۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==تحصیل== | ==تحصیل== | ||
یکى از مريدان ابومدين، محمد بن ابراهيم انصارى به نقل از خود وى گفته است كه در خردسالى، پدر را از دست داده و در پناه برادرانش مىزيسته است و آنان نيز او را به چوپانى گماشته بودند، ولى او از اين كار ناخشنود بوده و رغبت به آموختن تعاليم دين و شناخت شرايط و احكام عبادات داشته است؛ ازاينروى بر آن شد تا شبانى را رها سازد. سرانجام با وجود ممانعت برادر بزرگ، خانه را ترك كرد و از زادگاه خود بيرون شد. مدتى در سياحت بود و به قول حسن غافقى، مريدى كه 30 سال با ابومدين مصاحبت داشته است، نخست از طريق دريا رهسپار مغرب شد. پس از اين سفر، به اشبيليه بازگشت و سپس به شريش و از آنجا به جزيره خضراء سفر كرد و پس از آن از راه دريا به سبته رفت و در آنجا گاهى نزد ماهىگيران اجير شد و سرانجام به مراكش كوچ كرد. | |||
در مراكش، نام وى را در زمره سپاهيان نوشتند و به اندلس بردند. اگر درست باشد كه با شيخ ابوسعود اندلسى آشنا بوده و يا نزد او سلوك داشته است، اين آشنايى مىبايست مربوط به همين دوره باشد. بههرحال ظاهرا در اندلس بوده است كه آوازه مشايخ و فقيهان فاس را شنيده و برای كسب فضل و دانش به آنجا رفته است، اما در فاس از مجلس درس فقيهان و واعظان چندان بهرهاى نمىبرده است، تا آنكه به حلقه درس على بن حرزهم پيوست و چون سخنان او را گرم و گيرا يافت، مدتى ملازم مجلس و درس او شد. | در مراكش، نام وى را در زمره سپاهيان نوشتند و به اندلس بردند. اگر درست باشد كه با شيخ ابوسعود اندلسى آشنا بوده و يا نزد او سلوك داشته است، اين آشنايى مىبايست مربوط به همين دوره باشد. بههرحال ظاهرا در اندلس بوده است كه آوازه مشايخ و فقيهان فاس را شنيده و برای كسب فضل و دانش به آنجا رفته است، اما در فاس از مجلس درس فقيهان و واعظان چندان بهرهاى نمىبرده است، تا آنكه به حلقه درس على بن حرزهم پيوست و چون سخنان او را گرم و گيرا يافت، مدتى ملازم مجلس و درس او شد. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
گفتهاند كه او نزدیک به هزار و به روايتى 12 هزار سالك تربيت كرد كه هر | گفتهاند كه او نزدیک به هزار و به روايتى 12 هزار سالك تربيت كرد كه هر یکى را كراماتى بوده است. در ميان مريدان او افرادى از اصناف و طبقات گوناگون، از فقيه و محدث و قاضى تا صوفى و ملامتى و حتى اشخاص امى ديده مىشد و اين نكته دليل بر وسعت مشرب و توانايىهاى ابومدين در شناخت احوال گوناگون و ميزان قابليتهاى فكرى و روحى اشخاص است. از همين رو بسيارى از بزرگان صوفيه و خانقاهيان مغرب نسبت تربيتشان را به او مىرسانند. از مريدان ممتاز ابومدين كه راویان معارف و گفتارهاى او نيز بودهاند، مىتوان از ابواحمد نارى، ابوجعفر ابن سراج، ايوب فهرى، عبدالرزاق جزولى و محمد انصارى را نام برد. | ||
حلقه وسيع مريدان ابومدين را اعم از آنان كه محضر او را دريافتهاند يا به واسطه، با او پيوندى معنوى داشتهاند، نبايد از وجود دو صوفى مشهور ديگر، ابن سبعين و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] خالى تصور كرد. ابن سبعين ظاهرا در روزگارى كه در مغرب اقامت داشته، با آثار و آراء ابومدين و شايد هم با مريدان و خليفگان وى آشنا شده بوده و اينكه گفتهاند كه ابن سبعين به طريق ابومدين خرقه پوشيده است، حكايت از ارتباط او با طريق ابومدين دارد. بااينهمه، اگر نسبت اين قول به ابن سبعين استوار باشد، شايد بتوان گفت كه وى چندان پيوندى با طريقه ابومدين نداشته است، اما [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ابومدين را نه تنها شيخ خود شمرده، بلكه او را «زبان تصوف» و احياكننده طريقت در بلاد مغرب دانسته و با لقب «شيخ الشيوخ» از او ياد كرده و بالاتر از آن در عرصه عرفان او را چون قطب و امام و از زمره رجال الغيب شناسانده است. | حلقه وسيع مريدان ابومدين را اعم از آنان كه محضر او را دريافتهاند يا به واسطه، با او پيوندى معنوى داشتهاند، نبايد از وجود دو صوفى مشهور ديگر، ابن سبعين و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] خالى تصور كرد. ابن سبعين ظاهرا در روزگارى كه در مغرب اقامت داشته، با آثار و آراء ابومدين و شايد هم با مريدان و خليفگان وى آشنا شده بوده و اينكه گفتهاند كه ابن سبعين به طريق ابومدين خرقه پوشيده است، حكايت از ارتباط او با طريق ابومدين دارد. بااينهمه، اگر نسبت اين قول به ابن سبعين استوار باشد، شايد بتوان گفت كه وى چندان پيوندى با طريقه ابومدين نداشته است، اما [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ابومدين را نه تنها شيخ خود شمرده، بلكه او را «زبان تصوف» و احياكننده طريقت در بلاد مغرب دانسته و با لقب «شيخ الشيوخ» از او ياد كرده و بالاتر از آن در عرصه عرفان او را چون قطب و امام و از زمره رجال الغيب شناسانده است. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
هرچند دايره اشتهار ابومدين پس از سده ششم هجرى در شرق و غرب جهان اسلام گسترش يافته است، اما وى در زمان حيات نيز | هرچند دايره اشتهار ابومدين پس از سده ششم هجرى در شرق و غرب جهان اسلام گسترش يافته است، اما وى در زمان حيات نيز یکى از مشهورترين و مقبولترين مشايخ بوده و به سبب همين شهرت و نفوذ فكرى و روحى او، ارباب علوم ظاهر از او تشویش خاطر داشتند و ازاينرو، نزد خليفه موحدى، وجود او را برای حكومت وى خطرناك و خود او را همچون رقيبى برای مقام خلافت قلمداد كردند. اگرچه، برخى از متأخران گفتهاند كه خليفه يعقوب بر اثر كشتن برادر خود دچار تألم روحى شده، مىخواست كه درد اضطراب ناشى از قتل برادر را با تقرب به شيخ الشيوخ مغرب تسكين دهد و به قرب او تبرک جوید، اما ترديدى نيست كه يعقوب موحدى از اهل ظاهر حمايت مىكرد و آنان نيز كه طبعا آراء و عقايد تأویلى و صوفيانه را برنمىتابيدند، ابومدين را كه از ولايت سخن مىگفت و آراء تأویلآميز خانقاهى داشت و اتباع فراوان يافته بود، خطرى برای حكومت موحدون وانمود كردند. به اين سبب، يعقوب خليفه از والى بجايه خواست تا او را به سوى مراكش سوق دهد. او نيز چنين كرد و شيخ مغرب ظاهرا در اواخر 594ق، بهسوى مراكش روانه شد و پيش از آنكه به آنجا برسد در نزدیکى تلمسان در قريه عباد بيمار شد و درگذشت. | ||
اينكه بعضى سال فوت او را 580 ثبت كردهاند، بىترديد نادرست است، اما ضبط عدهاى ديگر كه متضمن سالهاى 588 تا 593ق است، البته درخور تأمل مىنمايد. | اينكه بعضى سال فوت او را 580 ثبت كردهاند، بىترديد نادرست است، اما ضبط عدهاى ديگر كه متضمن سالهاى 588 تا 593ق است، البته درخور تأمل مىنمايد. |
ویرایش