البحر المحيط في أصول الفقه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:
[[عانی، عبدالقادر عبدالله]] (محرر)
[[عانی، عبدالقادر عبدالله]] (محرر)


[[زرکشی، محمد بن بهادر]] (نويسنده)
[[زرکشی، محمد بن بهادر]] (نویسنده)


[[اشقر، عمر سلیمان]] (مراجعه)
[[اشقر، عمر سلیمان]] (مراجعه)
خط ۳۶: خط ۳۶:


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
در جلد اول كتاب ابتدا تاريخچه‌اى از علم اصول فقه ارائه و اولين تدوين‌گر اين علم معرفى شده است. سپس به تعريف علم اصول فقه و موضوع و مسائل آن پرداخته شده است. در ادامه نويسنده به بحث درباره اقسام دليل در اصول فقه پرداخته و ادله عقلى و نقلى در اثبات حكم شرعى از نگاه مذاهب مختلف اهل‌سنت را بيان كرده است. ارائه تعريفى از علم، مراتب آن، اقسام علم، معناى جهل، معناى ظن و اقسام آن، حسن و قبح عقلى و اقسام واجب از ديگر مطالب اين بخش از كتاب است.
در جلد اول كتاب ابتدا تاريخچه‌اى از علم اصول فقه ارائه و اولين تدوين‌گر اين علم معرفى شده است. سپس به تعريف علم اصول فقه و موضوع و مسائل آن پرداخته شده است. در ادامه نویسنده به بحث درباره اقسام دليل در اصول فقه پرداخته و ادله عقلى و نقلى در اثبات حكم شرعى از نگاه مذاهب مختلف اهل‌سنت را بيان كرده است. ارائه تعريفى از علم، مراتب آن، اقسام علم، معناى جهل، معناى ظن و اقسام آن، حسن و قبح عقلى و اقسام واجب از ديگر مطالب اين بخش از كتاب است.


در بخش پایانى مجلد اول نويسنده به خصوصيات قرآن به عنوان يكى از ادله استنباط احكام شرعى اشاره نموده و ويژگى‌هايى مانند اعجاز قرآن، ويژگى كلام قرآن، ترجمه قرآن، وجود مجاز در قرآن، محكم و متشابه در قرآن، قرائات مختلف در قرآن و نص و ظهور قرآن را بيان كرده است.
در بخش پایانى مجلد اول نویسنده به خصوصيات قرآن به عنوان يكى از ادله استنباط احكام شرعى اشاره نموده و ويژگى‌هايى مانند اعجاز قرآن، ويژگى كلام قرآن، ترجمه قرآن، وجود مجاز در قرآن، محكم و متشابه در قرآن، قرائات مختلف در قرآن و نص و ظهور قرآن را بيان كرده است.


در جلد دوم كتاب، نگارنده به بحث در مورد احكام وضع در الفاظ و قوانين لغوى و ادبى مربوط به آن پرداخته و اقسام وضع و استعمال لفظ در زبان عربى را از ديدگاه لغوى و ادبى مورد ارزيابى قرار داده است. در ادامه به بررسى احكام مشتق و اشتراك لفظى و معنوى پرداخته و وجود حقيقت و مجاز در الفاظ قرآن و سنت و اقسام و احكام آن به‌ويژه ضرورت استفاده از قرينه در استعمال مجازى را مورد بررسى قرار داده و معانى ادوات و مفردات در الفاظ قرآن و سنت را بيان كرده است.
در جلد دوم كتاب، نگارنده به بحث در مورد احكام وضع در الفاظ و قوانين لغوى و ادبى مربوط به آن پرداخته و اقسام وضع و استعمال لفظ در زبان عربى را از ديدگاه لغوى و ادبى مورد ارزيابى قرار داده است. در ادامه به بررسى احكام مشتق و اشتراك لفظى و معنوى پرداخته و وجود حقيقت و مجاز در الفاظ قرآن و سنت و اقسام و احكام آن به‌ويژه ضرورت استفاده از قرينه در استعمال مجازى را مورد بررسى قرار داده و معانى ادوات و مفردات در الفاظ قرآن و سنت را بيان كرده است.
خط ۴۸: خط ۴۸:
در مجلد چهارم ابتدا وى به بحث در مورد مفاهيم پرداخته و ضمن بيان معناى مفهوم موافقت و مخالفت، انواع مفاهيم لقب، صفت، علت، شرط، عدد، حال، زمان، مكان، غايت، حصر و استثناء و شروط مفهوم داشتن يا نداشتن آنها را تبيين نموده است.
در مجلد چهارم ابتدا وى به بحث در مورد مفاهيم پرداخته و ضمن بيان معناى مفهوم موافقت و مخالفت، انواع مفاهيم لقب، صفت، علت، شرط، عدد، حال، زمان، مكان، غايت، حصر و استثناء و شروط مفهوم داشتن يا نداشتن آنها را تبيين نموده است.


