دیوان فانی خویی (موسوم به گنج‌الله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:


این دیوان که آن را گنج‎الله نام نهاده‎اند، چنین آغاز می‎شود:  
این دیوان که آن را گنج‎الله نام نهاده‎اند، چنین آغاز می‎شود:  
 
{{شعر}}
'''ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا     وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا'''
{{ب|'' ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا''|2='' وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا''}}
'''مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل     یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا'''
{{ب|'' مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل''|2='' یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا''}}{{پایان شعر}}


طبع آرایشگر و باریک‎اندیش میرزا حسن در آرایش کلمات و احساس بخشیدن به واژه‎ها و مهارت وی در به‎هم‎پیوستن آن‎ها، کاخ سخنی به وجود آورده که در اوج جلال و حد کمال در باغ بدیع سخن از تابش آفتاب و گزند باد و باران در امان خواهد ماند<ref>ر.ک: همان</ref>.
طبع آرایشگر و باریک‎اندیش میرزا حسن در آرایش کلمات و احساس بخشیدن به واژه‎ها و مهارت وی در به‎هم‎پیوستن آن‎ها، کاخ سخنی به وجود آورده که در اوج جلال و حد کمال در باغ بدیع سخن از تابش آفتاب و گزند باد و باران در امان خواهد ماند<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:


شعر شگفتی‎ساز این شاعر، نهاد آرمان‎گرایی در نقش‎بند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی می‎باشد و نتیجه‎اش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرین‎ترین موضوعات شعری در جنبه‎های ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانه‎های آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] می‎توان یافت و لمس کرد:
شعر شگفتی‎ساز این شاعر، نهاد آرمان‎گرایی در نقش‎بند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی می‎باشد و نتیجه‎اش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرین‎ترین موضوعات شعری در جنبه‎های ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانه‎های آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] می‎توان یافت و لمس کرد:
 
{{شعر}}
'''دل‎نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی     آری آری سخن عشق نشانی دارد'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎سی‎وهفت – سی‎ونه</ref>.
{{ب|'' دل‎نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی''|2='' آری آری سخن عشق نشانی دارد''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎سی‎وهفت – سی‎ونه</ref>.


هنر والای شعر [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمی‎آورد، مبیّن غم‎ها و شادی‎ها و سایر بازتاب‎های روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق می‎کند و با برداشتی از «خلاف‎آمد عادت» و بهره‎گیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیت‎ها و رسالت خلقت درمی‎آمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه می‎زند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست:
هنر والای شعر [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمی‎آورد، مبیّن غم‎ها و شادی‎ها و سایر بازتاب‎های روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق می‎کند و با برداشتی از «خلاف‎آمد عادت» و بهره‎گیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیت‎ها و رسالت خلقت درمی‎آمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه می‎زند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست:
{{شعر}}
{{ب|'' چیست درویشی ز خود وارستگی''|2='' از خودی رستن به حق پیوستگی''}}


'''چیست درویشی ز خود وارستگی      از خودی رستن به حق پیوستگی'''
{{ب|'' وارهیدن از وجود خویشتن''|2='' وز غم بود و نبود خویشتن''}}{{پایان شعر}}
 
'''وارهیدن از وجود خویشتن      وز غم بود و نبود خویشتن'''


در دیوان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] یازده حکایت با بن‎مایه کهن، به‎مانند بوستان سعدی و کلیله و دمنه و مثنوی مولانا دیده می‎شود. حکایات فیل و نهان‎خانه تاریک، لیلی و مجنون، شکایت پشه از باد در درگاه سلیمان(ع)، علل تفاوت خلقت انسان، طواف کعبه دل و ماهی و دریا از حکایت‎های عرفانی دیوان این شاعر فقیه است که با پرورش متن به‎صورت عرفان شهودی، به تقویت اندیشه و افکار خداجویانه پرداخته و ناپایداری دنیا و ضعف انسان و عظمت پرودگار را با روح معنوی متذکر گردیده است؛ چنان‎که در حکایت فیل می‎گوید:
در دیوان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] یازده حکایت با بن‎مایه کهن، به‎مانند بوستان سعدی و کلیله و دمنه و مثنوی مولانا دیده می‎شود. حکایات فیل و نهان‎خانه تاریک، لیلی و مجنون، شکایت پشه از باد در درگاه سلیمان(ع)، علل تفاوت خلقت انسان، طواف کعبه دل و ماهی و دریا از حکایت‎های عرفانی دیوان این شاعر فقیه است که با پرورش متن به‎صورت عرفان شهودی، به تقویت اندیشه و افکار خداجویانه پرداخته و ناپایداری دنیا و ضعف انسان و عظمت پرودگار را با روح معنوی متذکر گردیده است؛ چنان‎که در حکایت فیل می‎گوید:
{{شعر}}
{{ب|'' ز هندستان یکی آورد فیلی''|2='' ز مردم خاست هر سو قال و قیلی''}}
{{ب|'' به جستجوی رو هر سو نهادند''|2='' نشان در خانه تاریک دادند''}}


'''ز هندستان یکی آورد فیلی      ز مردم خاست هر سو قال و قیلی'''
{{ب|'' به عضوی هر یکی دستی نهادند''|2='' نشان هریک به‎قدر دیده دادند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎سی‎ونه – چهل‎ودو</ref>.
'''به جستجوی رو هر سو نهادند     نشان در خانه تاریک دادند'''
 
'''به عضوی هر یکی دستی نهادند      نشان هریک به‎قدر دیده دادند'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎سی‎ونه – چهل‎ودو</ref>.


حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشم‎دوزی از دنیا و عقبی می‎باشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد:
حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشم‎دوزی از دنیا و عقبی می‎باشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد:


'''شنیدستم که مجنون دل‎افکار     چو شد در عشق لیلی کارش از کار'''
{{شعر}}
{{ب|'' شنیدستم که مجنون دل‎افکار''|2='' چو شد در عشق لیلی کارش از کار''}}


'''غم عشقش چنان در دل وطن کرد     که بیزارش ز جان خویشتن کرد'''
{{ب|''غم عشقش چنان در دل وطن کرد''|2='' که بیزارش ز جان خویشتن کرد''}}


'''به هامون روز و شب حیران همی گشت     به پای شوق سرگردان همی گشت'''
{{ب|'' به هامون روز و شب حیران همی گشت''|2='' به پای شوق سرگردان همی گشت''}}{{پایان شعر}}


در حکایات [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، به‎مناسبت هر موضوعی که زمینه اصلی آن را عرفان تشکیل می‎دهد، حاصل عمر و تجارب پنجاه‎وسه سال زندگی و سیر و سفر و نشست و برخاست با مردم گوناگون، به‎خصوص عالمان علم و دین و استماع سخن جان‎سوختگان و قدرت قوی تحلیل داستان‎های متون ادب فارسی و برداشت تازه از آن‎ها به‎وضوح مشهود است تا چون پیری آگاه، راهی روشن در سر راه سالکان و مریدان و انسان‎های صادق قرار دهد و به رسالت خود عمل نماید.
در حکایات [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، به‎مناسبت هر موضوعی که زمینه اصلی آن را عرفان تشکیل می‎دهد، حاصل عمر و تجارب پنجاه‎وسه سال زندگی و سیر و سفر و نشست و برخاست با مردم گوناگون، به‎خصوص عالمان علم و دین و استماع سخن جان‎سوختگان و قدرت قوی تحلیل داستان‎های متون ادب فارسی و برداشت تازه از آن‎ها به‎وضوح مشهود است تا چون پیری آگاه، راهی روشن در سر راه سالکان و مریدان و انسان‎های صادق قرار دهد و به رسالت خود عمل نماید.
خط ۸۱: خط ۸۲:


پایبندی [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] به شریعت با مناعت و آزادگی و بلندی روح و زیبایی و وارستگی همراه است و این همراهی و همگامی در اعتقاد محض به ذات حضرت باری تعالی، تفسیر تجلی صفات آن خورشید عالم‎تاب در مظاهر طبیعی، عشق و دلباختگی به خداوند، رجا به هدایت و جذبه، بدرقه و مشایعت علم الیقین تا عین و حق الیقین و همین‎طور نگرش بلند عارفانه به جایگاه آسمانی، بهشتی و عاشق بودن انسان به عشق لایزال، منصفانه راه خلود را در گذر از هفت شهر عشق می‎نمایاند.
پایبندی [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] به شریعت با مناعت و آزادگی و بلندی روح و زیبایی و وارستگی همراه است و این همراهی و همگامی در اعتقاد محض به ذات حضرت باری تعالی، تفسیر تجلی صفات آن خورشید عالم‎تاب در مظاهر طبیعی، عشق و دلباختگی به خداوند، رجا به هدایت و جذبه، بدرقه و مشایعت علم الیقین تا عین و حق الیقین و همین‎طور نگرش بلند عارفانه به جایگاه آسمانی، بهشتی و عاشق بودن انسان به عشق لایزال، منصفانه راه خلود را در گذر از هفت شهر عشق می‎نمایاند.
{{شعر}}
{{ب|'' ای یار شکردهان عطا کن''|2='' از شکر خود نبات ما را''}}


'''ای یار شکردهان عطا کن      از شکر خود نبات ما را'''
{{ب|'' سرچشمه زندگی لب توست''|2='' زان چشمه بده حیات ما را''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎چهل‎ودو – چهل‎وچهار</ref>.
 
'''سرچشمه زندگی لب توست      زان چشمه بده حیات ما را'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎چهل‎ودو – چهل‎وچهار</ref>.


آشنایی کامل و عمیق [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار می‎سازد:
آشنایی کامل و عمیق [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار می‎سازد:
{{شعر}}
{{ب|'' برو زاهد تو دانی زهد و طامات''|2='' من و رسوایی کوی خرابات''}}
{{ب|'' برو ای شیخ بر من جلوه مفروش ''|2='' که من بیزارم از کشف و کرامات''}}


'''برو زاهد تو دانی زهد و طامات      من و رسوایی کوی خرابات'''
{{ب|'' نگشت از خانقاهم هیچ حاصل''|2='' عبث شد روزگارم صرف طاعات''}}
'''برو ای شیخ بر من جلوه مفروش      که من بیزارم از کشف و کرامات'''
{{پایان شعر}}
 
'''نگشت از خانقاهم هیچ حاصل    عبث شد روزگارم صرف طاعات'''
 
اعتقادات و باورداشت‎های دینی [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] با ایمان راسخ، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را دست‎پرورده دامان حضرت محمد(ص) دانسته و او را علم و معرفت‎آموز مکتب آسمانی پیامبر خدا معرفی می‎کند؛ پیامبری که چون کوهساری چشمه‎های علم ازلی خویش را به سرزمین وجودی [[امام على(ع)|علی(ع)]] جاری و ساری ساخته و جانشین خود کرده است:
اعتقادات و باورداشت‎های دینی [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] با ایمان راسخ، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را دست‎پرورده دامان حضرت محمد(ص) دانسته و او را علم و معرفت‎آموز مکتب آسمانی پیامبر خدا معرفی می‎کند؛ پیامبری که چون کوهساری چشمه‎های علم ازلی خویش را به سرزمین وجودی [[امام على(ع)|علی(ع)]] جاری و ساری ساخته و جانشین خود کرده است:
 
{{شعر}}
'''مرتضی آن جانشین مصطفی     آن ولی خاص درگاه خدا'''
{{ب|'' مرتضی آن جانشین مصطفی''|2='' آن ولی خاص درگاه خدا''}}
'''بود یک پای شریفش در رکاب     پای دیگر در مقام کبریا'''
{{ب|'' بود یک پای شریفش در رکاب ''|2='' پای دیگر در مقام کبریا''}}
 
{{پایان شعر}}
شخصیت حقیقی [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در زبان شعر فانی شکوه زیبایی‎ها و فخامت ایستادگی‎ها در سختی‎هاست. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را سر معراج می‎داند و می‎گوید: او در مقام جمع الجمع است که کرانه‎ها را درمی‎نوردد و از قید زمان و زمین آزاد می‎شود.
شخصیت حقیقی [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در زبان شعر فانی شکوه زیبایی‎ها و فخامت ایستادگی‎ها در سختی‎هاست. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را سر معراج می‎داند و می‎گوید: او در مقام جمع الجمع است که کرانه‎ها را درمی‎نوردد و از قید زمان و زمین آزاد می‎شود.
'''ختم می‎فرمود قرآن مجید     در زمان از ابتدا تا انتها'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' ختم می‎فرمود قرآن مجید''|2='' در زمان از ابتدا تا انتها''}}
'''سر معراج نبی گردد عیان      اولیا را در فنا و در بقا'''
'''در مقام جمع چون فرقی نماند    تیغ إلا زد علی بر فرق لا'''


{{ب|'' سر معراج نبی گردد عیان''|2='' اولیا را در فنا و در بقا''}}
{{ب|'' در مقام جمع چون فرقی نماند''|2='' تیغ إلا زد علی بر فرق لا''}}
{{پایان شعر}}
[[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافله‎سالار سیر الی الله می‎نامد و او را پاسخی برای هر سؤال می‎بیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر می‎کشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف می‎یابد. عشق و علاقه قلبی میرزا حسن به [[امام على(ع)|علی(ع)]] پایان‎پذیر نیست و در یک ترجیع‎بند زیباترین و دلنوازترین نجوای شاعرانه از عشق ولایی را به تصویر کشیده است:
[[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافله‎سالار سیر الی الله می‎نامد و او را پاسخی برای هر سؤال می‎بیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر می‎کشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف می‎یابد. عشق و علاقه قلبی میرزا حسن به [[امام على(ع)|علی(ع)]] پایان‎پذیر نیست و در یک ترجیع‎بند زیباترین و دلنوازترین نجوای شاعرانه از عشق ولایی را به تصویر کشیده است:
{{شعر}}
{{ب|'' یا علی سر کاینات تویی''|2='' ذات را مظهر صفات تویی''}}


'''یا علی سر کاینات تویی      ذات را مظهر صفات تویی'''
{{ب|'' دو جهان روشن از جمال تو شد''|2='' نور حقی صفات و ذات تویی''}}<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎چهل‎وپنج – چهل‎ونه</ref>.
 
{{پایان شعر}}
'''دو جهان روشن از جمال تو شد     نور حقی صفات و ذات تویی'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ‎چهل‎وپنج – چهل‎ونه</ref>.
 
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن ذکر گردیده است.
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن ذکر گردیده است.
خط ۱۲۴: خط ۱۲۶:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:قربانی-باقی زاده]]
 
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
 
[[رده:سال97-25شهریور الی24 مهر]]
[[رده:سال97-25شهریور الی24 مهر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش