۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در دیوان اوحدی در حدود نه الی ده هزار بیت از قصیده و ترجیع و غیره موجود است. قصاید او مثل غالب شعرای این دوره کاملاً عرفانی و پرمغز است و عموماً از نظر تصوف گفته شده؛ چه قصاید مدحیه و سبک قدما تقریباً به قرن ششم ختم شده بود. لیکن این عصر از حیث غزلسرایی ممتاز بوده و مشاهیر غزلسرایان در ضمن قرون 7، 8 و 9 ظهور کردهاند. اوحدی را نیز غزلیاتی مرغوب است که میتوان گفت از معاصرین خود عقب نمانده؛ به اندازهای در این شیوه خاص بوده که بعضی از غزلیات وی به نام حافظ و در دیوان او داخل شده است؛ مثل این غزل: | در دیوان اوحدی در حدود نه الی ده هزار بیت از قصیده و ترجیع و غیره موجود است. قصاید او مثل غالب شعرای این دوره کاملاً عرفانی و پرمغز است و عموماً از نظر تصوف گفته شده؛ چه قصاید مدحیه و سبک قدما تقریباً به قرن ششم ختم شده بود. لیکن این عصر از حیث غزلسرایی ممتاز بوده و مشاهیر غزلسرایان در ضمن قرون 7، 8 و 9 ظهور کردهاند. اوحدی را نیز غزلیاتی مرغوب است که میتوان گفت از معاصرین خود عقب نمانده؛ به اندازهای در این شیوه خاص بوده که بعضی از غزلیات وی به نام حافظ و در دیوان او داخل شده است؛ مثل این غزل: | ||
{{شعر}}{{ب|''منم غریب دیار و تویی غریبنواز''|2=''دمی به حال غریب دیار خود پرداز''}}{{پایان شعر}} | |||
که با این بیت ختم میشود: | که با این بیت ختم میشود: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''حدیث درد من، ای مدعی، نه امروز است''|2=''که اوحدی ز ازل رند بود و شاهدباز''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیوپنج و سیوشش</ref>. | |||
در اوایل دیوان، قصیدهای در منقبت امام حسین(ع) ذکر شده است. قصیده با این ابیات آغاز شده است: | در اوایل دیوان، قصیدهای در منقبت امام حسین(ع) ذکر شده است. قصیده با این ابیات آغاز شده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''این آسمان صدق و در او اختر صفاست؟''|2=''یا روضه مقدس فرزند مصطفاست؟''}} | |||
{{ب|''این داغ سینه اسدالله و فاطمه است؟''|2=''یا باغ میوه دل زهرا و مرتضاست؟''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4</ref>. | |||
ترکیبات نیز با ذکر شعری از اوحدی در آرزوی کعبه و زیارت مرقد رسولالله(ص) آغاز شده که در اولین بیت آن آمده است: | ترکیبات نیز با ذکر شعری از اوحدی در آرزوی کعبه و زیارت مرقد رسولالله(ص) آغاز شده که در اولین بیت آن آمده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا''|2=''آرزوی حرم مکه و بطحاست مرا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | |||
از هفت منظومهای که هماکنون به نام «دهنامه» شناخته و در دست اسـت، شش منظومه در قرن هشتم و فقط یکی از آنها در قرن نهم سروده شده است. شـش منظومه متعلق به قـرن هـشتم در بحر هزج و یک منظومه مربوط به قرن نهم در بحر خفیف است. این منظومهها دارای آرایشی خاص است. گذشته از مطالبی که با عنوانهای ویژه در آغاز و انجام منظومه میآید، در متن آن غالباً پنج نامه از سـوی عاشق به معشوق و پنج نامه از معشوق در پاسخ نامههای عاشق رد و بدل میشود. هریک از نامهها نیز با مقدمات و مؤخراتی همراه است و در متن هر نامه هم غزلی بر وزن منظومه با رعایت قافیه سروده شـده است. نامه بر دست یکی از عناصر طبیعت مانند باد و آفتاب یا مصنوعات بشری همچون شانه و آیینه فرستاده میشود. در متن نامه عاشق دلدادگی خـود را بـه معشوق شرح میدهد و معشوق نیز با سنگدلی تمام پاسخ میگوید، ولی سرانجام در نتیجه پایداری عاشق و زاریهای او معشوق بر سر مهر میآید و از سخنان انجامین وی معلوم میشود که آن همه ناز برای آزمـودن عـاشق بوده است نه آزار وی و چون عاشق از بوته آزمون شایسته و خالص بهدر آمده، معشوق او را لایق عشق خود دیده و پذیرفته است. کهنترین دهنامهای که با آرایش یادشده در دست است «منطق العـشاق» اوحـدی مـراغهای است. از سخن خود اوحـدی بـرمیآید کـه دهنامه او تازگی داشته و دهنامههای سابق طرز و روش او را نداشته است: | از هفت منظومهای که هماکنون به نام «دهنامه» شناخته و در دست اسـت، شش منظومه در قرن هشتم و فقط یکی از آنها در قرن نهم سروده شده است. شـش منظومه متعلق به قـرن هـشتم در بحر هزج و یک منظومه مربوط به قرن نهم در بحر خفیف است. این منظومهها دارای آرایشی خاص است. گذشته از مطالبی که با عنوانهای ویژه در آغاز و انجام منظومه میآید، در متن آن غالباً پنج نامه از سـوی عاشق به معشوق و پنج نامه از معشوق در پاسخ نامههای عاشق رد و بدل میشود. هریک از نامهها نیز با مقدمات و مؤخراتی همراه است و در متن هر نامه هم غزلی بر وزن منظومه با رعایت قافیه سروده شـده است. نامه بر دست یکی از عناصر طبیعت مانند باد و آفتاب یا مصنوعات بشری همچون شانه و آیینه فرستاده میشود. در متن نامه عاشق دلدادگی خـود را بـه معشوق شرح میدهد و معشوق نیز با سنگدلی تمام پاسخ میگوید، ولی سرانجام در نتیجه پایداری عاشق و زاریهای او معشوق بر سر مهر میآید و از سخنان انجامین وی معلوم میشود که آن همه ناز برای آزمـودن عـاشق بوده است نه آزار وی و چون عاشق از بوته آزمون شایسته و خالص بهدر آمده، معشوق او را لایق عشق خود دیده و پذیرفته است. کهنترین دهنامهای که با آرایش یادشده در دست است «منطق العـشاق» اوحـدی مـراغهای است. از سخن خود اوحـدی بـرمیآید کـه دهنامه او تازگی داشته و دهنامههای سابق طرز و روش او را نداشته است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دل از دهنامههای کهنه سیر است''|2=''بگو دهنامهای شیرین که دیر است''}} | |||
{{ب|''حدیثی تـازه کـن از سـینه نو''|2=''سماطی در کش از لوزینه نو''}}<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، ص526-525؛ متن کتاب، ص456</ref>. | |||
{{پایان شعر}} | |||
در دهنامه اوحدی، برخلاف روش معمول، سه نامه اول از زبان عاشق به معشوق و پس از آن نامهها یکدرمیان از عاشق به معشوق و بالعکس است. عاشق، نامه اول را به دست باد میسپارد. پس از آنکه نامه به دست معشوق میرسد و او از وصل عاشق سر باز میزند، شاعر تا انتهای کتاب پس از هر پاسخ، تحت عنوان خلاصه سخن، این سنگدلی معشوق را آزمایش عاشق دانسته و با ذکر حکایتی توضیح میدهد. در آخر معشوق به عاشق پاسخ مثبت میدهد و اوحدی دهنامه را با ذکر حکایت حاجیای که به عشق دیدن جمال کعبه خستگی بیابان را بر خود هموار ساخته و خاتمهای در اشاره به نامگذاری دهنامه به «منطق العشاق» و طلب بخشش از خداوند به پایان میبرد<ref>ر.ک: متن، کتاب، ص479-478</ref>. | در دهنامه اوحدی، برخلاف روش معمول، سه نامه اول از زبان عاشق به معشوق و پس از آن نامهها یکدرمیان از عاشق به معشوق و بالعکس است. عاشق، نامه اول را به دست باد میسپارد. پس از آنکه نامه به دست معشوق میرسد و او از وصل عاشق سر باز میزند، شاعر تا انتهای کتاب پس از هر پاسخ، تحت عنوان خلاصه سخن، این سنگدلی معشوق را آزمایش عاشق دانسته و با ذکر حکایتی توضیح میدهد. در آخر معشوق به عاشق پاسخ مثبت میدهد و اوحدی دهنامه را با ذکر حکایت حاجیای که به عشق دیدن جمال کعبه خستگی بیابان را بر خود هموار ساخته و خاتمهای در اشاره به نامگذاری دهنامه به «منطق العشاق» و طلب بخشش از خداوند به پایان میبرد<ref>ر.ک: متن، کتاب، ص479-478</ref>. | ||
از سده پیش از حمله مغولان تا سده پیش از به قدرت رسیدن قزلباشان و تأسیس سلسله صفویّه سرودن منظومههای عرفانی شامل مباحث اجتماعی و تربیتی و اخلاقی و حتی انتقادی نسبت به حاکمان و صاحبان مناصب ظـاهری دیـن، رواج یافته بود. عطّار، سنایی، مولوی، شیخ شبستری و نیز اوحدی سراینده منظومه باارزش جام جم، در زمره نامدارترین این گویندگان بشمار رفتهاند. در این منظومههای معروف، فزون بر مواعظ و نصایح بهطور مـستقیم و غـیر مستقیم، اوضاع و احوال زمان و آشفتگی نهادها و کارکردهای اجتماعی و سیاسی و چگونگی دستاندازیهای نااهلان بر فضایل جامعه و مذهب و کمبها شدن رفتارها و سنّتهای کارساز و شیوع رذایل و قبایح، اعتیاد به میخوارگی و کـشیدن بـنگ، دغلکاری در لباس علم و فقه و قضا و فتوّت، در میان مردم نیز مورد عنایت قرار گرفته است. حقیقت این است که منظومه جام جم فقط به دنبال مثنویهای آن عصر به سبک حـديقة الحـقيقة سـنایی سروده نشده، بلکه با رعـایت سـبک شـعری، رسالت و حوالتی تاریخی و فرهنگی نیز برعهده داشته است. اوحدی، سرودن جام جم را در دوره کـمال و پخـتگی، بـه خواست غیاثالدّین محمّد بن رشیدالدّین فضلاللّه به سـال 237ق، آغاز کرده و در رمضان سال بعد به پایان رسانده است. شاعر بـا تـوانمندی تـمام بر قامت دانش و ذوق و آگاهیهای خود، جامه زیبای مثنوی را پوشانیده و با صداقت بیان کرده اسـت که: | از سده پیش از حمله مغولان تا سده پیش از به قدرت رسیدن قزلباشان و تأسیس سلسله صفویّه سرودن منظومههای عرفانی شامل مباحث اجتماعی و تربیتی و اخلاقی و حتی انتقادی نسبت به حاکمان و صاحبان مناصب ظـاهری دیـن، رواج یافته بود. عطّار، سنایی، مولوی، شیخ شبستری و نیز اوحدی سراینده منظومه باارزش جام جم، در زمره نامدارترین این گویندگان بشمار رفتهاند. در این منظومههای معروف، فزون بر مواعظ و نصایح بهطور مـستقیم و غـیر مستقیم، اوضاع و احوال زمان و آشفتگی نهادها و کارکردهای اجتماعی و سیاسی و چگونگی دستاندازیهای نااهلان بر فضایل جامعه و مذهب و کمبها شدن رفتارها و سنّتهای کارساز و شیوع رذایل و قبایح، اعتیاد به میخوارگی و کـشیدن بـنگ، دغلکاری در لباس علم و فقه و قضا و فتوّت، در میان مردم نیز مورد عنایت قرار گرفته است. حقیقت این است که منظومه جام جم فقط به دنبال مثنویهای آن عصر به سبک حـديقة الحـقيقة سـنایی سروده نشده، بلکه با رعـایت سـبک شـعری، رسالت و حوالتی تاریخی و فرهنگی نیز برعهده داشته است. اوحدی، سرودن جام جم را در دوره کـمال و پخـتگی، بـه خواست غیاثالدّین محمّد بن رشیدالدّین فضلاللّه به سـال 237ق، آغاز کرده و در رمضان سال بعد به پایان رسانده است. شاعر بـا تـوانمندی تـمام بر قامت دانش و ذوق و آگاهیهای خود، جامه زیبای مثنوی را پوشانیده و با صداقت بیان کرده اسـت که: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''نامه اولیاست این نامه''|2=''مبر این را به شهر هنگامه''}} | |||
{{ب|''اندرین نامه بدیعسـرشت''|2=''ره دوزخ پدیـد و راه بـهشت''}} | |||
{{ب|''سخن مبدأ و معاش و معاد''|2=''انـدرین چند بیت کردم یاد''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: متن کتاب، ص508</ref>. | |||
منظومه جام جـم بـا کوششهای مستمر اوحدی در چارچوب اندیشهای نظامدار (ابتدا، حرکت، انتها) و بیانی دلانگیز پایـان پیـدا کرده است<ref>ر.ک: تکمیل همایون، ناصر، ص113</ref>. | منظومه جام جـم بـا کوششهای مستمر اوحدی در چارچوب اندیشهای نظامدار (ابتدا، حرکت، انتها) و بیانی دلانگیز پایـان پیـدا کرده است<ref>ر.ک: تکمیل همایون، ناصر، ص113</ref>. | ||
ویرایش