بحث بعدى كتاب در اين جلد در مورد نسخ مى‌باشد. در اين بخش ابتدا نويسنده به فرق بين نسخ و تخصيص اشاره كرده و سپس شروط نسخ و مواردى از نسخ كتاب توسط كتاب و سنت را مورد ارزيابى قرار داده است. در قسمت بعد وى به حجيت سنت اشاره نموده و ضمن ارائه تعريفى از سنت از ديدگاه شافعى، تأسى كردن به قول و فعل پيامبر اسلام و تقرير ايشان را سنت ناميده و معيار صحت نقل قول از ايشان (خبر واحد) را نيز بررسى نموده است. وى در اين زمينه به نقش صحابى پيامبرو و استناد شرعى به قول و فعل آنان نيز اشاره كرده و آن را نيز در رديف سنت حجت دانسته است. در ادامه وى به اثبات حجيت اجماع پرداخته و ادله متعددى بر اثبات حجيت آن ارائه نموده و معيارهاى حجيت اجماع و كيفيت وقوع آن را نيز بيان كرده است.
بحث بعدى كتاب در اين جلد در مورد نسخ مى‌باشد. در اين بخش ابتدا نویسنده به فرق بين نسخ و تخصيص اشاره كرده و سپس شروط نسخ و مواردى از نسخ كتاب توسط كتاب و سنت را مورد ارزيابى قرار داده است. در قسمت بعد وى به حجيت سنت اشاره نموده و ضمن ارائه تعريفى از سنت از ديدگاه شافعى، تأسى كردن به قول و فعل پيامبر اسلام و تقرير ايشان را سنت ناميده و معيار صحت نقل قول از ايشان (خبر واحد) را نيز بررسى نموده است. وى در اين زمينه به نقش صحابى پيامبرو و استناد شرعى به قول و فعل آنان نيز اشاره كرده و آن را نيز در رديف سنت حجت دانسته است. در ادامه وى به اثبات حجيت اجماع پرداخته و ادله متعددى بر اثبات حجيت آن ارائه نموده و معيارهاى حجيت اجماع و كيفيت وقوع آن را نيز بيان كرده است.


در جلد پنجم نگارنده به بحث در مورد اثبات حجيت قياس پرداخته و آن را معيار اصلى اجتهاد از نظر اهل‌سنت دانسته است. در اين زمينه وى به اقسام قياس اشاره كرده و و لزوم تعبدبه قياس را به عنوان يكى از ادله استنباط حكم شرعى تبيين نموده و اركان قياس و نمونه‌هايى از قياس در احكام عبادى را بيان نموده است. بحث در مورد علت و معلول به عنوان يكى ديگر از منابع استنباط حكم شرعى و شروط علت و روشهاى استفاده از آن در اصول فقه از ديگر مباحث مهم مطرح شده در جلد پنجم است.
در جلد پنجم نگارنده به بحث در مورد اثبات حجيت قياس پرداخته و آن را معيار اصلى اجتهاد از نظر اهل‌سنت دانسته است. در اين زمينه وى به اقسام قياس اشاره كرده و و لزوم تعبدبه قياس را به عنوان يكى از ادله استنباط حكم شرعى تبيين نموده و اركان قياس و نمونه‌هايى از قياس در احكام عبادى را بيان نموده است. بحث در مورد علت و معلول به عنوان يكى ديگر از منابع استنباط حكم شرعى و شروط علت و روشهاى استفاده از آن در اصول فقه از ديگر مباحث مهم مطرح شده در جلد پنجم است.


در آخرين جلد كتاب نيز نويسنده به برخى ديگر از ادله شرعى از ديدگاه علماى اهل‌سنت به‌ويژه مذهب شافعى اشاره نموده و استقراء، استصحاب، استناد كردن به قول فقهاى سلف، استناد به شرايع سابق، استناد به قول صحابى پيامبر اسلام، مصالح مرسله، سد ذرايع، استحسان، اقتران، الهام و رؤياهاى شخص پيامبر را نيز از منظر ايشان حجت شرعى دانسته است.
در آخرين جلد كتاب نيز نویسنده به برخى ديگر از ادله شرعى از ديدگاه علماى اهل‌سنت به‌ويژه مذهب شافعى اشاره نموده و استقراء، استصحاب، استناد كردن به قول فقهاى سلف، استناد به شرايع سابق، استناد به قول صحابى پيامبر اسلام، مصالح مرسله، سد ذرايع، استحسان، اقتران، الهام و رؤياهاى شخص پيامبر را نيز از منظر ايشان حجت شرعى دانسته است.


در بخش ديگرى از اين جلد به بحث در مورد تعادل و تراجيح پرداخته و راه‌هاى رفع تعارض از ادله متعارض اعم از آيات و روايات را بيان كرده است. وى در اين زمينه از دو منظر سندى و دلالتى به رفع تعارض در روايات اشاره كرده و پيدا كردن يك مرجح برای روايات متعارض را بررسى نموده است. در پایان وى به بحث در مورد مباحث اجتهاد و تقليد و شرايط مجتهد برای صدور فتوى پرداخته و تقليد از صحابى و علومى كه مجتهد بايد بر آنها تسلط كافى داشته باشد را بررسى نموده است.
در بخش ديگرى از اين جلد به بحث در مورد تعادل و تراجيح پرداخته و راه‌هاى رفع تعارض از ادله متعارض اعم از آيات و روايات را بيان كرده است. وى در اين زمينه از دو منظر سندى و دلالتى به رفع تعارض در روايات اشاره كرده و پيدا كردن يك مرجح برای روايات متعارض را بررسى نموده است. در پایان وى به بحث در مورد مباحث اجتهاد و تقليد و شرايط مجتهد برای صدور فتوى پرداخته و تقليد از صحابى و علومى كه مجتهد بايد بر آنها تسلط كافى داشته باشد را بررسى نموده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش