۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به معنای قضا و قدر و اهمیت پرداختن به آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7-12</ref>. | در مقدمه، به معنای قضا و قدر و اهمیت پرداختن به آن، اشاره شده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص7-12</ref>. | ||
در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره شد است که قضا و قدر، دارای دو وجه علمی (در دامنه مباحث کلامی و فلسفی) و عملی (در محدوده جامعه، تاریخ، سیاست و...) بوده و وجه علمی، مقدم بوده و به همین دلیل، ابتدا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>. | در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره شد است که قضا و قدر، دارای دو وجه علمی (در دامنه مباحث کلامی و فلسفی) و عملی (در محدوده جامعه، تاریخ، سیاست و...) بوده و وجه علمی، مقدم بوده و به همین دلیل، ابتدا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>. | ||
نویسنده در عنوان نخست، به تببین محل نزاع و تشریح موضوع مورد بحث، پرداخته است. وی بر این باور است که اکثر و بلکه تمامی کسانی که به بحث پیرامون موضوع قضا و قدر پرداختهاند، به غموض، پیچیدگی، عمق و درعینحال، اهمیت آن و نیاز به دقت و توجه به همه مسائل و جوانب آن، اعتراف داشتهاند؛ بهگونهای که برخی، مسئله قضا و قدر را چنین توصیف کردهاند: «قضا و قدر، با توجه به آثار موجود، از جمله مسائلی است که مسلمانان صدر اسلام، به آن توجه نموده و سپس مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بهواسطه گستردگی دیدگاهها و نظریهها، دایره آن بسیار وسیع گردیده است؛ بهگونهای که امروزه جزو معضلات لاینحل به حساب میآید». برخی نیز بر این باورند که تفکر اسلامی، در خلال چهارده قرن، در تعامل با موضوع قضا و قدر، به نتیجهای جز وجود اشکال در یافتن جایگاه حریت و آزادی انسان در این موضوع، دست نیافته است<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | نویسنده در عنوان نخست، به تببین محل نزاع و تشریح موضوع مورد بحث، پرداخته است. وی بر این باور است که اکثر و بلکه تمامی کسانی که به بحث پیرامون موضوع قضا و قدر پرداختهاند، به غموض، پیچیدگی، عمق و درعینحال، اهمیت آن و نیاز به دقت و توجه به همه مسائل و جوانب آن، اعتراف داشتهاند؛ بهگونهای که برخی، مسئله قضا و قدر را چنین توصیف کردهاند: «قضا و قدر، با توجه به آثار موجود، از جمله مسائلی است که مسلمانان صدر اسلام، به آن توجه نموده و سپس مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بهواسطه گستردگی دیدگاهها و نظریهها، دایره آن بسیار وسیع گردیده است؛ بهگونهای که امروزه جزو معضلات لاینحل به حساب میآید». برخی نیز بر این باورند که تفکر اسلامی، در خلال چهارده قرن، در تعامل با موضوع قضا و قدر، به نتیجهای جز وجود اشکال در یافتن جایگاه حریت و آزادی انسان در این موضوع، دست نیافته است.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | ||
به اعتقاد نویسنده، اشکال اصلی موجود در این مسئله، مربوط به تصور تعارض بین حریت و آزادی انسان و ایمان به قضا و قدر بوده و متفکران اسلامی، در پی اصلاح این تصور، برآمدهاند<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | به اعتقاد نویسنده، اشکال اصلی موجود در این مسئله، مربوط به تصور تعارض بین حریت و آزادی انسان و ایمان به قضا و قدر بوده و متفکران اسلامی، در پی اصلاح این تصور، برآمدهاند<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
برای استعمالات مذکور، به آیات دیگری نیز بهعنوان شاهد مثال، استشهاد شده است، از جمله آیه 23 سوره اسراء: '''وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِياهُ وَ بِالْوَالِدَينِ إِحْسَاناً''' (و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید) به معنای امر؛ '''فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ''' (پس هر حکمى میخواهى بکن که تنها در این زندگى دنیاست که [ تو] حکم مىرانى) به معنای حکم و فیصله دادن؛ آیه 47 سوره آل عمران: '''إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ''' (چون به کارى فرمان دهد، فقط به آن مىگوید: باش؛ پس میباشد) به معنای اراده تکوینی؛ آیه 44 سوره قصص: '''وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِي إِذْ قَضَينَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَ مَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ''' (و چون امرِ [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم، تو در جانب غربىِ [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى) به معنای عهد؛ آیه 15 سوره قصص: '''فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيهِ''' (پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت) به معنای مرگ و قتل و آیه 12 سوره فصلت: '''فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ''' (پس آنها را [بهصورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت) به معنای خلق<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | برای استعمالات مذکور، به آیات دیگری نیز بهعنوان شاهد مثال، استشهاد شده است، از جمله آیه 23 سوره اسراء: '''وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِياهُ وَ بِالْوَالِدَينِ إِحْسَاناً''' (و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید) به معنای امر؛ '''فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ''' (پس هر حکمى میخواهى بکن که تنها در این زندگى دنیاست که [ تو] حکم مىرانى) به معنای حکم و فیصله دادن؛ آیه 47 سوره آل عمران: '''إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ''' (چون به کارى فرمان دهد، فقط به آن مىگوید: باش؛ پس میباشد) به معنای اراده تکوینی؛ آیه 44 سوره قصص: '''وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِي إِذْ قَضَينَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَ مَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ''' (و چون امرِ [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم، تو در جانب غربىِ [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى) به معنای عهد؛ آیه 15 سوره قصص: '''فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيهِ''' (پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت) به معنای مرگ و قتل و آیه 12 سوره فصلت: '''فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ''' (پس آنها را [بهصورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت) به معنای خلق<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ||
ب)- احادیث: در این بخش، به روایات متعددی که در موضوع قضا و قدر میباشد، اشاره شده است، از جمله روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر(ص) که میفرمایند: «لا يؤمن عبد حتی يؤمن بأربعة: حتی يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أني رسول الله، بعثني بالحق و حتی يؤمن بالبعث بعد الموث و حتی يؤمن بالقدر» (بنده مؤمن نیست، مگر آنکه به چهار چیز ایمان داشته باشد: شهادت به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و من پیامبر خدا بوده و بهحق مبعوث شدهام و ایمان برانگیختن مردگان و ایمان به قدر). در این روایت، پیامبر(ص) ایمان به قدر را همانند ایمان به اصول سهگانه توحید و معاد و نبوت دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | ب)- احادیث: در این بخش، به روایات متعددی که در موضوع قضا و قدر میباشد، اشاره شده است، از جمله روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر(ص) که میفرمایند: «لا يؤمن عبد حتی يؤمن بأربعة: حتی يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أني رسول الله، بعثني بالحق و حتی يؤمن بالبعث بعد الموث و حتی يؤمن بالقدر» (بنده مؤمن نیست، مگر آنکه به چهار چیز ایمان داشته باشد: شهادت به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و من پیامبر خدا بوده و بهحق مبعوث شدهام و ایمان برانگیختن مردگان و ایمان به قدر). در این روایت، پیامبر(ص) ایمان به قدر را همانند ایمان به اصول سهگانه توحید و معاد و نبوت دانسته است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | ||
در سومین عنوان، با استفاده از کلام بزرگانی همچون راغب اصفهانی (متوفی 502ق)، ابن منظور (متوفی 711ق)، ابن فارس و با استفاده از آیات و روایات، به بررسی معنای قضا و قدر، در لغت و اصطلاح، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص26-43</ref>. | در سومین عنوان، با استفاده از کلام بزرگانی همچون راغب اصفهانی (متوفی 502ق)، ابن منظور (متوفی 711ق)، ابن فارس و با استفاده از آیات و روایات، به بررسی معنای قضا و قدر، در لغت و اصطلاح، پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص26-43</ref>. | ||
پس از طرح مباحث گذشته، در عنوان چهارم، به بحث اصلی کتاب و حل مسئله مطرحشده پیرامون اشکال ناسازگاری حریت انسان با ایمان به قضا و قدر، پرداخته شده و چنین نتیجهگیری شده است که قضا و قدر، چیزی بیش از اینکه جزئی از قانون سببیت است، نمیباشد و چیزی ورای سنن الهی جاری در جهان هستی نیست <ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | پس از طرح مباحث گذشته، در عنوان چهارم، به بحث اصلی کتاب و حل مسئله مطرحشده پیرامون اشکال ناسازگاری حریت انسان با ایمان به قضا و قدر، پرداخته شده و چنین نتیجهگیری شده است که قضا و قدر، چیزی بیش از اینکه جزئی از قانون سببیت است، نمیباشد و چیزی ورای سنن الهی جاری در جهان هستی نیست <ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | ||
در عنوان پنجم، به بررسی نظریات متفکران معاصر، از جمله محمد عبده، عبدالحمید بن بادیس، محمدحسین آل کاشفالغطاء، [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنیه]]، [[صدر، محمدباقر|محمدباقر صدر]]، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|محمدحسین طباطبایی]]، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص69-133</ref>. | در عنوان پنجم، به بررسی نظریات متفکران معاصر، از جمله محمد عبده، عبدالحمید بن بادیس، محمدحسین آل کاشفالغطاء، [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنیه]]، [[صدر، محمدباقر|محمدباقر صدر]]، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|محمدحسین طباطبایی]]، پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص69-133</ref>. | ||
ششمین عنوان، به بررسی آثار تربیتی و اجتماعی اعتقاد و ایمان به موضوع قضا و قدر اختصاص یافته<ref>ر.ک: همان، ص144-149</ref> و در آخرین عنوان، خلاصهای از تمامی مباحث کتاب، ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص150</ref>. | ششمین عنوان، به بررسی آثار تربیتی و اجتماعی اعتقاد و ایمان به موضوع قضا و قدر اختصاص یافته<ref>ر.ک: همان، ص144-149</ref> و در آخرین عنوان، خلاصهای از تمامی مباحث کتاب، ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص150</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش