جستارهای فلسفی (مجموعه مقالات): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۴۴: خط ۴۴:
فلسفه می‎گوید: این کمال نادانی است که ما رابطه واجب و ممکن را تنها رابطه تاریخی حادث و محدوث بدانیم که این نابسامانی‎های فکری از آن به وجود می‎آید، بلکه این رابطه، رابطه وجودی است که در هیچ آنی گسستنی نیست. باید این رابطه را شناسایی کرد<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>.
فلسفه می‎گوید: این کمال نادانی است که ما رابطه واجب و ممکن را تنها رابطه تاریخی حادث و محدوث بدانیم که این نابسامانی‎های فکری از آن به وجود می‎آید، بلکه این رابطه، رابطه وجودی است که در هیچ آنی گسستنی نیست. باید این رابطه را شناسایی کرد<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>.


سپس می‎گوید برای این پرسش‎ها دو جواب اجمالی و تفصیلی می‎توان ارائه کرد. جواب اجمالی ناظر به توحید است. از این نظر توحید را به‎گونه‎ای استوار کرده‎اند که تمام مشکلات را حل کند. توحید نه‎تنها به این معناست که خدا یکی است و دو نیست، بلکه حاکی از این نیز هست که تمام جهان هستی یکی است؛ اصلاً «هستی» چیزی جز یکتایی، یکتانگری و یک حقیقت نیست. اختلافاتی که به نظر می‎رسد اختلافاتی در «نمود» و «ظهور» است؛ و به برکت فلسفه الهی اسلام، نه‎تنها دین و فلسفه یکی است، بلکه دین، فلسفه، سیاست جامعه و فرد همه این‎ها یکی هستند و معنای سیستم توحیدی همین است<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.
سپس می‎گوید برای این پرسش‎ها دو جواب اجمالی و تفصیلی می‎توان ارائه کرد. جواب اجمالی ناظر به توحید است. از این نظر توحید را به‎گونه‎ای استوار کرده‎اند که تمام مشکلات را حل کند. توحید نه‎تنها به این معناست که خدا یکی است و دو نیست، بلکه حاکی از این نیز هست که تمام جهان هستی یکی است؛ اصلاً «هستی» چیزی جز یکتایی، یکتانگری و یک حقیقت نیست. اختلافاتی که به نظر می‎رسد اختلافاتی در «نمود» و «ظهور» است؛ و به برکت فلسفه الهی اسلام، نه‎تنها دین و فلسفه یکی است، بلکه دین، فلسفه، سیاست جامعه و فرد همه این‎ها یکی هستند و معنای سیستم توحیدی همین است.<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.


