الأساس في التفسير: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[حوی، سعید]] (نويسنده)
[[حوی، سعید]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏9‎‏الف‎‏5
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏9‎‏الف‎‏5
خط ۲۶: خط ۲۶:


==ساختار==
==ساختار==
كتاب با مقدمه ناشر (عبدالقادر محمود البكار) آغاز شده، سپس مقدمه نويسنده با عنوان «مقدمة سلسلة الأساس في المنهج» ذكر گرديده است و به دنبال آن مطالب تفسيرى در يازده جلد، تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه ناشر (عبدالقادر محمود البكار) آغاز شده، سپس مقدمه نویسنده با عنوان «مقدمة سلسلة الأساس في المنهج» ذكر گرديده است و به دنبال آن مطالب تفسيرى در يازده جلد، تنظيم شده است.


در اين تفسير، نظريه‌اى ويژه و جامع در باب انسجام مضمونى و وحدت سوره‌هاى قرآن عرضه شده است كه توجه بسيارى از قرآن‌پژوهان را به خود جلب كرده و چندين رساله دانشگاهى، از جمله رساله‌اى با عنوان «نظرية الوحدة القرآنية في تفسير سعيد حوّى»، از جميله موجارى (الجزاير، 2001م) درباره نظرگاه تفسيرى وى و رساله‌اى ديگر با عنوان «سعيد حوّى و منهجه في التفسير»، از سعدى زيدان (بغداد، 1997م) در باب روش تفسيرى او نگاشته شده است.
در اين تفسير، نظريه‌اى ويژه و جامع در باب انسجام مضمونى و وحدت سوره‌هاى قرآن عرضه شده است كه توجه بسيارى از قرآن‌پژوهان را به خود جلب كرده و چندين رساله دانشگاهى، از جمله رساله‌اى با عنوان «نظرية الوحدة القرآنية في تفسير سعيد حوّى»، از جميله موجارى (الجزاير، 2001م) درباره نظرگاه تفسيرى وى و رساله‌اى ديگر با عنوان «سعيد حوّى و منهجه في التفسير»، از سعدى زيدان (بغداد، 1997م) در باب روش تفسيرى او نگاشته شده است.
خط ۳۳: خط ۳۳:
در مقدمه، نكاتى پيرامون كتاب و مهم‌ترين خصوصيات اين تفسير، بيان شده است.<ref>مقدمه، ج 1، ص7 - 30</ref>
در مقدمه، نكاتى پيرامون كتاب و مهم‌ترين خصوصيات اين تفسير، بيان شده است.<ref>مقدمه، ج 1، ص7 - 30</ref>


به گفته نويسنده، بسيارى به مسئله وحدت قرآن پرداخته‌اند و تأليفات فراوانى نيز در اين باره نوشته‌اند، اما توجه آنان بيشتر معطوف به مناسبت یک آيه در سوره يا تناسب آخر یک سوره با آغاز سوره بعدى بوده است. ازاين‌رو، حوّى نظريه وحدت قرآن را شاخصه اصلى تفسير خويش برشمرده و مدعى است نظريه وى پيش از اين سابقه نداشته است. البته حوّى بر آن بوده است تا به مدد طرح نظريه وحدت قرآن، علاوه بر اصلاح خطاهاى فراوان در اين باره، به مسائل و پرسش‌هاى ديگرى نيز پاسخ دهد كه به‌اجمال در مقدمه تفسير به آنها اشاره كرده است كه عبارتند از:
به گفته نویسنده، بسيارى به مسئله وحدت قرآن پرداخته‌اند و تأليفات فراوانى نيز در اين باره نوشته‌اند، اما توجه آنان بيشتر معطوف به مناسبت یک آيه در سوره يا تناسب آخر یک سوره با آغاز سوره بعدى بوده است. ازاين‌رو، حوّى نظريه وحدت قرآن را شاخصه اصلى تفسير خويش برشمرده و مدعى است نظريه وى پيش از اين سابقه نداشته است. البته حوّى بر آن بوده است تا به مدد طرح نظريه وحدت قرآن، علاوه بر اصلاح خطاهاى فراوان در اين باره، به مسائل و پرسش‌هاى ديگرى نيز پاسخ دهد كه به‌اجمال در مقدمه تفسير به آنها اشاره كرده است كه عبارتند از:


#بيان اعجاز قرآن: علما و محقّقان مسلمان از ديرباز به واكاوى ابعاد گوناگون اعجاز قرآن از نظر لفظى و معنوى پرداخته‌اند، اما در اين ميان وحدت موضوعى قرآن غالباً مغفول مانده است. نويسنده نيز در مقدمه تفسير، تأكيد مى‌كند كه نظريه وحدت قرآن، نكته‌ها و ظرايفى را آشكار مى‌سازد كه پرده از اسرار اعجاز قرآن برمى‌دارد. وى در ضمن تفسير سوره حج و در پى بحث درباره معجزه سياق قرآنى مى‌نويسد: «همانا نازل‌كننده قرآن در كتاب خويش اسرارى قرار داده است كه هركس در پيوندهاى ميان آيات و سوره‌هاى قرآن غور كند، درمى‌يابد كه اين جز از جانب خدا، پروردگار جهانيان كه علمش به همه چيز احاطه دارد، نازل نشده است.<ref>آقايى، سيد‌‎على</ref>
#بيان اعجاز قرآن: علما و محقّقان مسلمان از ديرباز به واكاوى ابعاد گوناگون اعجاز قرآن از نظر لفظى و معنوى پرداخته‌اند، اما در اين ميان وحدت موضوعى قرآن غالباً مغفول مانده است. نویسنده نيز در مقدمه تفسير، تأكيد مى‌كند كه نظريه وحدت قرآن، نكته‌ها و ظرايفى را آشكار مى‌سازد كه پرده از اسرار اعجاز قرآن برمى‌دارد. وى در ضمن تفسير سوره حج و در پى بحث درباره معجزه سياق قرآنى مى‌نويسد: «همانا نازل‌كننده قرآن در كتاب خويش اسرارى قرار داده است كه هركس در پيوندهاى ميان آيات و سوره‌هاى قرآن غور كند، درمى‌يابد كه اين جز از جانب خدا، پروردگار جهانيان كه علمش به همه چيز احاطه دارد، نازل نشده است.<ref>آقايى، سيد‌‎على</ref>
#رد شبهات خاورشناسان درباره وحدت و ترتيب قرآن: بسيارى از خاورشناسان وحدت موضوعى در قرآن را انكار مى‌كنند و بر اين گمانند كه آيات قرآن عموماً پيوندى با هم ندارند. ازاين‌رو كوشيده‌اند بر مبناى اسباب نزول، ترتيب جديدى برای آيات قرآن ارائه دهند و چينشى مجدد برای قرآن عرضه دارند تا خواننده را در فهم بهتر آيات يارى رساند. یکى از اهداف حوّى در سامان دادن نظريه وحدت قرآن، پاسخ به اين شبهه ديرين خاورشناسان بوده است؛ چنان‌كه در جواب اين سؤال كه فايده نظريه وى درباره رابطه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن چيست، مى‌نويسد: «... اين شبهه را ابطال مى‌كند كه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن پيوندى وجود ندارد، حال‌آنكه اين سخن شايسته كلام بشرى نيست، چه رسد به كلام پروردگار جهانيان... و من به يارى خدا توانسته‌ام ثابت كنم كه كمال قرآن در وحدت بى‌نظير موجود ميان آيات و سوره‌هاست».<ref>ر. ك.: همان</ref>
#رد شبهات خاورشناسان درباره وحدت و ترتيب قرآن: بسيارى از خاورشناسان وحدت موضوعى در قرآن را انكار مى‌كنند و بر اين گمانند كه آيات قرآن عموماً پيوندى با هم ندارند. ازاين‌رو كوشيده‌اند بر مبناى اسباب نزول، ترتيب جديدى برای آيات قرآن ارائه دهند و چينشى مجدد برای قرآن عرضه دارند تا خواننده را در فهم بهتر آيات يارى رساند. یکى از اهداف حوّى در سامان دادن نظريه وحدت قرآن، پاسخ به اين شبهه ديرين خاورشناسان بوده است؛ چنان‌كه در جواب اين سؤال كه فايده نظريه وى درباره رابطه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن چيست، مى‌نويسد: «... اين شبهه را ابطال مى‌كند كه ميان آيات و سوره‌هاى قرآن پيوندى وجود ندارد، حال‌آنكه اين سخن شايسته كلام بشرى نيست، چه رسد به كلام پروردگار جهانيان... و من به يارى خدا توانسته‌ام ثابت كنم كه كمال قرآن در وحدت بى‌نظير موجود ميان آيات و سوره‌هاست».<ref>ر. ك.: همان</ref>
#:برخى از منكران وحدت موضوعى در قرآن برای اثبات نظر خويش به نزول تدريجى قرآن در پى اسباب متنوع و با حكمت‌هاى مختلف استناد كرده‌اند و معتقدند پيوند دادن آيات قرآن كه از نظر زمانى و مكانى و سبب نزول با هم تفاوت دارند، كارى تكلّف‌آميز و بى‌ثمر است، اما حوّى بيان مى‌دارد كه استدلال آنان عليه مدعایشان است نه له آن؛ چه، قرآن پراكنده و تدريجى و با اسباب گوناگون نازل شده است، اما درعين‌حال منسجم و به‌هم‌پيوسته است.<ref>ر. ك.: همان</ref>
#:برخى از منكران وحدت موضوعى در قرآن برای اثبات نظر خويش به نزول تدريجى قرآن در پى اسباب متنوع و با حكمت‌هاى مختلف استناد كرده‌اند و معتقدند پيوند دادن آيات قرآن كه از نظر زمانى و مكانى و سبب نزول با هم تفاوت دارند، كارى تكلّف‌آميز و بى‌ثمر است، اما حوّى بيان مى‌دارد كه استدلال آنان عليه مدعایشان است نه له آن؛ چه، قرآن پراكنده و تدريجى و با اسباب گوناگون نازل شده است، اما درعين‌حال منسجم و به‌هم‌پيوسته است.<ref>ر. ك.: همان</ref>
#ديدگاهى جامع برای فهم قرآن: در واقع، نويسنده در سراسر تفسير خويش از نظريه وحدت قرآن بهره گرفته است و از طريق شناخت سياق آيات و مقاصد سوره‌ها و پيوند آنها به سياق قرآنى، فهم ويژه‌اى از آيات قرآن به دست داده است.<ref>ر. ك.: همان</ref>
#ديدگاهى جامع برای فهم قرآن: در واقع، نویسنده در سراسر تفسير خويش از نظريه وحدت قرآن بهره گرفته است و از طريق شناخت سياق آيات و مقاصد سوره‌ها و پيوند آنها به سياق قرآنى، فهم ويژه‌اى از آيات قرآن به دست داده است.<ref>ر. ك.: همان</ref>


نويسنده، ديدگاه ويژه‌اى درباره وحدت موضوعى و انسجام مضمونى سوره‌هاى قرآن دارد. از نظر او وحدت موضوعى قرآن دو سطح دارد: سوره‌ها و آيات.
نویسنده، ديدگاه ويژه‌اى درباره وحدت موضوعى و انسجام مضمونى سوره‌هاى قرآن دارد. از نظر او وحدت موضوعى قرآن دو سطح دارد: سوره‌ها و آيات.


الف)- وحدت در سطح سوره‌ها: حوّى برای نشان دادن وحدت موضوعى در سطح سوره‌ها، با تكيه بر روايات، قرآن را به چهار بخش (قسم) تقسيم مى‌كند: بخش نخست (قسم الطوال) از بقره تا توبه؛ بخش دوم (قسم المئين) تا سوره قصص؛ بخش سوم (قسم المثاني) تا سورهق و بخش چهارم (قسم المفصَّل) تا انتهاى قرآن كه بخش‌هاى دوم تا چهارم خود از مجموعه‌هاى متعددى از سوره‌ها تشكيل شده‌اند. به نظر وى در هر قسم و مجموعه وحدت مضمونى وجود دارد.
الف)- وحدت در سطح سوره‌ها: حوّى برای نشان دادن وحدت موضوعى در سطح سوره‌ها، با تكيه بر روايات، قرآن را به چهار بخش (قسم) تقسيم مى‌كند: بخش نخست (قسم الطوال) از بقره تا توبه؛ بخش دوم (قسم المئين) تا سوره قصص؛ بخش سوم (قسم المثاني) تا سورهق و بخش چهارم (قسم المفصَّل) تا انتهاى قرآن كه بخش‌هاى دوم تا چهارم خود از مجموعه‌هاى متعددى از سوره‌ها تشكيل شده‌اند. به نظر وى در هر قسم و مجموعه وحدت مضمونى وجود دارد.
خط ۵۲: خط ۵۲:
ثالثاً: حروف مقطعه «الم» به شكل منفرد بعد از سوره آل عمران تا سوره قصص تكرار نشده است. اما چهار سوره عنكبوت، روم، لقمان و سجده با «الم» آغاز مى‌شوند كه حاكى از آغاز قسم جديد است.<ref>ر. ك.: همان</ref>
ثالثاً: حروف مقطعه «الم» به شكل منفرد بعد از سوره آل عمران تا سوره قصص تكرار نشده است. اما چهار سوره عنكبوت، روم، لقمان و سجده با «الم» آغاز مى‌شوند كه حاكى از آغاز قسم جديد است.<ref>ر. ك.: همان</ref>


نويسنده نظير تحليل فوق را درباره سوره آغازين قسم مفصّل انجام داده است. او نخست به اختلافات در اين باره اشاره كرده است و نهايتاً با استفاده از شواهدى صورى نشان داده است كه سوره «ق» پایان قسم مثانى است و قسم مفصل با سوره ذاريات آغاز شده است.<ref>ر. ك.: همان</ref>
نویسنده نظير تحليل فوق را درباره سوره آغازين قسم مفصّل انجام داده است. او نخست به اختلافات در اين باره اشاره كرده است و نهايتاً با استفاده از شواهدى صورى نشان داده است كه سوره «ق» پایان قسم مثانى است و قسم مفصل با سوره ذاريات آغاز شده است.<ref>ر. ك.: همان</ref>


از نظر حوّى سوره بقره بيان تفصيلى مقاصد و مفاهيمى است كه به‌اجمال در سوره فاتحه طرح شده است. البته او نخستين كسى نيست كه متفطّن اهميت سوره فاتحه و جايگاه محورى آن نسبت به ديگر سوره‌هاى قرآن شده است و ديگران پيش از او به اين موضوع پرداخته‌اند. آنچه نظريه وى را از ديگران متمايز مى‌سازد آن است كه وى ديگر سوره‌هاى قرآن را در مقام بسط و تفصيل مفاهيم طرح‌شده در سوره بقره مى‌داند.<ref>ر. ك.: همان</ref>
از نظر حوّى سوره بقره بيان تفصيلى مقاصد و مفاهيمى است كه به‌اجمال در سوره فاتحه طرح شده است. البته او نخستين كسى نيست كه متفطّن اهميت سوره فاتحه و جايگاه محورى آن نسبت به ديگر سوره‌هاى قرآن شده است و ديگران پيش از او به اين موضوع پرداخته‌اند. آنچه نظريه وى را از ديگران متمايز مى‌سازد آن است كه وى ديگر سوره‌هاى قرآن را در مقام بسط و تفصيل مفاهيم طرح‌شده در سوره بقره مى‌داند.<ref>ر. ك.: همان</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش