین بايقرا و اميرعلى شير نوايى چيزى نوشته باشد، آن را بر كاغذ نياورده يا سوادش به دست نوه دخترى او [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] افتاده و او در تأليف حبيب السير از آن بهره برده است. | ||
تاريخ صوفيه و احوال علما و رجال آن دوره (جلد هشتم)، تاريخ زنديه و احوال علماى آن عهد و اعقاب زنديه و پادشاهى آقا محمّد خان قاجار و سلطنت فتح على شاه قاجار و محاربات | تاريخ صوفيه و احوال علما و رجال آن دوره (جلد هشتم)، تاريخ زنديه و احوال علماى آن عهد و اعقاب زنديه و پادشاهى آقا محمّد خان قاجار و سلطنت فتح على شاه قاجار و محاربات ایران و روس و جلوس ميرزا وليعهد در تبريز (جلد نهم) و سلطنت محمّد شاه قاجار و ده سال اوّل سلطنت ناصرالدّين شاه تا 1273 هجرى (جلد دهم)، از افزودههاى رضا قلىخان (هدايت) بر اثر [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] است كه گزارشهاى آن را تا 1857 ميلادى دنبال مىكند. | ||
همچنين چندين صفحه درباره «تذكره احوال اعيان دولت و شعرا و علما و ساير مردمان بزرگ آن دوره» در پايان جلد نهم روضة الصفاى ناصرى (پايان سلطنت فتحعلى شاه قاجار) آمده است كه نكتههايى درباره زندگانى آنان در بردارد، اما اين نكتهها در مجمع الفصحا و رياض العارفين رضا قلى خان ديده نمىشود. گمان مىرود كه ميرخواند همچون نويسندگان شمارى از منابع تاريخى پس سده ششم هجرى، در بحث از تاريخ سلجوقيان باواسطه يا بىواسطه، مطالبى از ملكنامه، نوشته فردى ناشناخته نقل كرده باشد. | همچنين چندين صفحه درباره «تذكره احوال اعيان دولت و شعرا و علما و ساير مردمان بزرگ آن دوره» در پايان جلد نهم روضة الصفاى ناصرى (پايان سلطنت فتحعلى شاه قاجار) آمده است كه نكتههايى درباره زندگانى آنان در بردارد، اما اين نكتهها در مجمع الفصحا و رياض العارفين رضا قلى خان ديده نمىشود. گمان مىرود كه ميرخواند همچون نويسندگان شمارى از منابع تاريخى پس سده ششم هجرى، در بحث از تاريخ سلجوقيان باواسطه يا بىواسطه، مطالبى از ملكنامه، نوشته فردى ناشناخته نقل كرده باشد. | ||
اگرچه [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] از اهلسنت به شمار مىرفت، در اين اثر فصلهاى مستقلى درباره امامان شیعیان نوشت و ماجراى خلافت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب]] را با انگيزهاى كامل دنبال كرد. البته اين خود پىآمد آمادگى | اگرچه [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] از اهلسنت به شمار مىرفت، در اين اثر فصلهاى مستقلى درباره امامان شیعیان نوشت و ماجراى خلافت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب]] را با انگيزهاى كامل دنبال كرد. البته اين خود پىآمد آمادگى ایرانيان و فرمانروايان اين كشور براى انتقال مذهب و فراگيرى تشيع بود. | ||
بارى، مصحح نسخه كنونى روضة الصفا (چاپ اساطير)، هر يك از جلدهاى دهگانه پيشين را به يكى از استادان اهدا نموده و از اينرو، بخشبندى آن بدين شرح تغيير يافته است: | بارى، مصحح نسخه كنونى روضة الصفا (چاپ اساطير)، هر يك از جلدهاى دهگانه پيشين را به يكى از استادان اهدا نموده و از اينرو، بخشبندى آن بدين شرح تغيير يافته است: | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
روضة الصفا نخست در بمبئى (1263ق / 1840 م) به همت سيد رضا حسینى شيرازى در دو جلد و پس از اين، با افزودن روضة الصفاى ناصرى بر آن در تهران (1274 - 1270 ه) منتشر شد و به كوشش كتابخانه خيّام تهران (1339 - 1338 ه) دوباره به چاپ رسيد. نسخههاى خطّى اين اثر، در كتابخانههاى گوناگون مانند ريو كتابخانه موزه بريتانيا و كتابخانه دانشگاه پرينستون يافت مىشود و نسخهاى از آن در كتابخانه تاشكند است. | روضة الصفا نخست در بمبئى (1263ق / 1840 م) به همت سيد رضا حسینى شيرازى در دو جلد و پس از اين، با افزودن روضة الصفاى ناصرى بر آن در تهران (1274 - 1270 ه) منتشر شد و به كوشش كتابخانه خيّام تهران (1339 - 1338 ه) دوباره به چاپ رسيد. نسخههاى خطّى اين اثر، در كتابخانههاى گوناگون مانند ريو كتابخانه موزه بريتانيا و كتابخانه دانشگاه پرينستون يافت مىشود و نسخهاى از آن در كتابخانه تاشكند است. | ||
اين كتاب را به بيشتر زبانهاى جهان مانند تركى، انگليسى، فرانسه، آلمانى و لاتين و...، ترجمه كردهاند. ترجمه تركى آن در (1842 م) در استانبول چاپ شد. شهآ D. Shea در 1832 هجرى تاريخ پادشاهان | اين كتاب را به بيشتر زبانهاى جهان مانند تركى، انگليسى، فرانسه، آلمانى و لاتين و...، ترجمه كردهاند. ترجمه تركى آن در (1842 م) در استانبول چاپ شد. شهآ D. Shea در 1832 هجرى تاريخ پادشاهان ایران قديم را از روى آن به انگليسى ترجمه كرد و در لندن به چاپ رساند، دو ساس D. Sacy، تاريخ سلسله ساسانى را بر پايه آن به فرانسه ترجمه كرد و در 1793 در پاريس منتشر كرد و ژوبر، تاريخ ساسانيان آن را در 1843 به فرانسه در پاريس به چاپ سپرد. همچنين كسانى مانند پنيش Junish، ميلتشرليك Miltscherlik دانشمند آلمانى و ويلكن Wilken، به ترجمه بخشهاى تاريخ پيش از اسلام، تاريخ سلسله طاهريان و تاريخ سامانيان اين كتاب، به لاتين، آلمانى و انگليسى پرداختند. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش