۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
از زندگانى مؤلف، به جز مطالبى كه خود او در ديباچه کتاب آورده است، اطلاع ديگرى نداريم و در منابع ديگر نيز سخنى از اين باب نرفته است. وى خود را اهل نطنز و از دهكده افوشته، كه در جوار اين شهر واقع است، معرفى مىكند و مىنويسد: بهرام ميرزاى صفوى (برادر شاه تهماسب) در وقتى كه حاكم مشهد بود و «لواى درويش نوازى» مىافراخت، پدرش را كه از «صلحا و اتقيا» بود، مورد لطف و عنايت خويش ساخته و برای او در یکى از محلات خارج شهر، خانهاى به مبلغ هشت تومان تبريزى خريدارى كرده و موجبات آسايش خاطر وى را فراهم آورده است. مؤلف كه از اين لطف و احسان بهرام ميرزا در حق پدرش بىنصيب نمانده، دوران كودكى و جوانى خود را در راه كسب علم و معرفت و خواندن و نوشتن قصص و حكايات و استماع احاديث و نقل اخبار و نظم اشعار گذرانده و از همين جا به تاريخ و سير و سرودن شعر علاقهمند گرديده است. | از زندگانى مؤلف، به جز مطالبى كه خود او در ديباچه کتاب آورده است، اطلاع ديگرى نداريم و در منابع ديگر نيز سخنى از اين باب نرفته است. وى خود را اهل نطنز و از دهكده افوشته، كه در جوار اين شهر واقع است، معرفى مىكند و مىنويسد: بهرام ميرزاى صفوى (برادر شاه تهماسب) در وقتى كه حاكم مشهد بود و «لواى درويش نوازى» مىافراخت، پدرش را كه از «صلحا و اتقيا» بود، مورد لطف و عنايت خويش ساخته و برای او در یکى از محلات خارج شهر، خانهاى به مبلغ هشت تومان تبريزى خريدارى كرده و موجبات آسايش خاطر وى را فراهم آورده است. مؤلف كه از اين لطف و احسان بهرام ميرزا در حق پدرش بىنصيب نمانده، دوران كودكى و جوانى خود را در راه كسب علم و معرفت و خواندن و نوشتن قصص و حكايات و استماع احاديث و نقل اخبار و نظم اشعار گذرانده و از همين جا به تاريخ و سير و سرودن شعر علاقهمند گرديده است. | ||
مؤلف در اواخر عمر، طبيعتش از دنياى تخيلات شاعرانه به جهان حقايق و مطالعه در اخبار و احاديث پر گشوده و رغبتى تمام به تحقيق در تاريخ و سير يافته است، تا آن كه در اوايل بهار سال 998ق. كه شاه عباس بزرگ برای تنبيه يعقوب خان ذوالقدر حاكم متمرد فارس، به آن سامان لشكر كشيد و قلعه مستحكم اصطخر را كه پناهگاه او بود گشود، مؤلف تحت تأثير اين واقعه كه آن را از «مقوله خرق عادات» شمرده، به پيشنهاد صاحبان ذوق به تدوين کتابى درباره حوادث دوران خود همت گماشته و نام اين اثر را «نقاوه الآثار في ذكر الاخيار» گذارده است. در اين هنگام | مؤلف در اواخر عمر، طبيعتش از دنياى تخيلات شاعرانه به جهان حقايق و مطالعه در اخبار و احاديث پر گشوده و رغبتى تمام به تحقيق در تاريخ و سير يافته است، تا آن كه در اوايل بهار سال 998ق. كه شاه عباس بزرگ برای تنبيه يعقوب خان ذوالقدر حاكم متمرد فارس، به آن سامان لشكر كشيد و قلعه مستحكم اصطخر را كه پناهگاه او بود گشود، مؤلف تحت تأثير اين واقعه كه آن را از «مقوله خرق عادات» شمرده، به پيشنهاد صاحبان ذوق به تدوين کتابى درباره حوادث دوران خود همت گماشته و نام اين اثر را «نقاوه الآثار في ذكر الاخيار» گذارده است. در اين هنگام نویسنده، به گفته خود شصت ساله بوده، بنابراین، تاريخ ولادتش با سال 938 ق، كه هشتمين سال پادشاهى تهماسب اول صفوى است، تقارن دارد و در زمان تدوين کتاب؛ يعنى 1007 ق، شصت و نه سال از عمر او مىگذشته است. | ||
ویرایش