تاریخ گسترش تشیع در ری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


'''تاريخ گسترش تشيع در رى'''، تأليف [[رسول جعفريان]]، از جمله آثار تاريخ‌نگارى محلى فارسی است كه در آن سير دگرديسى مذهبى، گسترش تشيع، دلايل آن و نيز گوشه‌اى از تلاش‌هاى فرهنگى شیعیان رى بررسى شده است.
'''تاريخ گسترش تشيع در رى'''، تأليف [[رسول جعفريان]]، از جمله آثار تاريخ‌نگارى محلى فارسی است كه در آن سير دگرديسى مذهبى، گسترش تشيع، دلايل آن و نيز گوشه‌اى از تلاش‌هاى فرهنگى شیعیان رى بررسى شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۷: خط ۴۷:
5. حكومت هشتادساله آل‌بويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آل‌بويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ كمااينكه در ساير نقاط تحت سلطه آنان نيز اوضاع به همين شكل بود. از جمله آثار شيعه، در دوره آل‌بويه، كتابخانه‌ها و مدارس زيادى بوده كه بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى كه در تسنن و جبرى‌گرى، تعصب خاصى داشت، از ميان رفت. بااين‌حال، اين اقدامات به‌هيچ‌روى باعث ضعف تشيع در رى نگرديد.<ref>همان، ص33 - 40</ref>
5. حكومت هشتادساله آل‌بويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آل‌بويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ كمااينكه در ساير نقاط تحت سلطه آنان نيز اوضاع به همين شكل بود. از جمله آثار شيعه، در دوره آل‌بويه، كتابخانه‌ها و مدارس زيادى بوده كه بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى كه در تسنن و جبرى‌گرى، تعصب خاصى داشت، از ميان رفت. بااين‌حال، اين اقدامات به‌هيچ‌روى باعث ضعف تشيع در رى نگرديد.<ref>همان، ص33 - 40</ref>


6. سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومت‌هاى ضد شيعى بودند. مهم‌ترين اقدام آنها درباره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به اين شهر در سال 420ق، بود. او اين حمله را صرفا به‌منظور خوش‌خدمتى به خليفه عباسى انجام داد. سخت‌گيرى سلطان غزنوى بر شیعیان ، اثر چندانى در كاهش نفوذ شيعه در رى نداشت؛ زيرا شیعیان جداى از آنكه از نظر جمعيت، كميت قابل ملاحظه‌اى داشتند، از حيث فرهنگى نيز صاحب چهره‌هاى سرشناس و پرجاذبه‌اى بودند.<ref>همان، ص41 - 46</ref>
6. سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومت‌هاى ضد شيعى بودند. مهم‌ترين اقدام آنها درباره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به اين شهر در سال 420ق، بود. او اين حمله را صرفا به‌منظور خوش‌خدمتى به خليفه عباسى انجام داد. سخت‌گيرى سلطان غزنوى بر شیعیان ، اثر چندانى در كاهش نفوذ شيعه در رى نداشت؛ زيرا شیعیان جداى از آنكه از نظر جمعيت، كميت قابل ملاحظه‌اى داشتند، از حيث فرهنگى نيز صاحب چهره‌هاى سرشناس و پرجاذبه‌اى بودند.<ref>همان، ص41 - 46</ref>


7. در فصل هفتم، اوضاع شیعیان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانب‌دار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى به‌صورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعين‌حال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و به‌زودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظه‌اى داشته باشد.<ref>همان، ص47</ref>
7. در فصل هفتم، اوضاع شیعیان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانب‌دار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى به‌صورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعين‌حال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و به‌زودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظه‌اى داشته باشد.<ref>همان، ص47</ref>


8. نويسنده در اين فصل به مهم‌ترين عامل بقاى شيعه اشاره كرده است. اين عامل چيزى جز تسامح شيعه در برابر سنيان متعصب حاكم نبوده؛ تسامحى كه از شدت فشار بر شیعیان كاسته است. شیعیان در محيطى زندگى مى‌كردند كه سنيان فراوان بوده و عالمان زيادى از اهل سنت در آن مى‌زيستند. طبعا شيعه از روى تسامح برخورد مى‌كرد و گاه به‌عنوان تقيه، اين تسامح شدت مى‌يافت.<ref>همان، ص55 - 56</ref>
8. نويسنده در اين فصل به مهم‌ترين عامل بقاى شيعه اشاره كرده است. اين عامل چيزى جز تسامح شيعه در برابر سنيان متعصب حاكم نبوده؛ تسامحى كه از شدت فشار بر شیعیان كاسته است. شیعیان در محيطى زندگى مى‌كردند كه سنيان فراوان بوده و عالمان زيادى از اهل سنت در آن مى‌زيستند. طبعا شيعه از روى تسامح برخورد مى‌كرد و گاه به‌عنوان تقيه، اين تسامح شدت مى‌يافت.<ref>همان، ص55 - 56</ref>


9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه به‌عنوان «نقابت» شناخته مى‌شد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناخته‌شده با صلاح‌ديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حل‌وفصل مى‌كردند. صرف‌نظر از نقبا، خاندان‌هاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مى‌شدند. نويسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندان‌ها اشاره مى‌كند.<ref>همان، ص57 - 72</ref>
9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه به‌عنوان «نقابت» شناخته مى‌شد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناخته‌شده با صلاح‌ديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حل‌وفصل مى‌كردند. صرف‌نظر از نقبا، خاندان‌هاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مى‌شدند. نويسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندان‌ها اشاره مى‌كند.<ref>همان، ص57 - 72</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش