۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'داراي' به 'دارای') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
نويسنده بر آن شده است تا بخشى از مسائل ضرورى اقتصاد اسلامى را با ديد قرآنى و بهدور از افراط و تفريط بررسى كرده تا به نظريه صحيح و مستند پيرامون اقتصاد، دست يابد<ref>مقدمه، ص12</ref> | نويسنده بر آن شده است تا بخشى از مسائل ضرورى اقتصاد اسلامى را با ديد قرآنى و بهدور از افراط و تفريط بررسى كرده تا به نظريه صحيح و مستند پيرامون اقتصاد، دست يابد<ref>مقدمه، ص12</ref> | ||
مرجع و منبع مورد استناد نويسنده، بيش از هر كتاب، «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]»، «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]»، «[[تفسیر نمونه]]» و «الحياة» بوده است<ref>همان، ص13</ref> | مرجع و منبع مورد استناد نويسنده، بيش از هر كتاب، «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]»، «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]»، «[[تفسیر نمونه]]» و «الحياة» بوده است.<ref>همان، ص13</ref> | ||
نويسنده در تبيين موضوعات مطرحشده، آيات قرآن را ملاك قرار داده و در توضيح آنها، از روايات كمك گرفته است؛ در مواردى نيز از نظريات مفسران و صاحبنظران سود جسته است<ref>همان</ref> | نويسنده در تبيين موضوعات مطرحشده، آيات قرآن را ملاك قرار داده و در توضيح آنها، از روايات كمك گرفته است؛ در مواردى نيز از نظريات مفسران و صاحبنظران سود جسته است.<ref>همان</ref> | ||
وى در اين كتاب (برخلاف اغلب كتابهاى اقتصادى) در پى بررسى علمى اقتصاد و مسائل مربوط به آن (چون توزيع، ارزش اضافى و...) و تطبيق ميان مكتبهاى اقتصادى جهان و نظام اقتصادى اسلام نيست؛ چرا كه او هدف خويش را فراتر از بُعد علمى و گردآورى اطلاعات اقتصادى دانسته است؛ ازاينرو، تنها بخشى از مسائل «نظرى» و «عملى» اقتصاد را كه در زندگى همواره با آن روبهرو هستيم، مورد بررسى قرار داده و از بحثهاى طولانى و خستهكننده دورى جسته است؛ زيرا هدف وى اين است كه خوانندگان و مخاطبان خود را با متون صحيح اسلامى آشنا سازد تا در زندگى خود دچار انحراف فكرى، عقيدتى و عملى نگشته و از آثار تربيتى آنها برخوردار شوند<ref>همان</ref> | وى در اين كتاب (برخلاف اغلب كتابهاى اقتصادى) در پى بررسى علمى اقتصاد و مسائل مربوط به آن (چون توزيع، ارزش اضافى و...) و تطبيق ميان مكتبهاى اقتصادى جهان و نظام اقتصادى اسلام نيست؛ چرا كه او هدف خويش را فراتر از بُعد علمى و گردآورى اطلاعات اقتصادى دانسته است؛ ازاينرو، تنها بخشى از مسائل «نظرى» و «عملى» اقتصاد را كه در زندگى همواره با آن روبهرو هستيم، مورد بررسى قرار داده و از بحثهاى طولانى و خستهكننده دورى جسته است؛ زيرا هدف وى اين است كه خوانندگان و مخاطبان خود را با متون صحيح اسلامى آشنا سازد تا در زندگى خود دچار انحراف فكرى، عقيدتى و عملى نگشته و از آثار تربيتى آنها برخوردار شوند<ref>همان</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه، ضمن بيان موضوع كتاب، به اهداف نويسنده اشاره شده است<ref>مقدمه، ص12</ref> | در مقدمه، ضمن بيان موضوع كتاب، به اهداف نويسنده اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص12</ref> | ||
در درس اول، ثروت در بينش اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. مسائل اقتصادى در تمام عصرها و در ميان همه نسلها مطرح بوده و مورد توجّه اديان آسمانى قرار گرفته و در مكتب اسلام نيز با نظر به جامعيت و خاتميت آن، اين موضوع در سطح گسترده و با مبانى قوىترى عنوان شده است. نويسنده، معتقد است كه يك نگاه كلّى به اقتصاد اسلامى، نشان مىدهد كه اين مكتب، چه اندازه عميق و پوياست و از هيچ امرى در اين مورد فروگذار نكرده است. به باور وى، اقتصاد اسلامى، از سلسله مسائل اقتصادى، ملاكهاى اخلاقى و قوانين الزامى، تركيب يافته و جامعترين و عادلانهترين نظام اقتصادى را براى بشريت فراهم ساخته است<ref>متن كتاب، ص14</ref> | در درس اول، ثروت در بينش اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. مسائل اقتصادى در تمام عصرها و در ميان همه نسلها مطرح بوده و مورد توجّه اديان آسمانى قرار گرفته و در مكتب اسلام نيز با نظر به جامعيت و خاتميت آن، اين موضوع در سطح گسترده و با مبانى قوىترى عنوان شده است. نويسنده، معتقد است كه يك نگاه كلّى به اقتصاد اسلامى، نشان مىدهد كه اين مكتب، چه اندازه عميق و پوياست و از هيچ امرى در اين مورد فروگذار نكرده است. به باور وى، اقتصاد اسلامى، از سلسله مسائل اقتصادى، ملاكهاى اخلاقى و قوانين الزامى، تركيب يافته و جامعترين و عادلانهترين نظام اقتصادى را براى بشريت فراهم ساخته است.<ref>متن كتاب، ص14</ref> | ||
در درس دوم، چگونگى مبارزه اسلام با ثروتاندوزى و دنياطلبى تبيين شده است. به اعتقاد نويسنده، آنچه كه در اسلام، نكوهش شده، تكاثر مال و اندوختن ثروت است؛ يعنى جمع ثروت براى ثروت، نه ثروت براى خوب زيستن<ref>همان، 23</ref> | در درس دوم، چگونگى مبارزه اسلام با ثروتاندوزى و دنياطلبى تبيين شده است. به اعتقاد نويسنده، آنچه كه در اسلام، نكوهش شده، تكاثر مال و اندوختن ثروت است؛ يعنى جمع ثروت براى ثروت، نه ثروت براى خوب زيستن<ref>همان، 23</ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
زمين بزرگترين منبع معاش است كه با نهايت فروتنى، مسخّر انسانها بوده و آدميان بهوسيله آن مىتوانند به اهداف اقتصادى و تأمين زندگى سالم دست يابند و از آنجا كه زمين، رام، پربركت و فراگير است، مىتواند همه ساكنانش را تحت پوشش خدمات طبيعى خود قرار داده و بهتناسب زمان و افزايش جمعيت، از آنان پذيرايى كند<ref>همان، ص41</ref> | زمين بزرگترين منبع معاش است كه با نهايت فروتنى، مسخّر انسانها بوده و آدميان بهوسيله آن مىتوانند به اهداف اقتصادى و تأمين زندگى سالم دست يابند و از آنجا كه زمين، رام، پربركت و فراگير است، مىتواند همه ساكنانش را تحت پوشش خدمات طبيعى خود قرار داده و بهتناسب زمان و افزايش جمعيت، از آنان پذيرايى كند<ref>همان، ص41</ref> | ||
در درس چهارم، با اين نكته آشنا خواهيم شد كه خداوند، انسان را به آبادانى زمين فراخوانده و در اين راستا، امكانات ضرورى و قدرت فكرى، علمى و مادّى در اختيارش نهاده و توجه به اين امر ضرورى است كه در عمران و آبادانى زمين، علاوه بر امكانات اوّليه و حركات مادّى، شرايطى همانند ايمان، تقوا و توبه ضرورت داشته و معصيت و ناسپاسى، يكى از عوامل انحطاط است<ref>همان</ref> | در درس چهارم، با اين نكته آشنا خواهيم شد كه خداوند، انسان را به آبادانى زمين فراخوانده و در اين راستا، امكانات ضرورى و قدرت فكرى، علمى و مادّى در اختيارش نهاده و توجه به اين امر ضرورى است كه در عمران و آبادانى زمين، علاوه بر امكانات اوّليه و حركات مادّى، شرايطى همانند ايمان، تقوا و توبه ضرورت داشته و معصيت و ناسپاسى، يكى از عوامل انحطاط است.<ref>همان</ref> | ||
درس پنجم، پيرامون ترغيب اسلام به كسب مال حلال و نشان دادن راههاى صحيح آن مىباشد. نويسنده، معتقد است كه قرآن، طبيعت و كار و كوشش را دو وسيله مهم براى كسب معاش دانسته و با تعبيرات مختلف، مخاطبان خود را به تلاش پيگير و بهرهبردارى از منابع طبيعى فرامىخواند<ref>همان، ص50</ref> | درس پنجم، پيرامون ترغيب اسلام به كسب مال حلال و نشان دادن راههاى صحيح آن مىباشد. نويسنده، معتقد است كه قرآن، طبيعت و كار و كوشش را دو وسيله مهم براى كسب معاش دانسته و با تعبيرات مختلف، مخاطبان خود را به تلاش پيگير و بهرهبردارى از منابع طبيعى فرامىخواند<ref>همان، ص50</ref> | ||
در درس ششم، به ممنوعيت حرامخوارى در اسلام پرداخته شده است. در نظام اقتصادى، برخلاف ساير مكتبهاى اقتصادى، تصرف عدوانى اموال و استفاده غيرمجاز از آنها ممنوع و سبب فتنه و قتل و انتحار اجتماعى معرفى شده است<ref>همان، 60</ref> | در درس ششم، به ممنوعيت حرامخوارى در اسلام پرداخته شده است. در نظام اقتصادى، برخلاف ساير مكتبهاى اقتصادى، تصرف عدوانى اموال و استفاده غيرمجاز از آنها ممنوع و سبب فتنه و قتل و انتحار اجتماعى معرفى شده است.<ref>همان، 60</ref> | ||
تصرف در دارایى يتيمان، رشوهخوارى و قماربازى، نمونههايى از تصرفات حرام است كه بهطور مستقيم و در آيات متعدد مورد نكوهش قرار گرفته و آثار هريك از آنها تبيين شده است<ref>همان</ref> | تصرف در دارایى يتيمان، رشوهخوارى و قماربازى، نمونههايى از تصرفات حرام است كه بهطور مستقيم و در آيات متعدد مورد نكوهش قرار گرفته و آثار هريك از آنها تبيين شده است.<ref>همان</ref> | ||
همچنين در اين درس، اين نكته مورد تأكيد قرار گرفته است كه احتكار موادّ ضرورى، از آنجا كه فسادانگيز، برخلاف مصالح جامعه و مخلّ به نظام زندگى است و نيز رباخوارى به جهت طبقاتى شدن جامعه تنپرور و نامتعادل گشتن مردم، حرام و ممنوع است<ref>همان</ref> | همچنين در اين درس، اين نكته مورد تأكيد قرار گرفته است كه احتكار موادّ ضرورى، از آنجا كه فسادانگيز، برخلاف مصالح جامعه و مخلّ به نظام زندگى است و نيز رباخوارى به جهت طبقاتى شدن جامعه تنپرور و نامتعادل گشتن مردم، حرام و ممنوع است.<ref>همان</ref> | ||
ثروت وسيله امتحان، طغيانگرى ثروت، تعديل و ميانهروى در معيشت، انفاق و قرض الحسنه، آزمندى، راههاى مصرف ثروت، غناى نفس، ثروتمندان مؤمن، ثروتمندان بىايمان و رفتار با ثروتمندان و فقرا، عنوان ساير دروس مىباشد كه به بررسى ديدگاه اسلام در مورد هريك از آنها، پرداخته شده است. | ثروت وسيله امتحان، طغيانگرى ثروت، تعديل و ميانهروى در معيشت، انفاق و قرض الحسنه، آزمندى، راههاى مصرف ثروت، غناى نفس، ثروتمندان مؤمن، ثروتمندان بىايمان و رفتار با ثروتمندان و فقرا، عنوان ساير دروس مىباشد كه به بررسى ديدگاه اسلام در مورد هريك از آنها، پرداخته شده است. |
ویرایش