تجريد المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۵: خط ۳۵:
وی در فصل اول به مدخل علم منطق می‎پردازد؛ تواطی و تشکیک و اشتراک، ترادف و تباین، مفرد و مرکب، اسم و فعل و حرف، جزئی و کلی، حمل هوهو و ذوهو، حمل ذاتی و عرضی، اقسام عرضی، جنس و نوع و فصل و عرضیات و... از جمله مباحثی است که در این فصل مطرح می‎شود. نویسنده درباره حمل ذاتی و عرضی می‎نویسد: هر چیزی که به مواطات و بالطبع، محمول شود، یا ذاتی برای موضوعش است یا عرضی برای آن؛ ذاتی آن چیزی است که قوام ذات به آن است و از ذات خارج نیست مانند حیوان یا ناطق برای انسان یا انسان برای زید... عرضی چیزی است که بعد از تقوم شیء با ذاتیاتش، بر آن عارض می‎شود که یا لازم بیّن است؛ مثل زاویه داشتن برای مثلث، یا غیر بیّن است که توسط غیرش به شیء ملحق می‎شود؛ مانند: تساوی زوایای مثلث با دو زاویه قائمه و یا مفارق است که آن هم یا بطیء است مانند جوانی برای زید و یا سریع است مانند قائم برای او<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
وی در فصل اول به مدخل علم منطق می‎پردازد؛ تواطی و تشکیک و اشتراک، ترادف و تباین، مفرد و مرکب، اسم و فعل و حرف، جزئی و کلی، حمل هوهو و ذوهو، حمل ذاتی و عرضی، اقسام عرضی، جنس و نوع و فصل و عرضیات و... از جمله مباحثی است که در این فصل مطرح می‎شود. نویسنده درباره حمل ذاتی و عرضی می‎نویسد: هر چیزی که به مواطات و بالطبع، محمول شود، یا ذاتی برای موضوعش است یا عرضی برای آن؛ ذاتی آن چیزی است که قوام ذات به آن است و از ذات خارج نیست مانند حیوان یا ناطق برای انسان یا انسان برای زید... عرضی چیزی است که بعد از تقوم شیء با ذاتیاتش، بر آن عارض می‎شود که یا لازم بیّن است؛ مثل زاویه داشتن برای مثلث، یا غیر بیّن است که توسط غیرش به شیء ملحق می‎شود؛ مانند: تساوی زوایای مثلث با دو زاویه قائمه و یا مفارق است که آن هم یا بطیء است مانند جوانی برای زید و یا سریع است مانند قائم برای او<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


فصل دوم به بیان مقولات می‎پردازد. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه]] در این فصل جوهر و عرض و اقسام اعراض را از کم و کیف و اضافه و وضع و این و ملک و ان یفعل و ان ینفعل، بیان می‎کند و سپس اقسام هرکدام از اینها و مقولات عشر را هم شرح می‎دهد. جوهر، آن چیزی است که وجود لا فی موضوع دارد. موضوع، محلی است که به قید متقوم بودن موجود می‎شود، نه محلی که ظرف واقع می‎شود و چیزی در آن حلول می‎کند. آنچه در موضوع حلول می‎کند عرض است؛ چنان‎که ماده محلی است که قوامش به آن چیزی است که در آن حلول می‎کند و آنچه که در ماده حلول می‎کند، صورت است<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.
فصل دوم به بیان مقولات می‎پردازد. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه]] در این فصل جوهر و عرض و اقسام اعراض را از کم و کیف و اضافه و وضع و این و ملک و ان یفعل و ان ینفعل، بیان می‎کند و سپس اقسام هرکدام از اینها و مقولات عشر را هم شرح می‎دهد. جوهر، آن چیزی است که وجود لا فی موضوع دارد. موضوع، محلی است که به قید متقوم بودن موجود می‎شود، نه محلی که ظرف واقع می‎شود و چیزی در آن حلول می‎کند. آنچه در موضوع حلول می‎کند عرض است؛ چنان‎که ماده محلی است که قوامش به آن چیزی است که در آن حلول می‎کند و آنچه که در ماده حلول می‎کند، صورت است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.


فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‎کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند<ref>ر.ک: همان، ص13-29</ref>.
فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‎کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند<ref>ر.ک: همان، ص13-29</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش