۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
كتاب البلدان داراى اطلاعات مفيدى پيرامون كره زمين و تقسيمات جغرافيايى آن، فاصله زمين از كره ماه و ستارگان، شهرها و روستاها و رودهاى | كتاب البلدان داراى اطلاعات مفيدى پيرامون كره زمين و تقسيمات جغرافيايى آن، فاصله زمين از كره ماه و ستارگان، شهرها و روستاها و رودهاى ایران، ميزان خراج ولايات، مسير راههاى كهن؛ مانند بغداد - رى، رى- نيشابور يا هرات - سيستان، روستاهاى مسير و فاصله منازل و نير شرح جالبى درباره خانه كعبه است. | ||
ابنرسته در تنظيم كتابش از روش «جغرافياى | ابنرسته در تنظيم كتابش از روش «جغرافياى ایرانى» كه مبتنى بر هفت اقليم يا هفت كشور است، عدول كرده و به هنگام بيان اقاليم، ترجيح داده است كه به جاى هفت اقليم ایرانى، اقاليم يونانى را بيان كند. اساساً به نظر مىآيد كه غرض وى از نوشتن اين كتاب فراهم نمودن اطلاعاتى از تمام جهان آن روز بوده است؛ چون علاوه بر توصيف بلاد اسلامى، سرزمينهاى ديگرى را كه در خارج جهان اسلام بوده نيز توصيف كرده است و به صورتى كامل و جامع از جغرافياى نجومى و رياضى با استناد به آيات قرآنى و آثار نجومى و اقوال دانشمندان سخن رانده است. مطالب كتاب در مورد سرزمين صنعا و امپراتورى بيزانس و هند شرقى و سقلابيان و اقوام اورال و آلتايى و اقوام اطراف درياى سياه و نواحى اصفهان در خور توجه بوده و اطلاعات جمعآورى شده، در باب مكه و مدينه و توصيف رودها و مناطق طبرستان از اهميّت خاصى برخوردار است. با توجه به تنوع اطلاعاتى كه در كتاب فراهم آمده، مىتوان آن را دايرةالمعارفى كوچك از علوم، جغرافيا و تاريخ گذشته جهان دانست. | ||
مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود | مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ایرانى نشان دهنده اين است كه هرچند ایرانيان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در اين زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ایرانى بر چنين نظريهاى اعتقاد داشتهاند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، یکى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنیک» مجموعهاى از نظريههاى دانشمندان ایرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر یک يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بودهاند. | ||
نویسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اوليه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كردهاند. قديمىترين جغرافىنويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نویسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابنخرداذبه را تكرار كرده است. ابنرسته نيز گزارش مفصلترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مىكند كه البته بين گزارش ابنخردادبه و ابنقدامه با ابنرسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مىشود. | نویسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اوليه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كردهاند. قديمىترين جغرافىنويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نویسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابنخرداذبه را تكرار كرده است. ابنرسته نيز گزارش مفصلترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مىكند كه البته بين گزارش ابنخردادبه و ابنقدامه با ابنرسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مىشود. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ابنرسته در ارتباط ارتفاع و طول و عرض خانه كعبه، مطلاّ كردن ناودان كعبه و در قاب طلا گرفتن لوحى كه در درون كعبه بود، و تغييرات بعدى به تفصيل سخن گفته است. او نوشته است: تمام سنگهاى مرمر سفيد و سرخ و سبزى كه درون كعبه را پوشانده بود، وليد بن عبدالملك فراهم آورده است. او اول كسى است كه خانه كعبه را با سنگ مرمر زينت داد و مساجد را زيور بندى كرد. | ابنرسته در ارتباط ارتفاع و طول و عرض خانه كعبه، مطلاّ كردن ناودان كعبه و در قاب طلا گرفتن لوحى كه در درون كعبه بود، و تغييرات بعدى به تفصيل سخن گفته است. او نوشته است: تمام سنگهاى مرمر سفيد و سرخ و سبزى كه درون كعبه را پوشانده بود، وليد بن عبدالملك فراهم آورده است. او اول كسى است كه خانه كعبه را با سنگ مرمر زينت داد و مساجد را زيور بندى كرد. | ||
او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گياهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتىهاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى | او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گياهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتىهاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى ایرانى «هفت اقليم» نيز بىنظر نبوده است. او در توصيف سرزمينها به ایران اهميت خاصى مىدهد. با اين وجود سخن او درباره عربستان جنوبى و شهر صنعا و عراق و شهر بغداد و مصر گرچه بسيار كوتاه و مختصر است؛ ولى بسيار ارزنده و مهم است. سخن او درباره قسطنطنيه و كليساى اياصوفيه و موكب پرمهابت امپراتور بيزانس هنگام رفتن به كليساى اياصوفيه و آداب و رسوم معمول در كليسا و نواختن ارغنون «ارگ» بسيار خواندنى و جالب و از نظر جغرافياى انسانى پرارزش است، و به حق مىتوان گفت كه ابنرسته تنها جغرافىدانى است كه در وصف روم و شهرها و عجائب آن، اطلاعاتى اين چنين ارزنده به دست داده است، و نظير آنها را نه فقط در آثار هم عصران كه در گزارشهاى جغرافىدانهاى بعد از او هم نمىتوان يافت. | ||
اين دانشمند، جغرافياى نجومى و رياضى را در اثر خود بسيار خوب و رسا عرضه مىكند، و در اين مسائل به آثار فرغانى و ابومعشر بلخى تكيه بسيار دارد و به نظر مىرسد كه آثار آنان را به خوبى مىشناخته است. ضمناً در جغرافياى طبيعى، از نفوذ ابنخرداذبه به دور نيست. او جغرافياى طبيعى را با توصيف مكه و كعبه آغاز مىكند. | اين دانشمند، جغرافياى نجومى و رياضى را در اثر خود بسيار خوب و رسا عرضه مىكند، و در اين مسائل به آثار فرغانى و ابومعشر بلخى تكيه بسيار دارد و به نظر مىرسد كه آثار آنان را به خوبى مىشناخته است. ضمناً در جغرافياى طبيعى، از نفوذ ابنخرداذبه به دور نيست. او جغرافياى طبيعى را با توصيف مكه و كعبه آغاز مىكند. |
ویرایش