۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[عانی، عبدالقادر عبدالله]] (محرر) | [[عانی، عبدالقادر عبدالله]] (محرر) | ||
[[زرکشی، محمد بن بهادر]] ( | [[زرکشی، محمد بن بهادر]] (نویسنده) | ||
[[اشقر، عمر سلیمان]] (مراجعه) | [[اشقر، عمر سلیمان]] (مراجعه) | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
در جلد اول كتاب ابتدا تاريخچهاى از علم اصول فقه ارائه و اولين تدوينگر اين علم معرفى شده است. سپس به تعريف علم اصول فقه و موضوع و مسائل آن پرداخته شده است. در ادامه | در جلد اول كتاب ابتدا تاريخچهاى از علم اصول فقه ارائه و اولين تدوينگر اين علم معرفى شده است. سپس به تعريف علم اصول فقه و موضوع و مسائل آن پرداخته شده است. در ادامه نویسنده به بحث درباره اقسام دليل در اصول فقه پرداخته و ادله عقلى و نقلى در اثبات حكم شرعى از نگاه مذاهب مختلف اهلسنت را بيان كرده است. ارائه تعريفى از علم، مراتب آن، اقسام علم، معناى جهل، معناى ظن و اقسام آن، حسن و قبح عقلى و اقسام واجب از ديگر مطالب اين بخش از كتاب است. | ||
در بخش پایانى مجلد اول | در بخش پایانى مجلد اول نویسنده به خصوصيات قرآن به عنوان يكى از ادله استنباط احكام شرعى اشاره نموده و ويژگىهايى مانند اعجاز قرآن، ويژگى كلام قرآن، ترجمه قرآن، وجود مجاز در قرآن، محكم و متشابه در قرآن، قرائات مختلف در قرآن و نص و ظهور قرآن را بيان كرده است. | ||
در جلد دوم كتاب، نگارنده به بحث در مورد احكام وضع در الفاظ و قوانين لغوى و ادبى مربوط به آن پرداخته و اقسام وضع و استعمال لفظ در زبان عربى را از ديدگاه لغوى و ادبى مورد ارزيابى قرار داده است. در ادامه به بررسى احكام مشتق و اشتراك لفظى و معنوى پرداخته و وجود حقيقت و مجاز در الفاظ قرآن و سنت و اقسام و احكام آن بهويژه ضرورت استفاده از قرينه در استعمال مجازى را مورد بررسى قرار داده و معانى ادوات و مفردات در الفاظ قرآن و سنت را بيان كرده است. | در جلد دوم كتاب، نگارنده به بحث در مورد احكام وضع در الفاظ و قوانين لغوى و ادبى مربوط به آن پرداخته و اقسام وضع و استعمال لفظ در زبان عربى را از ديدگاه لغوى و ادبى مورد ارزيابى قرار داده است. در ادامه به بررسى احكام مشتق و اشتراك لفظى و معنوى پرداخته و وجود حقيقت و مجاز در الفاظ قرآن و سنت و اقسام و احكام آن بهويژه ضرورت استفاده از قرينه در استعمال مجازى را مورد بررسى قرار داده و معانى ادوات و مفردات در الفاظ قرآن و سنت را بيان كرده است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در مجلد چهارم ابتدا وى به بحث در مورد مفاهيم پرداخته و ضمن بيان معناى مفهوم موافقت و مخالفت، انواع مفاهيم لقب، صفت، علت، شرط، عدد، حال، زمان، مكان، غايت، حصر و استثناء و شروط مفهوم داشتن يا نداشتن آنها را تبيين نموده است. | در مجلد چهارم ابتدا وى به بحث در مورد مفاهيم پرداخته و ضمن بيان معناى مفهوم موافقت و مخالفت، انواع مفاهيم لقب، صفت، علت، شرط، عدد، حال، زمان، مكان، غايت، حصر و استثناء و شروط مفهوم داشتن يا نداشتن آنها را تبيين نموده است. | ||
بحث بعدى كتاب در اين جلد در مورد نسخ مىباشد. در اين بخش ابتدا | بحث بعدى كتاب در اين جلد در مورد نسخ مىباشد. در اين بخش ابتدا نویسنده به فرق بين نسخ و تخصيص اشاره كرده و سپس شروط نسخ و مواردى از نسخ كتاب توسط كتاب و سنت را مورد ارزيابى قرار داده است. در قسمت بعد وى به حجيت سنت اشاره نموده و ضمن ارائه تعريفى از سنت از ديدگاه شافعى، تأسى كردن به قول و فعل پيامبر اسلام و تقرير ايشان را سنت ناميده و معيار صحت نقل قول از ايشان (خبر واحد) را نيز بررسى نموده است. وى در اين زمينه به نقش صحابى پيامبرو و استناد شرعى به قول و فعل آنان نيز اشاره كرده و آن را نيز در رديف سنت حجت دانسته است. در ادامه وى به اثبات حجيت اجماع پرداخته و ادله متعددى بر اثبات حجيت آن ارائه نموده و معيارهاى حجيت اجماع و كيفيت وقوع آن را نيز بيان كرده است. | ||
در جلد پنجم نگارنده به بحث در مورد اثبات حجيت قياس پرداخته و آن را معيار اصلى اجتهاد از نظر اهلسنت دانسته است. در اين زمينه وى به اقسام قياس اشاره كرده و و لزوم تعبدبه قياس را به عنوان يكى از ادله استنباط حكم شرعى تبيين نموده و اركان قياس و نمونههايى از قياس در احكام عبادى را بيان نموده است. بحث در مورد علت و معلول به عنوان يكى ديگر از منابع استنباط حكم شرعى و شروط علت و روشهاى استفاده از آن در اصول فقه از ديگر مباحث مهم مطرح شده در جلد پنجم است. | در جلد پنجم نگارنده به بحث در مورد اثبات حجيت قياس پرداخته و آن را معيار اصلى اجتهاد از نظر اهلسنت دانسته است. در اين زمينه وى به اقسام قياس اشاره كرده و و لزوم تعبدبه قياس را به عنوان يكى از ادله استنباط حكم شرعى تبيين نموده و اركان قياس و نمونههايى از قياس در احكام عبادى را بيان نموده است. بحث در مورد علت و معلول به عنوان يكى ديگر از منابع استنباط حكم شرعى و شروط علت و روشهاى استفاده از آن در اصول فقه از ديگر مباحث مهم مطرح شده در جلد پنجم است. | ||
در آخرين جلد كتاب نيز | در آخرين جلد كتاب نيز نویسنده به برخى ديگر از ادله شرعى از ديدگاه علماى اهلسنت بهويژه مذهب شافعى اشاره نموده و استقراء، استصحاب، استناد كردن به قول فقهاى سلف، استناد به شرايع سابق، استناد به قول صحابى پيامبر اسلام، مصالح مرسله، سد ذرايع، استحسان، اقتران، الهام و رؤياهاى شخص پيامبر را نيز از منظر ايشان حجت شرعى دانسته است. | ||
در بخش ديگرى از اين جلد به بحث در مورد تعادل و تراجيح پرداخته و راههاى رفع تعارض از ادله متعارض اعم از آيات و روايات را بيان كرده است. وى در اين زمينه از دو منظر سندى و دلالتى به رفع تعارض در روايات اشاره كرده و پيدا كردن يك مرجح برای روايات متعارض را بررسى نموده است. در پایان وى به بحث در مورد مباحث اجتهاد و تقليد و شرايط مجتهد برای صدور فتوى پرداخته و تقليد از صحابى و علومى كه مجتهد بايد بر آنها تسلط كافى داشته باشد را بررسى نموده است. | در بخش ديگرى از اين جلد به بحث در مورد تعادل و تراجيح پرداخته و راههاى رفع تعارض از ادله متعارض اعم از آيات و روايات را بيان كرده است. وى در اين زمينه از دو منظر سندى و دلالتى به رفع تعارض در روايات اشاره كرده و پيدا كردن يك مرجح برای روايات متعارض را بررسى نموده است. در پایان وى به بحث در مورد مباحث اجتهاد و تقليد و شرايط مجتهد برای صدور فتوى پرداخته و تقليد از صحابى و علومى كه مجتهد بايد بر آنها تسلط كافى داشته باشد را بررسى نموده است. |
ویرایش