۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
#با وجود اينكه امويان به گهواره قديم تمدن يونانى؛ يعنى انطاكيه و اسكندريه كه در آنجا سريانيان نقش واسطه را داشتند، نزدیک تر بودند، چرا در آغاز كار حاملان جغرافياى علمى، غالباً ايرانى بودند؟ | #با وجود اينكه امويان به گهواره قديم تمدن يونانى؛ يعنى انطاكيه و اسكندريه كه در آنجا سريانيان نقش واسطه را داشتند، نزدیک تر بودند، چرا در آغاز كار حاملان جغرافياى علمى، غالباً ايرانى بودند؟ | ||
پيش از قرن سوم هجرى، مؤلفات جغرافيايى مستقل وجود نداشت، بلكه گاه و بىگاه به اطلاعات پراكنده جغرافيايى از آن دوران برمىخوريم كه در متون لغوى يا در سفرنامههاى خيالى به جا مانده است. قرن سوم هجرى بهحق دوران نوآورى بود، زيرا در اثناى آن از يك سو آشنايى با مؤلفات بطلميوس صورت گرفت و به دنبال آن ترجمههايى پديد آمد كه رشته جغرافياى علمى با آن آغاز مىشد و از سوى ديگر، نمونههاى گوناگون جغرافياى توصيفى به وجود آمد و نزدیک | پيش از قرن سوم هجرى، مؤلفات جغرافيايى مستقل وجود نداشت، بلكه گاه و بىگاه به اطلاعات پراكنده جغرافيايى از آن دوران برمىخوريم كه در متون لغوى يا در سفرنامههاى خيالى به جا مانده است. قرن سوم هجرى بهحق دوران نوآورى بود، زيرا در اثناى آن از يك سو آشنايى با مؤلفات بطلميوس صورت گرفت و به دنبال آن ترجمههايى پديد آمد كه رشته جغرافياى علمى با آن آغاز مىشد و از سوى ديگر، نمونههاى گوناگون جغرافياى توصيفى به وجود آمد و نزدیک به پايان همين قرن مدخلهاى جغرافيايى پديد آمد كه بعضى براى نويسندگان ديوان و بعضى ديگر براى اهل ادب فراهم شده بود. نيز سفرنامهها، گوناگون شد كه بر برخى واقعگرايى چيره بود و بعضى ديگر رنگ افسانه داشت. | ||
در قرن چهارم با پيدايش مكتب جغرافياى اسلامى كه به توصيف «مسالك و ممالك» اهميت خاص مىداد و با اطلس اسلام؛ يعنى بهترين نمونههاى ترسيم نقشههاى جغرافيايى، ارتباط نزدیک | در قرن چهارم با پيدايش مكتب جغرافياى اسلامى كه به توصيف «مسالك و ممالك» اهميت خاص مىداد و با اطلس اسلام؛ يعنى بهترين نمونههاى ترسيم نقشههاى جغرافيايى، ارتباط نزدیک داشت، نوشتههاى جغرافيايى به اوج رسيد. تأليف متون ساده و قابل فهم عامه رواج يافت و در عين حال براى جوابگويى به نيازهاى گروه روشنفكر، توجه به مسائل فنى بيشتر شد. سفرنامهها نيز رنگ ديگر گرفت و مطالب آنها متنوعتر شد. بهطور كلى مىتوان گفت كه در قرن دهم، نمونهها و رشتههاى مذكور در مؤلفات جغرافيايى رسوخ يافت. | ||
از قرن پنجم هجرى به بعد و بهخصوص در قرن ششم، منابعى ديگر به مؤلفات جغرافيايى افزوده شد؛ يعنى فرهنگهاى جغرافيايى و توصيف فراگير جهان از آسمان و زمين كه گونهاى از كيهاننگارى و در نوع خود منحصر به فرد است. | از قرن پنجم هجرى به بعد و بهخصوص در قرن ششم، منابعى ديگر به مؤلفات جغرافيايى افزوده شد؛ يعنى فرهنگهاى جغرافيايى و توصيف فراگير جهان از آسمان و زمين كه گونهاى از كيهاننگارى و در نوع خود منحصر به فرد است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
دانش اروپايى، از آغاز كار، اهميت نوشتههاى جغرافيايى اسلامى را بازشناخت. اگر خاورشناسان، مانند همه متخصصان ديگر در معرض اين تهمت بودهاند كه در موضوع تحقيقات خود بىطرف نماندهاند، نظر دانشوران مغربزمين نسبت به مورخان اسلام كه غالبا جغرافىدان نيز بودهاند، در اين زمينه قابل توجه است. در قرن سيزدهم هجرى؛ يعنى هنگامى كه اينگونه نوشتهها هنوز به وسعت كنونى شناخته نبود، پروتس، مورخ جنگهاى صليبى، چنين نوشت: «نوشتههاى اروپايى آن روزگار نمونهاى برتر از مؤلفات آنان (مسلمانان) ندارد، كافى است كه آثار مؤلفان اسلام را با بهترين آثار تاريخنويسى اروپا برابر كنيم تا در اولين نظر و بىترديد معلوم شود كه درك و فهم تاريخى و شعور سياسى و سليقه قالبريزى و هنر عرضه كردن مطلب كجاست». | دانش اروپايى، از آغاز كار، اهميت نوشتههاى جغرافيايى اسلامى را بازشناخت. اگر خاورشناسان، مانند همه متخصصان ديگر در معرض اين تهمت بودهاند كه در موضوع تحقيقات خود بىطرف نماندهاند، نظر دانشوران مغربزمين نسبت به مورخان اسلام كه غالبا جغرافىدان نيز بودهاند، در اين زمينه قابل توجه است. در قرن سيزدهم هجرى؛ يعنى هنگامى كه اينگونه نوشتهها هنوز به وسعت كنونى شناخته نبود، پروتس، مورخ جنگهاى صليبى، چنين نوشت: «نوشتههاى اروپايى آن روزگار نمونهاى برتر از مؤلفات آنان (مسلمانان) ندارد، كافى است كه آثار مؤلفان اسلام را با بهترين آثار تاريخنويسى اروپا برابر كنيم تا در اولين نظر و بىترديد معلوم شود كه درك و فهم تاريخى و شعور سياسى و سليقه قالبريزى و هنر عرضه كردن مطلب كجاست». | ||
در خصوص نوشتههاى جغرافيايى فارسی كه از ديدگاه مؤلف از اهميت ويژهاى برخوردارند مىخوانيم: «مؤلفات جغرافيايى فارسی با نوشتههاى جغرافيايى عربى رابطه نزدیک | در خصوص نوشتههاى جغرافيايى فارسی كه از ديدگاه مؤلف از اهميت ويژهاى برخوردارند مىخوانيم: «مؤلفات جغرافيايى فارسی با نوشتههاى جغرافيايى عربى رابطه نزدیک دارد، در همان مسير مىرود و نقش آن را تكميل مىكند و گاهى مطالبى را محفوظ مىدارد كه اصل عربى آن به جا نمانده و احياناً منبع آثار مدون به زبان عربى است. پس از حمله مغول نوشتههاى جغرافيايى فارسی در مسير مستقل افتاد و نزدیک به پايان قرن پانزدهم سلسله آثارى كه به جهات متعدد از نظر ما اهميت دارد خاتمه يافت، البته تكامل اين نوشتهها متوقف نماند، ولى تعقيب مراحل آن، مانند نوشتههاى عربى ضرورت ندارد و اين كار محتاج به تحقيقات خاصى است كه بايد بهوسيله محافل مشغول به تحقيقات ايرانى انجام شود». | ||
تركان نيز مانند عربها از ميان همه رشتههاى جغرافيا كه پس از دوران كلاسيك به وجود آمده بود، نسبت به كيهاننگارى؛ يعنى گزارش عمومى جهان - كه جز جغرافيا، از نجوم و اقوام و حيوان و گياه و معادن و افسانهها سخن دارد - علاقه خاص نشان دادند. قزوينى، در اين زمينه مقامى خاص يافت و كتاب «عجايب المخلوقات» وى چند بار به تركى ترجمه شد و احمد بيجان، نويسنده ترك كه در همين فصل، بهعنوان مؤلفى مستقل به او برمىخوريم، از سال 857ق، به ترجمه آن پرداخت، ولى ترجمههاى كامل كتاب، متعلق به قرن دهم هجرى است. كتاب «خريدة العجائب» ابن الوردى اهميت بيشتر يافت و دست كم پنج بار به تركى ترجمه شد. | تركان نيز مانند عربها از ميان همه رشتههاى جغرافيا كه پس از دوران كلاسيك به وجود آمده بود، نسبت به كيهاننگارى؛ يعنى گزارش عمومى جهان - كه جز جغرافيا، از نجوم و اقوام و حيوان و گياه و معادن و افسانهها سخن دارد - علاقه خاص نشان دادند. قزوينى، در اين زمينه مقامى خاص يافت و كتاب «عجايب المخلوقات» وى چند بار به تركى ترجمه شد و احمد بيجان، نويسنده ترك كه در همين فصل، بهعنوان مؤلفى مستقل به او برمىخوريم، از سال 857ق، به ترجمه آن پرداخت، ولى ترجمههاى كامل كتاب، متعلق به قرن دهم هجرى است. كتاب «خريدة العجائب» ابن الوردى اهميت بيشتر يافت و دست كم پنج بار به تركى ترجمه شد. |
ویرایش