۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==نشستن بر مسند خلافت== | ==نشستن بر مسند خلافت== | ||
وى در 631ق جاى پدر را در حكومت جزيرة الخضراء گرفت. پس از فوت متوكل بن هود (635ق)، تحمل وضع موجود در اندلس بر ابوالحسن و پدرش دشوار شد. از اين رو آن دو نيز مانند بسيارى از اهل علم و قلم اندلس، در آن زمان، به آن سوى دريا در جنوب، يعنى به مغرب رفتند. اين سفر در 636ق صورت گرفت. شايد پيش از اين، در سالهاى ميان 627 و 629ق ابوالحسن از سَبته ديدن كرده بود. آن دو 3 سال در قسمتهاى مختلف مغرب (مراكش)، مغرب ميانى (الجزاير) و افريقيه (تونس) به سر بردند. در تونس، ابوالحسن به دربار ابوزكريا يحيى اول حَفصى پيوست و از نزدیک ان سلطان شد و منصب قرائت مظالم يافت. ظاهراً در آن هنگام پدر او موسى هم در خدمت والى سبته، پسر ابوزكريا بود و ابوعبدالله محمد بن | وى در 631ق جاى پدر را در حكومت جزيرة الخضراء گرفت. پس از فوت متوكل بن هود (635ق)، تحمل وضع موجود در اندلس بر ابوالحسن و پدرش دشوار شد. از اين رو آن دو نيز مانند بسيارى از اهل علم و قلم اندلس، در آن زمان، به آن سوى دريا در جنوب، يعنى به مغرب رفتند. اين سفر در 636ق صورت گرفت. شايد پيش از اين، در سالهاى ميان 627 و 629ق ابوالحسن از سَبته ديدن كرده بود. آن دو 3 سال در قسمتهاى مختلف مغرب (مراكش)، مغرب ميانى (الجزاير) و افريقيه (تونس) به سر بردند. در تونس، ابوالحسن به دربار ابوزكريا يحيى اول حَفصى پيوست و از نزدیک ان سلطان شد و منصب قرائت مظالم يافت. ظاهراً در آن هنگام پدر او موسى هم در خدمت والى سبته، پسر ابوزكريا بود و ابوعبدالله محمد بن حسین، نوه عموى ابوالحسن، از نزدیک ان سلطان تونس شمرده مىشد. بدگویى عدهاى از حاسدان، كه گویا ابوعبدالله نيز از زمره آنان بود، موجب گرديد كه پدر و پسر هر دو از مناصب خود بركنار شوند و راه مشرق پيش گيرند. آن دو در ربيعالاول 639ق در اسكندريه بودند. موسى برای تدارکسفر حج در اسكندريه ماند، كه در آن سال موفق به اين امر نشد، اما ابوالحسن به قاهره رفت و در آنجا بود تا از درگذشت پدر در اسكندريه (شوال 640) آگاهى يافت و برای عزاى او به اسكندريه آمد. | ||
ابن سعيد در 640ق مجدداً به قاهره بازگشت. او كه آوازهاش پيشاپيش به مصر رسيده بود، خواه به علت اشتهار خود به شعر و نویسندگى يا بر اثر معروفيت پدر و خانوادهاش، در محافل علمى و ادبى قاهره به خوبى پذيرفته شد و به زودى پيوندهاى دوستى بسيارى با مشاهير عصر در آن سرزمين برقرار كرد كه جمالالدين ابوالحسن جزّار مصرى (د 679ق)، ابنمطروح (د 654ق) و بهاء زُهير (د 656ق) از آن جمله بودند. | ابن سعيد در 640ق مجدداً به قاهره بازگشت. او كه آوازهاش پيشاپيش به مصر رسيده بود، خواه به علت اشتهار خود به شعر و نویسندگى يا بر اثر معروفيت پدر و خانوادهاش، در محافل علمى و ادبى قاهره به خوبى پذيرفته شد و به زودى پيوندهاى دوستى بسيارى با مشاهير عصر در آن سرزمين برقرار كرد كه جمالالدين ابوالحسن جزّار مصرى (د 679ق)، ابنمطروح (د 654ق) و بهاء زُهير (د 656ق) از آن جمله بودند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در بعضى مراجع آمده است كه ابن سعيد از مصر به عراق رفت و از آنجا به شام آمد. اين روايت در نوشتههاى متأخران نيز ديده مىشود. با توجه به تصريح ابن سعيد به ملاقات با كِنانى قادسى در بيتالمقدس در 643ق، گمان مىرود كه وى پيش از رفتن به حلب به همراه [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]]، سفرى به نواحى شام داشته است. به همين گونه، بعضى مآخذ سفر حج و بازگشت او را به مغرب درپى گشت و گذارش در حدود عراق و ايران، بدون اشاره به مراجعت به شام، آوردهاند. گاه در همان سفر نخستين مشرق، دو مسافرت به عراق نيز به او نسبت دادهاند كه سفر حج در پى دومين آنها بوده است. اين سفر احياناً حج دوم او تلقى شده است. او خود عزيمت به حج را در 647ق ضبط كرده است. | در بعضى مراجع آمده است كه ابن سعيد از مصر به عراق رفت و از آنجا به شام آمد. اين روايت در نوشتههاى متأخران نيز ديده مىشود. با توجه به تصريح ابن سعيد به ملاقات با كِنانى قادسى در بيتالمقدس در 643ق، گمان مىرود كه وى پيش از رفتن به حلب به همراه [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]]، سفرى به نواحى شام داشته است. به همين گونه، بعضى مآخذ سفر حج و بازگشت او را به مغرب درپى گشت و گذارش در حدود عراق و ايران، بدون اشاره به مراجعت به شام، آوردهاند. گاه در همان سفر نخستين مشرق، دو مسافرت به عراق نيز به او نسبت دادهاند كه سفر حج در پى دومين آنها بوده است. اين سفر احياناً حج دوم او تلقى شده است. او خود عزيمت به حج را در 647ق ضبط كرده است. | ||
وى پس از بازگشت به افريقيه در 652ق، به خدمت ابوعبدالله محمد المستنصر حفصى درآمد و مورد توجه قرار گرفت. یک بار به سبب اختلاسى كه در اموال دولتى روى داد، ابن سعيد مورد بىمهرى قرار گرفت، اما اندكى بعد به دنبال سرودن قصيدهاى و پوزشخواهى از سلطان، بخشوده شد. در اين هنگام، پسر عم او ابوعبدالله محمد بن | وى پس از بازگشت به افريقيه در 652ق، به خدمت ابوعبدالله محمد المستنصر حفصى درآمد و مورد توجه قرار گرفت. یک بار به سبب اختلاسى كه در اموال دولتى روى داد، ابن سعيد مورد بىمهرى قرار گرفت، اما اندكى بعد به دنبال سرودن قصيدهاى و پوزشخواهى از سلطان، بخشوده شد. در اين هنگام، پسر عم او ابوعبدالله محمد بن حسین، وزير سلطان بود. ابن سعيد در تونس به حشر و نشر با عالمان و اديبان آن خطه و مكاتبه با دوستان مشرقى خود ادامه داد. از گفته ابن خطيب چنين برمىآيد كه ابن سعيد تا پایان عمر در تونس ماند و همانجا درگذشت، اما از گفته مقرى با استناد به عُدّة المستنجز ابن سعيد، چنين برمىآيد كه او در 666ق، پس از 14 سال اقامت در تونس، مجدداً بار سفر به سوى مشرق بست و در اسكندريه بود كه شنيد مخدومش الملك الناصر، به دست مغولان كشته شده است. وى ویرانى حلب به دست مغولان را نقل كرده است. ابن سعيد سپس درصدد برآمد كه حكمران مغول، هولاكو را از نزدیک ببيند. از اين رو از طريق حلب به سوى ارمنستان رفت و خان مغول را دريافت و مهمان او شد. وى پس از آن به ايران سفر كرد و به گفته خودش ميان آبادان، قزوین، عمان و نَصيبين را در نورديد و تا خراسان نيز رفت. لحن او در وصف بعضى جاهاى آذربايجان، به گونهاى است كه نشان مىدهد او اين سرزمين را ديده است. | ||
از اين پس زندگانى ابن سعيد در ابهامى شگفتىآور فرو رفته است و معلوم نيست چه زمانى از سفر دوم مشرق و نيز به كجا بازگشت و عمرش چه وقت و در كجا به پایان آمد. اينها پرسشهايى است كه متقدمان و متأخران به آنها پاسخهاى متفاوت دادهاند. با توجه به تحقيقات اخير مىتوان احتمال داد كه وى در حدود 675ق به تونس بازگشته است. در اين زمان ابوزكرياى دوم حفصى الواثق در تونس حكمرانى مىكرد و ابن سعيد کتاب «القِدح المُعَّلى» را به او اهدا كرد. ظاهراً او اواخر عمر را دور از غوغاى زندگى ادارى و دربارى به تأليف گذراند و به سال685ق در تونس درگذشت. | از اين پس زندگانى ابن سعيد در ابهامى شگفتىآور فرو رفته است و معلوم نيست چه زمانى از سفر دوم مشرق و نيز به كجا بازگشت و عمرش چه وقت و در كجا به پایان آمد. اينها پرسشهايى است كه متقدمان و متأخران به آنها پاسخهاى متفاوت دادهاند. با توجه به تحقيقات اخير مىتوان احتمال داد كه وى در حدود 675ق به تونس بازگشته است. در اين زمان ابوزكرياى دوم حفصى الواثق در تونس حكمرانى مىكرد و ابن سعيد کتاب «القِدح المُعَّلى» را به او اهدا كرد. ظاهراً او اواخر عمر را دور از غوغاى زندگى ادارى و دربارى به تأليف گذراند و به سال685ق در تونس درگذشت. |
ویرایش