۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
علوم مذكور در کتاب و برخى از دانشمندانى كه در آن علوم، مخترع يا مكتشف بودهاند، به ترتيب عبارتند از: | علوم مذكور در کتاب و برخى از دانشمندانى كه در آن علوم، مخترع يا مكتشف بودهاند، به ترتيب عبارتند از: | ||
1. پزشکى: از جمله اكتشفات ذكرشده در آن عبارتند از: امراض خون؛ گردش خون؛ دوران خون در ريه؛ بستن بزرگرگهاى خون؛ خُرد كردن سنگ مثانه در داخل مثانه؛ رماتيسم مفاصل و سل ستون فقرات؛ افتراق نقرس و رماتيسم؛ التهاب استخوان؛ سل مفصلى استخوان؛ تعداد رگها، استخوانها و مفصلهاى انسان؛ | 1. پزشکى: از جمله اكتشفات ذكرشده در آن عبارتند از: امراض خون؛ گردش خون؛ دوران خون در ريه؛ بستن بزرگرگهاى خون؛ خُرد كردن سنگ مثانه در داخل مثانه؛ رماتيسم مفاصل و سل ستون فقرات؛ افتراق نقرس و رماتيسم؛ التهاب استخوان؛ سل مفصلى استخوان؛ تعداد رگها، استخوانها و مفصلهاى انسان؛ میکروب و انتقال بيمارى بهوسيله میکروبها؛ سرايت سرطان به ساير اعضاى بدن؛ التهاب واگيرى طحال؛ روش بيهوشى كامل در جراحى؛ روش عملى آبلهكوبى؛ مايهكوبى خوراكى؛ پنى سيلين؛ روش جلوگيرى از چرك كردن محل بريدگى؛ معالجات آبى نمناك و سردكننده؛ مداواى بيمارى جرب؛ معالجه جذام؛ چگونگى ديدن اشياء بهوسيله چشم؛ واكسن گزيدگى سگ هار؛ واكسن كزاز؛ استعمال پنبه در طب؛ مسرى بودن طاعون و.<ref>متن کتاب، ص18</ref> | ||
به اعتقاد نویسنده، قابل ملاحظهترين مورد پيشرفت پزشکان اسلامى، چشمپزشکى بوده است. مسلمانان به اين بخش طب، توجه بخصوصى داشتند و آن خوشبختانه با تأئيد كشفيات | به اعتقاد نویسنده، قابل ملاحظهترين مورد پيشرفت پزشکان اسلامى، چشمپزشکى بوده است. مسلمانان به اين بخش طب، توجه بخصوصى داشتند و آن خوشبختانه با تأئيد كشفيات فيزیکدانان پيشقدم اسلامى درباره نور و عدسى به آنجا رسيد كه تقريبا بهعنوان یک اختراع اسلامى - عربى در سطح جهان شناخته مىشود.<ref>همان، ص58</ref> | ||
به نظر وى، اولين کتاب درباره چشمپزشکى را دانشمند جهان اسلام «حنين بن اسحاق» نوشت. اين کتاب بههمراهى اثر مهم على بن عيسى بغدادى؛ يعنى «تذكرة الكحالين» و عمار موصلى مأخذ اصلى و پايه چشمپزشکى اروپا شدند و تا آخر قرن هيجدهم همچنان استحكام خود را حفظ كردند. حتى در همين زمان اخير هم آن سرزمين چشمپزشکى، داروى مجربش را به شكل قطره كه از گياهى مصرى به دست آورده، بر عليه تيره بودن عدسى چشم و سردرد ارائه داده است.<ref>همان</ref> | به نظر وى، اولين کتاب درباره چشمپزشکى را دانشمند جهان اسلام «حنين بن اسحاق» نوشت. اين کتاب بههمراهى اثر مهم على بن عيسى بغدادى؛ يعنى «تذكرة الكحالين» و عمار موصلى مأخذ اصلى و پايه چشمپزشکى اروپا شدند و تا آخر قرن هيجدهم همچنان استحكام خود را حفظ كردند. حتى در همين زمان اخير هم آن سرزمين چشمپزشکى، داروى مجربش را به شكل قطره كه از گياهى مصرى به دست آورده، بر عليه تيره بودن عدسى چشم و سردرد ارائه داده است.<ref>همان</ref> | ||
2. | 2. مكانیک: از جمله اختراعات ذكرشده در آن عبارتند از: سيفون؛ ترازوى ابوريحان؛ ترازوى حساس هيدوستاتیک؛ آسيابهاى بادى؛ آسياى آبى و دستگاه روغنكشى؛ نخستين سيستم نيرو محركه آبى و.<ref>همان، ص73</ref> | ||
نویسنده، معتقد است كه مسلمانان برای اولين بار ماشين چاپ را اختراع كردند. در چاپخانه مسلمانان پول كاغذى، كارت و کتاب چاپ منتشر مىشد. وزير عبدالرحمن سوم با دستگاههاى چاپ، نوشتههاى ادارىاش را چاپ مىكرد و به ادارات اندلس مىفرستاد، ولى اين مسلم است كه اعراب مسلمان با ماشين چاپ خود اضافه بر پول كاغذى (اسكناس) كارت نيز چاپ مىكردند؛ البته به نقل قول برخى از مورخين، چينىها نيز در اختراع چاپ سهيم هستند، ولى آنچه را كه مىتوان بهعنوان خيانت مسلم در ثبت تاريخ به حساب آورد آنكه گروهى ناآگاهانه و گروهى عامدانه «گوتنبرگ آلمانى» را مخترع چاپ مىدانند، درحالىكه آنچه وى انجام داده، به نظر نویسنده، كپيهبردارى و ساخت چاپخانه مسلمانان آن هم بهصورت منحط و ناقص بعد از ساليان و قرنها بوده است.<ref>همان، ص117</ref> | نویسنده، معتقد است كه مسلمانان برای اولين بار ماشين چاپ را اختراع كردند. در چاپخانه مسلمانان پول كاغذى، كارت و کتاب چاپ منتشر مىشد. وزير عبدالرحمن سوم با دستگاههاى چاپ، نوشتههاى ادارىاش را چاپ مىكرد و به ادارات اندلس مىفرستاد، ولى اين مسلم است كه اعراب مسلمان با ماشين چاپ خود اضافه بر پول كاغذى (اسكناس) كارت نيز چاپ مىكردند؛ البته به نقل قول برخى از مورخين، چينىها نيز در اختراع چاپ سهيم هستند، ولى آنچه را كه مىتوان بهعنوان خيانت مسلم در ثبت تاريخ به حساب آورد آنكه گروهى ناآگاهانه و گروهى عامدانه «گوتنبرگ آلمانى» را مخترع چاپ مىدانند، درحالىكه آنچه وى انجام داده، به نظر نویسنده، كپيهبردارى و ساخت چاپخانه مسلمانان آن هم بهصورت منحط و ناقص بعد از ساليان و قرنها بوده است.<ref>همان، ص117</ref> |
ویرایش