۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''''سیرت رسول الله(ص) مشهور به سیرة النبی''' ترجمهای است از'' [[اسحاق بن محمد|محمد بن اسحاق بن يسار بن خيار مطلبى]]، ترجمه السيرة النبوية تأليف [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|عبدالملك بن هشام معافرى مصرى]] كه به سيره ابن هشام شهرت دارد. | '''''سیرت رسول الله(ص) مشهور به سیرة النبی''' ترجمهای است از'' [[اسحاق بن محمد|محمد بن اسحاق بن يسار بن خيار مطلبى]]، ترجمه السيرة النبوية تأليف [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|عبدالملك بن هشام معافرى مصرى]] كه به سيره ابن هشام شهرت دارد. | ||
تاكنون آنچه درباره [[ابن اسحاق، محمد|محمد بن اسحاق]] و [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] و شاگردان و راويان ايشان و اصل عربى كتاب سيره آورديم بر اساس | تاكنون آنچه درباره [[ابن اسحاق، محمد|محمد بن اسحاق]] و [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] و شاگردان و راويان ايشان و اصل عربى كتاب سيره آورديم بر اساس مدارک تحقيقى و موثّق استوار بود. ولى درباره اينكه چه كسى اين كتاب را از زبان تازى به زبان پارسى برگردانده و به صورتى كه اكنون از نظر خوانندگان مىگذرد درآورده است نص صريح و حتى اشارهاى هم در مآخذ مختلفه وجود ندارد و در نسخههايى هم كه از اين ترجمه بدست ما رسيده و يا از وجود آنها آگاهى يافتهايم در اين باره اشارهاى نرفته است. بنابرين تا زمانى كه مدرك قابل اعتماد و دليل قانع كنندهاى كشف نشده، بايد موقتا و به عنوان فرضيّه كسى را كه بر اساس اطلاعات حاصله از ديباجه اين ترجمه و ساير مآخذ مىتوان احتمال داد كه او بايد مترجم اين كتاب سيره باشد معرفى نمود و به عنوان برگرداننده اين كتاب از تازى به پارسى قبول كرد. | ||
==مترجم كتاب== | ==مترجم كتاب== | ||
بر طبق عباراتى كه در ديباجه آمده است مترجم اين كتاب كسى بوده است كه فارس را ولايت خود مىدانسته و به شام و مصر سفر كرده بوده و در مصر دو محدّث را شناخته كه كتاب سيرة رسول اللّه صلعم را تدريس مىكردهاند و در حضور يكى از آن دو يعنى ابن الجبّاب سيره را خوانده است و در مراجعت از مصر در شهر ابرقوه به سال 612 و يا بر حسب نسخه اياصوفيه در 622 با مظفرالدين سعد بن زنگى ملاقات كرده و به دستور وى اين كتاب را به فارسى درآورده است. | بر طبق عباراتى كه در ديباجه آمده است مترجم اين كتاب كسى بوده است كه فارس را ولايت خود مىدانسته و به شام و مصر سفر كرده بوده و در مصر دو محدّث را شناخته كه كتاب سيرة رسول اللّه صلعم را تدريس مىكردهاند و در حضور يكى از آن دو يعنى ابن الجبّاب سيره را خوانده است و در مراجعت از مصر در شهر ابرقوه به سال 612 و يا بر حسب نسخه اياصوفيه در 622 با مظفرالدين سعد بن زنگى ملاقات كرده و به دستور وى اين كتاب را به فارسى درآورده است. | ||
نسخههاى كتاب در نسخههاى خطى اصل كتاب سيرة رسول اللّه صلعم به زبان عربى كه مورد استفاده ووستنفلد قرار گرفته و آنها را در مقدمه خود توصيف نموده، و از آن جمله نسخه مختصر سيرة رسول اللّه تأليف عمادالدين ابوالعبّاس احمد واسطى است، سماع دانشمند معروفى به نام ابوالمعالى احمد بن اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل الهمدانى الابرقوهى (متولد ابرقوه در 614 و متوفى در مكه به سال 701) ملاحظه مىشود كه بنابر سماعات همين نسخهها و بنا بر اطلاعات حاصله از کتابهاى ديگر، چنانكه بيايد. همين شخص شاگرد ابن الجبّاب بوده است. بر اساس اين | نسخههاى كتاب در نسخههاى خطى اصل كتاب سيرة رسول اللّه صلعم به زبان عربى كه مورد استفاده ووستنفلد قرار گرفته و آنها را در مقدمه خود توصيف نموده، و از آن جمله نسخه مختصر سيرة رسول اللّه تأليف عمادالدين ابوالعبّاس احمد واسطى است، سماع دانشمند معروفى به نام ابوالمعالى احمد بن اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل الهمدانى الابرقوهى (متولد ابرقوه در 614 و متوفى در مكه به سال 701) ملاحظه مىشود كه بنابر سماعات همين نسخهها و بنا بر اطلاعات حاصله از کتابهاى ديگر، چنانكه بيايد. همين شخص شاگرد ابن الجبّاب بوده است. بر اساس اين مدارک و بر اساس محتويات مقدمه ووستنفلد، شادروان علامه [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]]، پس از تفحّص در کتابهاى مختلفه چنانكه ذكر آنها بيايد، به اين نتيجه دست يافت كه مترجم اين كتاب پدر ابوالمعالى احمد ابرقوهى مذكور يعنى رفيعالدين ابومحمد اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل بن ابىطالب همدانى قاضى ابرقوه است و نيز احتمال داده است كه اين شخص در بازگشت از مصر در ابرقوه در سال 622 به دستور سعد بن زنگى به ترجمه كتاب پرداخته است.علامه مينوى در پايان تحقيقات خود احتمال ديگرى نيز داده است به اين شرح: "اگر مؤلف همين مرد [رفيعالدين اسحاق بن محمد] باشد حدس ديگرى نيز مىتوان زد، و آن اينكه قبلا يك بار به شام و مصر رفته بوده است و سيره را بر ابن الجبّاب تنها خوانده بوده است و برگشته و در 612 كتاب را ترجمه كرده بود و سپس در سال 619 بار دوم سفر كرده و به صحبت خود دو پسرش را نيز برده است تا آنچه را كه خود شنيده بوده است آنها هم بشنوند". چنانكه خواهيم ديد اين حدس اخير آن شادروان به واقعيت نزدیک تر است زيرا در مداركى كه بعدا به آنها دست يافتيم قرائن ديگرى در تاييد تاريخ 612 وجود دارد. اينك معلوماتى را كه درباره مترجم كتاب سيره بر اساس يادداشتهاى شادروان علاّمه مينوى در دست بود و اطلاعاتى كه پس از وفات آن شادروان (ششم بهمن ماه سال 1355) جمع آورى كردهايم از نظر مىگذرانيم. | ||
==شيوه ترجمه كتاب سيره و تنظيم آن به زبان فارسى== | ==شيوه ترجمه كتاب سيره و تنظيم آن به زبان فارسى== |
ویرایش