مقاله سوم پیرامون وجود شناسی توحیدی است، این مسئله یکی از بزرگ‎ترین امتیازات فلسفه اسلامی است، وجود شناسی یعنی حقیقت‎شناسی و بحث در طبیعت وجود از لحاظ وجود و ازآن‎جهت که وجود است. تمام مسائل اسلامی بر مبنای آن استوار شده و همه مشکلات بر روی همین اصل حل‎وفصل می‎شود و این از شاهکارهای فلسفه اسلامی است. وجود شناسی اسلامی نوعی وجود شناسی توحیدی است، یعنی ما جهان را با خدای جهان و با آنچه در جهان هستی هست با پدیده‎ها و نا پدیده‎ها، جملگی به‎نوعی از انواع واحد در وجود شناسایی کنیم و در نتیجه تمام عالم هستی را یک واحد هستی بشناسیم<ref>ر.ک: همان، ص51-60</ref>.
مقاله سوم پیرامون وجود شناسی توحیدی است، این مسئله یکی از بزرگ‎ترین امتیازات فلسفه اسلامی است، وجود شناسی یعنی حقیقت‎شناسی و بحث در طبیعت وجود از لحاظ وجود و ازآن‎جهت که وجود است. تمام مسائل اسلامی بر مبنای آن استوار شده و همه مشکلات بر روی همین اصل حل‎وفصل می‎شود و این از شاهکارهای فلسفه اسلامی است. وجود شناسی اسلامی نوعی وجود شناسی توحیدی است، یعنی ما جهان را با خدای جهان و با آنچه در جهان هستی هست با پدیده‎ها و نا پدیده‎ها، جملگی به‎نوعی از انواع واحد در وجود شناسایی کنیم و در نتیجه تمام عالم هستی را یک واحد هستی بشناسیم<ref>ر.ک: همان، ص51-60</ref>.
خط ۶۲: خط ۶۲:
مقاله بعدی، در واقع، پاسخ [[جوادی آملی، عبدالله|آیت‎الله جوادی آملی]] است به‎نقد استاد حائری بر مقاله سیری در مبانی ولایت‎فقیه، در بخشی از آن در جواب به [[حائری یزدی، مهدی|استاد حائری]] که به استدلال به آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» نقد وارد کرده بود، آمده است: اولاً گرچه امر به اطاعت در آیه مزبور و مانند آن ارشادی است، لیکن حکم ارشادی تابع مرشدالیه است؛ اگر مطبوع آن واجب بود، امر ارشادی نیز همان وجوب را می‎فهماند و اگر استحبابی بود امر ارشادی نیز همان استحباب را می‎رساند. ثانیاً وجوب اطاعت در این‎گونه موارد شرعی است، یعنی فعل آن ثواب اخروی دارد و ترک آن عقاب اخروی. حکم شرعی مانند وجوب در این‎گونه موارد گاهی از دلیل نقلی استفاده می‎شود، مانند قرآن، سنت معصومین و اجماع منتهی به سنت و گاهی از دلیل عقلی استفاده می‎شود، مانند همین مورد که عقل به‎طور مستقل دلالت می‎کند بر وجوب اطاعت از مولای حقیقی و منصوبین او<ref>ر.ک: همان، ص321-323</ref>.
مقاله بعدی، در واقع، پاسخ [[جوادی آملی، عبدالله|آیت‎الله جوادی آملی]] است به‎نقد استاد حائری بر مقاله سیری در مبانی ولایت‎فقیه، در بخشی از آن در جواب به [[حائری یزدی، مهدی|استاد حائری]] که به استدلال به آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» نقد وارد کرده بود، آمده است: اولاً گرچه امر به اطاعت در آیه مزبور و مانند آن ارشادی است، لیکن حکم ارشادی تابع مرشدالیه است؛ اگر مطبوع آن واجب بود، امر ارشادی نیز همان وجوب را می‎فهماند و اگر استحبابی بود امر ارشادی نیز همان استحباب را می‎رساند. ثانیاً وجوب اطاعت در این‎گونه موارد شرعی است، یعنی فعل آن ثواب اخروی دارد و ترک آن عقاب اخروی. حکم شرعی مانند وجوب در این‎گونه موارد گاهی از دلیل نقلی استفاده می‎شود، مانند قرآن، سنت معصومین و اجماع منتهی به سنت و گاهی از دلیل عقلی استفاده می‎شود، مانند همین مورد که عقل به‎طور مستقل دلالت می‎کند بر وجوب اطاعت از مولای حقیقی و منصوبین او<ref>ر.ک: همان، ص321-323</ref>.


عنوان مکاتبه دیگر در این بخش مباحثی درباره تبیین ولایت‎فقیه است که مؤلف در طی چند نکته مطالب خود را عرضه می‎کند: یکم: تضارب آراء که موجب تولد رأی صائب است و در واقع به‎نوبه خود یک نکاح فکری است و ظهور یک مطلب علمی بدون تحلیل ناقدان و عرضه بر پژوهشگران به‎تنهایی از فکر بکر یک انسان منزوی و تک اندیش بسیار نادر است. دوم: چون عقل ناب از منابع غنی و قوی شرع است به استناد قضایای بین یا مبین، حسن و قبح عناوین کلی را استنباط می‎نماید و همین روش به‎نوبه خود اجتهاد مشروع بوده و فتوای چنین عقلی حجت شرعی و کلی است. سوم: اگر عقل ناب حجت شرعی است و ادراک حسن چیزی که به نصاب صلاح ملزم رسیده است سبب حکم عقل مزبور به وجوب آن می‎شود. چهارم: حکم کلی، دائم، ضروری، ذاتی، نه عهده‎دار اصل وجود موضوع جزئی خود است و نه کفیل ثبات آن و نه ضامن بقای او خواهد بود. پنجم: اگر حجیت شرعی عقل ناب پذیرفته شد فتوای آن مانند فتوای دلیل نقلی همان حکم دینی است<ref>ر.ک: همان، ص328-332</ref>.
عنوان مکاتبه دیگر در این بخش مباحثی درباره تبیین ولایت‎فقیه است که مؤلف در طی چند نکته مطالب خود را عرضه می‎کند: یکم: تضارب آراء که موجب تولد رأی صائب است و در واقع به‎نوبه خود یک نکاح فکری است و ظهور یک مطلب علمی بدون تحلیل ناقدان و عرضه بر پژوهشگران به‎تنهایی از فکر بکر یک انسان منزوی و تک اندیش بسیار نادر است. دوم: چون عقل ناب از منابع غنی و قوی شرع است به استناد قضایای بین یا مبین، حسن و قبح عناوین کلی را استنباط می‎نماید و همین روش به‎نوبه خود اجتهاد مشروع بوده و فتوای چنین عقلی حجت شرعی و کلی است. سوم: اگر عقل ناب حجت شرعی است و ادراک حسن چیزی که به نصاب صلاح ملزم رسیده است سبب حکم عقل مزبور به وجوب آن می‎شود. چهارم: حکم کلی، دائم، ضروری، ذاتی، نه عهده‎دار اصل وجود موضوع جزئی خود است و نه کفیل ثبات آن و نه ضامن بقای او خواهد بود. پنجم: اگر حجیت شرعی عقل ناب پذیرفته شد فتوای آن مانند فتوای دلیل نقلی همان حکم دینی است.<ref>ر.ک: همان، ص328-332</ref>.


بخش چهارم کتاب مشتمل بر گفتگوهایی است که در موضوعات مختلف فلسفه، منطق، فقه و غیره مطرح شده است. از جمله آن‎ها گفتگویی است پیرامون حکمت احکام فقهی که به بررسی کمال علم فقه می‎پردازد، کمال فقه مانند هر پدیده‎ای تقسیم می‎شود به کمال اول که اصل هستی و موجودیت بسیطه شیء است و کمال ثانوی که از افزودگی‎های شیء است. کمال ثانوی یا اکتسابی است یا اختیاری و طبیعی<ref>ر.ک: همان، ص383-487</ref>.
بخش چهارم کتاب مشتمل بر گفتگوهایی است که در موضوعات مختلف فلسفه، منطق، فقه و غیره مطرح شده است. از جمله آن‎ها گفتگویی است پیرامون حکمت احکام فقهی که به بررسی کمال علم فقه می‎پردازد، کمال فقه مانند هر پدیده‎ای تقسیم می‎شود به کمال اول که اصل هستی و موجودیت بسیطه شیء است و کمال ثانوی که از افزودگی‎های شیء است. کمال ثانوی یا اکتسابی است یا اختیاری و طبیعی<ref>ر.ک: همان، ص383-487</ref>.


بخش پنجم و آخرین بخش فارسی کتاب، مشتمل بر اندیشه‎های گوناگون [[حائری یزدی، مهدی|استاد حائری]] است. از جمله مباحث مطرح شده در این بخش بحث، اسلام و اعلامیه حقوق بشر است که بحث آزادی فکر و عقیده از جمله مطالب چالش‎برانگیز آن محسوب می‎شود. با توجه به مدلول آیه شریفه «'''لاٰ إِكْرٰاهَ فِي اَلدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ اَلْغَيِّ ''' (البقرة، 256) در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست، مسلماً راه هدایت از گمراهی روشن و آشکار شده است». مدلول ظاهری آیه قانون‎گذاری قرآن کریم است در باب آزادگی فکر و عقیده انسان که همواره قرآن کریم انسان را به استفاده از این حق طبیعی و خلقتی خود تشویق کرده است<ref>ر.ک: همان، ص489-491</ref>.
بخش پنجم و آخرین بخش فارسی کتاب، مشتمل بر اندیشه‎های گوناگون [[حائری یزدی، مهدی|استاد حائری]] است. از جمله مباحث مطرح شده در این بخش بحث، اسلام و اعلامیه حقوق بشر است که بحث آزادی فکر و عقیده از جمله مطالب چالش‎برانگیز آن محسوب می‎شود. با توجه به مدلول آیه شریفه «'''لاٰ إِكْرٰاهَ فِي اَلدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ اَلْغَيِّ ''' (البقرة، 256) در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست، مسلماً راه هدایت از گمراهی روشن و آشکار شده است». مدلول ظاهری آیه قانون‎گذاری قرآن کریم است در باب آزادگی فکر و عقیده انسان که همواره قرآن کریم انسان را به استفاده از این حق طبیعی و خلقتی خود تشویق کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص489-491</ref>.


در بخش نهایی کتاب یک مقاله به زبان انگلیسی در موضوع فلسفه با نام humes theory of liberty and necessity (تئوری آزادی و ضرورت هیوم) آمده است.
در بخش نهایی کتاب یک مقاله به زبان انگلیسی در موضوع فلسفه با نام humes theory of liberty and necessity (تئوری آزادی و ضرورت هیوم) آمده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش