۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'سبک ى ' به 'سبکى') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
بايزيد مردى متديّن بود، ولى به سبب خراب كردن معبدى در بنارس، مغضوب اكبرشاه قرار گرفت و از خدمت بركنار شد و مدتى درويشى اختيار كرد، اما پس از چند سال اكبرشاه، بايزيد را به حضور پذيرفت و او را، كه شصت سال با وظيفهشناسى به دولت خدمت كرده بود، متدين خواند و بار ديگر به كار گماشت. | بايزيد مردى متديّن بود، ولى به سبب خراب كردن معبدى در بنارس، مغضوب اكبرشاه قرار گرفت و از خدمت بركنار شد و مدتى درويشى اختيار كرد، اما پس از چند سال اكبرشاه، بايزيد را به حضور پذيرفت و او را، كه شصت سال با وظيفهشناسى به دولت خدمت كرده بود، متدين خواند و بار ديگر به كار گماشت. | ||
اكبرشاه به منظور جمعآورى و تدوين اخبارِ وقايع روزگار پدرش، فرمانى صادر كرده بود كه منصبدارانى كه از روزگار پادشاهى همايون خاطرهاى دارند، آن را بنويسند. ابوالفضل علاّمى متن فرمان را به بايزيد، كه در آن زمان پير شده و حمله فلج او را از نوشتن ناتوان ساخته بود، ابلاغ كرد و كاتبى در اختيار او گذاشت. بايزيد در 999ق، در لاهور، خاطرات خود را به كاتب املا كرد و گرچه جسماً ضعيف و معلول بود، به كمك حافظه قوى، توانست آنچه در گذشته ديده و شنيده بود، بازگو كند. مع هذا، اين توانايى را نداشت كه مقصود خود را به عبارات فصيح و بليغ ادا كند و به آنها صبغه ادبى بدهد. از اين رو، كتابش نمونه خوبى از فارسی گفتارى آن روزگار با | اكبرشاه به منظور جمعآورى و تدوين اخبارِ وقايع روزگار پدرش، فرمانى صادر كرده بود كه منصبدارانى كه از روزگار پادشاهى همايون خاطرهاى دارند، آن را بنويسند. ابوالفضل علاّمى متن فرمان را به بايزيد، كه در آن زمان پير شده و حمله فلج او را از نوشتن ناتوان ساخته بود، ابلاغ كرد و كاتبى در اختيار او گذاشت. بايزيد در 999ق، در لاهور، خاطرات خود را به كاتب املا كرد و گرچه جسماً ضعيف و معلول بود، به كمك حافظه قوى، توانست آنچه در گذشته ديده و شنيده بود، بازگو كند. مع هذا، اين توانايى را نداشت كه مقصود خود را به عبارات فصيح و بليغ ادا كند و به آنها صبغه ادبى بدهد. از اين رو، كتابش نمونه خوبى از فارسی گفتارى آن روزگار با سبکىطبيعى است، هر چند كه خاطرات و وقايع را به طور نامنظّم بيان كرده است. | ||
ویرایش