ترجمه جلد دوازدهم بحار الانوار (مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین'
جز (جایگزینی متن - 'سيد الشهداء' به 'سيدالشهداء')
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
خط ۵۶: خط ۵۶:
#:أ- ولادت امام(ع) و نام‌ها و كنيه و لقبهاى آن جناب.
#:أ- ولادت امام(ع) و نام‌ها و كنيه و لقبهاى آن جناب.
#:ب- تصريح به امامت آن جناب.
#:ب- تصريح به امامت آن جناب.
#: ت- معجزات و اخلاق و رفتار شايسته امام(ع) است، چنانچه در اعلام الورى- ص343- سيد ابوطالب محمّد بن حسين حسينى گرگانى از پدر خود حسين بن حسن... از ابوهاشم جعفرى نقل كرد كه گفت: در مدينه بودم كه بغاء (يكى از سپهداران متوكل) در جستجوى اعراب بود، لشكر به مدينه رسيد، حضرت هادى(ع) فرمود: برويم ببينيم اين سپهدار ترك چگونه صف آرائى كرده است. بيرون شديم ايستاديم تا سپاه آمد، مردى از ترك‌ها از كنار ما گذشت، حضرت هادى(ع) با او به زبان تركى صحبت كرد مرد ترك از اسب پياده شد و سم مركب سوارى امام را بوسيد. من او را قسم دادم كه اين مرد به تو چه گفت. از من پرسيد اين مرد پيامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامى صدا زد كه در كودكى آن نام را بر من گذاشته بودند، در سرزمين ترك و كسى تا اين ساعت از آن نام اطلاع نداشت.
#: ت- معجزات و اخلاق و رفتار شايسته امام(ع) است، چنانچه در اعلام الورى- ص343- سيد ابوطالب محمّد بن حسین حسینى گرگانى از پدر خود حسین بن حسن... از ابوهاشم جعفرى نقل كرد كه گفت: در مدينه بودم كه بغاء (يكى از سپهداران متوكل) در جستجوى اعراب بود، لشكر به مدينه رسيد، حضرت هادى(ع) فرمود: برويم ببينيم اين سپهدار ترك چگونه صف آرائى كرده است. بيرون شديم ايستاديم تا سپاه آمد، مردى از ترك‌ها از كنار ما گذشت، حضرت هادى(ع) با او به زبان تركى صحبت كرد مرد ترك از اسب پياده شد و سم مركب سوارى امام را بوسيد. من او را قسم دادم كه اين مرد به تو چه گفت. از من پرسيد اين مرد پيامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامى صدا زد كه در كودكى آن نام را بر من گذاشته بودند، در سرزمين ترك و كسى تا اين ساعت از آن نام اطلاع نداشت.
#:ث- بخش چهارم رفتار خلفاى زمان با امام هادى(ع) و تاريخ شهادت آن جناب.
#:ث- بخش چهارم رفتار خلفاى زمان با امام هادى(ع) و تاريخ شهادت آن جناب.
#:ج- شرح حال اصحاب و ياران امام على النقى(ع).
#:ج- شرح حال اصحاب و ياران امام على النقى(ع).
خط ۶۵: خط ۶۵:
#: ت- به معجزات و مناقب [[امام عسكرى(ع)]] پرداخته شده است.
#: ت- به معجزات و مناقب [[امام عسكرى(ع)]] پرداخته شده است.
#ث- دربردارنده‌ى اختلاق پسنديده و قسمت‌هاى حساس زندگى آن جناب و شرح وقايعى كه با خلفاى زمان خود داشت و شرح احوال اصحاب و اهل زمان امام(ع) مى‌باشد.
#ث- دربردارنده‌ى اختلاق پسنديده و قسمت‌هاى حساس زندگى آن جناب و شرح وقايعى كه با خلفاى زمان خود داشت و شرح احوال اصحاب و اهل زمان امام(ع) مى‌باشد.
#:ج- شهادت امام(ع) و رد كسانى كه منكر وفات آن جنابند، چنانچه در اقبال الاعمال مى‌نويسد: استاد مورد اعتماد محمّد بن جرير طبرى شيعه در كتاب تعريف و محمّد بن هارون تلعكبرى و حسين بن مهران خطيب و مفيد در مولد النبى و الاوصياء و شيخ در تهذيب و حسين بن خزيمه و نصر بن على جهضمى در كتاب مواليد و خشاب نيز در كتاب مواليد و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] در كتاب مواليد خود مي‌نويسند كه وفات مولاى ما حضرت عسكرى(ع) در هشتم ماه ربيع‌الاول بوده است.
#:ج- شهادت امام(ع) و رد كسانى كه منكر وفات آن جنابند، چنانچه در اقبال الاعمال مى‌نويسد: استاد مورد اعتماد محمّد بن جرير طبرى شيعه در كتاب تعريف و محمّد بن هارون تلعكبرى و حسین بن مهران خطيب و مفيد در مولد النبى و الاوصياء و شيخ در تهذيب و حسین بن خزيمه و نصر بن على جهضمى در كتاب مواليد و خشاب نيز در كتاب مواليد و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] در كتاب مواليد خود مي‌نويسند كه وفات مولاى ما حضرت عسكرى(ع) در هشتم ماه ربيع‌الاول بوده است.


در بخش آخر كتاب رفع اشكالى است از يك واقعه: چنين نقل شده كه اتفاق بسيار بزرگ و مصيبتى وحشت‌زا در سال 1106 هجرى در روضه منوره سامرا اتفاق افتاد و علت آن اين بود كه رومى‌ها و گروهى از اعراب اداره شهر سامرا را در اختيار داشتند و كمتر اعتنا به روضه مقدس مى‌گذاشتند و سادات و بزرگان به واسطه ستم‌گرى از سامرا كوچ كرده بودند؛ از جمله بى‌اعتنايى ايشان آن بود يك شب چراغى را در محل نامناسب قرار داده بودند، داخل روضه مطهر از فتيله آتش به فرش اثر گذاشت، كم كم به چوب‌ها و بالاخره آتش‌سوزى ادامه يافت، هيچ كس نبود كه خاموش كند. فرش‌ها و ضريح و چوب‌ها و درب‌هاى حرم تمام سوخت. اين آتش‌سوزى موجب سستى عقيده بعضى از شیعیان ضعيف الاعتقاد گرديد و مستمسكى براى دشمنان ائمه و مخالفين شد. با آنكه اين‌ها نمى‌دانستند چنين پيش آمدهايى موجب زيان به مقام ائمه گرام نخواهد شد و از جلال و عظمت ايشان نمى‌كاهد، اين وقايع خشم پروردگار بر مردم است و ضرورتى ندارد كه پيوسته به وسيله معجزه رفع بلا بكنند، زيرا اعجاز تابع مصالح كلى و اسرار بسيار ريز و مهمى است كه ما نمي‌توانيم پى به موقعيت و يا عدم موقعيت بروز و ظهور معجزه ببريم. اين خود يك نوع امتحان و آزمايش براى مردم به شمار مى‌رود.
در بخش آخر كتاب رفع اشكالى است از يك واقعه: چنين نقل شده كه اتفاق بسيار بزرگ و مصيبتى وحشت‌زا در سال 1106 هجرى در روضه منوره سامرا اتفاق افتاد و علت آن اين بود كه رومى‌ها و گروهى از اعراب اداره شهر سامرا را در اختيار داشتند و كمتر اعتنا به روضه مقدس مى‌گذاشتند و سادات و بزرگان به واسطه ستم‌گرى از سامرا كوچ كرده بودند؛ از جمله بى‌اعتنايى ايشان آن بود يك شب چراغى را در محل نامناسب قرار داده بودند، داخل روضه مطهر از فتيله آتش به فرش اثر گذاشت، كم كم به چوب‌ها و بالاخره آتش‌سوزى ادامه يافت، هيچ كس نبود كه خاموش كند. فرش‌ها و ضريح و چوب‌ها و درب‌هاى حرم تمام سوخت. اين آتش‌سوزى موجب سستى عقيده بعضى از شیعیان ضعيف الاعتقاد گرديد و مستمسكى براى دشمنان ائمه و مخالفين شد. با آنكه اين‌ها نمى‌دانستند چنين پيش آمدهايى موجب زيان به مقام ائمه گرام نخواهد شد و از جلال و عظمت ايشان نمى‌كاهد، اين وقايع خشم پروردگار بر مردم است و ضرورتى ندارد كه پيوسته به وسيله معجزه رفع بلا بكنند، زيرا اعجاز تابع مصالح كلى و اسرار بسيار ريز و مهمى است كه ما نمي‌توانيم پى به موقعيت و يا عدم موقعيت بروز و ظهور معجزه ببريم. اين خود يك نوع امتحان و آزمايش براى مردم به شمار مى‌رود.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش