ابن قاضی، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
احمد المنصور سعدى ذهبى شريف حسنى كه در غياب ابن قاضى بر تخت پادشاهى مغرب نشسته بود، دانش وسيع و نيك خویى ابن قاضى او را انگشت‌نما كرد و سلطان درصدد برآمد او را به سفارت مشرق بفرستد تا اقتدار و شكوه دولت خود را در آن خطه بشناساند. ابن قاضى خود نيز برای بهره‌گيرى علمى بيشتر علاقه‌مند به اين سفر بود. بنابراین در شعبان 994 در تِطوان به كشتى نشست، اما در تنگه جبل‌الطارق گرفتار دزدان دريايى اسپانيا شدند و ابن قاضى به اسارت رفت.
احمد المنصور سعدى ذهبى شريف حسنى كه در غياب ابن قاضى بر تخت پادشاهى مغرب نشسته بود، دانش وسيع و نيك خویى ابن قاضى او را انگشت‌نما كرد و سلطان درصدد برآمد او را به سفارت مشرق بفرستد تا اقتدار و شكوه دولت خود را در آن خطه بشناساند. ابن قاضى خود نيز برای بهره‌گيرى علمى بيشتر علاقه‌مند به اين سفر بود. بنابراین در شعبان 994 در تِطوان به كشتى نشست، اما در تنگه جبل‌الطارق گرفتار دزدان دريايى اسپانيا شدند و ابن قاضى به اسارت رفت.


بعضى گفته‌اند كه او در سفر حج (994ق) دچار اين مصيبت شد و برخى اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشته‌اند. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، نه در برگشت، گرفتار شد. اشاره كوتاه ابن قاضى در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسى مؤيد اين مدعاست. آن‌جا كه بدون ذكر تاريخ دقيق سفر و به مناسبت مقايسه اسارت خود با اسارت ابوعبدالله مى‌گوید كه اين گرفتارى هنگام عزيمت به مصر برای اخذ علم از استادانى كه در سفر اول موفق به ديدارشان نشده بود، روى داد. او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت كشيد تا در اثر اقدامات منسوبان، اعيان دولت و خود سلطان و پرداخت فديه‌اى، به ميزان 20 هزار اوقيه زر در رجب 995، از گرفتارى رها شد. هنگفت بودن مبلغ فديه نمودار منزلت والاى ابن قاضى در نظر زمامداران مغرب بود. ابن قاضى پس از رهايى از طريق سَبْته و تطوان به فاس بازگشت. اشتياق او به دانش، او را بار ديگر با دانشمندان مغرب و علماى حاشيه دربار منصور پيوند داد. او به كار تدريس در جامع قَرّویين و جامع ابن يوسف مراكشى و تأليف پرداخت و برای سپاس‌گزارى از نعمت خلاصى كه منصور برای او ممكن ساخته بود، همه نوشته‌هاى خود را به سلطان اهدا كرد و با تأسى به ابوعبدالله خروف تونسى كه خود را آزاد كرده ابوالعباس مَرينى تلقى مى‌كرد، او نيز پيوسته خود را مديون سلطان حسنى مغرب، احمد منصور مى‌دانست و يكى ديگر از آثارش، «المُنْتَقى المقصور» را به مآثر وى اختصاص داد. ابن قاضى مدتى بدون داشتن سمتى رسمى با دربار منصور، پيوندى نزدیک داشت، تا به منصب قضا در شهر سَلا گماشته شد. از اين رو در نوشته‌هاى معاصر و متأخر، از او به عنوان قاضى سلا ياد كرده‌اند. با توجه به سخنان ابن قاضى درباره نايب قاضى سلا از 998ق و اجازه روايت دادن ابن قاضى به او در 1000ق و با توجه به اشارات بابا تنبكتى در 1005ق و مقرى در 1009ق درباره تصدى قضاى سلا توسط او، مى‌توان حدود تقريبى اين دوره را تخمين زد.
بعضى گفته‌اند كه او در سفر حج (994ق) دچار اين مصيبت شد و برخى اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشته‌اند. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، نه در برگشت، گرفتار شد. اشاره كوتاه ابن قاضى در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسى مؤيد اين مدعاست. آن‌جا كه بدون ذكر تاريخ دقيق سفر و به مناسبت مقايسه اسارت خود با اسارت ابوعبدالله مى‌گوید كه اين گرفتارى هنگام عزيمت به مصر برای اخذ علم از استادانى كه در سفر اول موفق به ديدارشان نشده بود، روى داد. او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت كشيد تا در اثر اقدامات منسوبان، اعيان دولت و خود سلطان و پرداخت فديه‌اى، به ميزان 20 هزار اوقيه زر در رجب 995، از گرفتارى رها شد. هنگفت بودن مبلغ فديه نمودار منزلت والاى ابن قاضى در نظر زمامداران مغرب بود. ابن قاضى پس از رهايى از طريق سَبْته و تطوان به فاس بازگشت. اشتياق او به دانش، او را بار ديگر با دانشمندان مغرب و علماى حاشيه دربار منصور پيوند داد. او به كار تدريس در جامع قَرّویين و جامع ابن يوسف مراكشى و تأليف پرداخت و برای سپاس‌گزارى از نعمت خلاصى كه منصور برای او ممكن ساخته بود، همه نوشته‌هاى خود را به سلطان اهدا كرد و با تأسى به ابوعبدالله خروف تونسى كه خود را آزاد كرده ابوالعباس مَرينى تلقى مى‌كرد، او نيز پيوسته خود را مديون سلطان حسنى مغرب، احمد منصور مى‌دانست و يكى ديگر از آثارش، «المُنْتَقى المقصور» را به مآثر وى اختصاص داد. ابن قاضى مدتى بدون داشتن سمتى رسمى با دربار منصور، پيوندى نزدیک داشت، تا به منصب قضا در شهر سَلا گماشته شد. از اين رو در نوشته‌هاى معاصر و متأخر، از او به عنوان قاضى سلا ياد كرده‌اند. با توجه به سخنان ابن قاضى درباره نايب قاضى سلا از 998ق و اجازه روايت دادن ابن قاضى به او در 1000ق و با توجه به اشارات بابا تنبكتى در 1005ق و مقرى در 1009ق درباره تصدى قضاى سلا توسط او، مى‌توان حدود تقريبى اين دوره را تخمين زد.


وى به علتى ناشناخته، از سمت قضا بركنار شد و در جامع الاَبّارين فاس به تدريس [[صحيح بخارى]] نشست. پس از مرگ منصور در 1012ق و پريشانى اوضاع مغرب به سبب جنگ‌هاى خانگى ميان شاهزادگان مدعى سلطنت، جمع دانشمندان فاس و مراكش از هم پاشيد و هر كدام از آنان در گوشه‌اى از باديه پناهگاهى برای خود جست. در اين احوال، ابن قاضى هم در منطقه اطلس ميانى به زاویه دَلائيان كوچيد و در آن‌جا به حرمت زيست.
وى به علتى ناشناخته، از سمت قضا بركنار شد و در جامع الاَبّارين فاس به تدريس [[صحيح بخارى]] نشست. پس از مرگ منصور در 1012ق و پريشانى اوضاع مغرب به سبب جنگ‌هاى خانگى ميان شاهزادگان مدعى سلطنت، جمع دانشمندان فاس و مراكش از هم پاشيد و هر كدام از آنان در گوشه‌اى از باديه پناهگاهى برای خود جست. در اين احوال، ابن قاضى هم در منطقه اطلس ميانى به زاویه دَلائيان كوچيد و در آن‌جا به حرمت زيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش